پیامبر زردکوه

بازتاب:   یکی از منتظران جالب احمدی‌نژاد، پشت زردکوه بختیاری

سید این کتاب قدیمی و ارزشمند را به جای آن‌که با دریافت میلیون‌ها تومان به دلالان آثار فرهنگی گرانبها بفروشد و با آن‌که دچار مشکلات مالی و تنگ‌دستی فراوان است، در سفری که به قم داشت، اهدا کرد. او امروز هم منتظر است تا برف‌ها آب شوند و سفر به تعویق افتاده دکتر احمدی‌نژاد میسر شود.

۳ اسفند ۱۳۸۴ - بعد از ظهر ۱۸:۸ تعداد بازدید : 14659 کد خبر : ۳۵۴۲۴

 

در حالی که صبح امروز به دلیل بارش برف‌، هواپیمای محمود احمدی‌نژاد و هیأت وزیران از فرود ناتوان شد، حامد عبداللهی در یادداشتی به روایت ویژگی‌های خواندنی یکی از ساکنان چهارمحال‌وبختیاری پرداخته که پشت خروارها برف، در زردکوه بختیاری می‌زید: پشت زردکوه بختیاری، روستایی است پیرامون یک امامزاده؛ روستایی به نام «سرآقاسید» که اهالی آن، همه از سادات موسوی هستند و ملقب به «دادور». قطعه‌ای فراموش‌شده و از یادرفته و مردانی ساده‌دل، اما محروم از هر امکاناتی. بی‌سوادی و فقر چهره‌هایشان را مکدر ساخته، اما دل‌هایی امیدوار و روشن دارند.

 

در آن میان، سیدی بزرگوار زندگی می‌کند که پیامبر را می‌ماند در صحرای حجاز! مردی روشن‌ضمیر و اهل دل. پیرمردی که همتی والایی دارد و انگشتانی طلایی! آن‌گاه که قلم در دست می‌گیرد و با خطی خوش، اشعارش را در دیوان خویش ثبت می‌کند. نام او «سید شاه محمد دادور» است و 72 سال دارد. خط نسخ و ثلث را از پدران هنرمند خود به ارث برده است؛ هنری که قرن‌های قرن، پدر به پسر در خانواده آنان به ارث رسیده است.

 

سید، بازمانده نسلی اهل علم و تقواست. کتابی به ارث برده از پدربزرگ پدرش به نام «سید نوروز علی موسوی» به جا مانده از یک قرن و نیم پیش که به خطی خوش، آیات، دعاهای قرآنی و جوشن‌کبیر و جوشن صغیر را در خود دارد، با جلدی از پوست. سید این کتاب قدیمی و ارزشمند را به جای آن‌که با دریافت میلیون‌ها تومان به دلالان آثار فرهنگی گرانبها بفروشد و با آن‌که دچار مشکلات مالی و تنگ‌دستی فراوان است، با همت و خلوص تمام، در سفری که به قم داشت، آن را به کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی اهدا کرد، تا یادگار بماند از هنرمندان بختیاری.

 

اما سید را نباید تنها از دفتر شعرش که از اول انقلاب تا به حال شعرهای نابی در رثای حضرت امام، محرم، پیروزی انقلاب و رهبری سروده شناخت، چون او اعجاز دیگری هم دارد. سید بین مردمی که خواندن و نوشتن نمی‌دانند و از امکانات اولیه محرومند، با خطی خوش و همتی بلند، قرآن را به طور کامل کتابت کرده است. خطاط پیر بی‌آن‌که کسی حمایتش کند، 380 برگه سفید گلاسه را پنج سال پیش از یک چاپخانه در خمینی‌شهر خریده، به قیمت 8400 تومان. او از سال 79 تا پاییز امسال به تنهایی و در خانه محقرش که مشرف به روستا و امامزاده است، با ارادتی خالصانه به کتابت قرآن نشسته است. این قرآن اکنون در 360 صفحه و هر صفحه در پانزده سطر، پایان پذیرفته، اما در پشت انبوهی از برف‌ها و گردنه‌های بزرگ برف‌گیر کوهرنگ شهرکرد، مانده تا بهار 86 که جاده باز شود.

 

پیرمرد در حسرت است که چرا بیست سال پیش ـ که رئیس‌جمهور وقت، آیت‌الله خامنه‌ای به دیدار مردم محروم منطقه آمده بودند ـ در روستا نبوده و فرصت قرائت شعرش را ـ که برای او سروده بود ـ نیافته. او امروز هم منتظر است تا برف‌ها آب شوند و سفر به تعویق افتاده دکتر احمدی‌نژاد میسر شود. او اهل منطقه‌ای است که مردم آن در انتخابات به احمدی‌نژاد رأی دادند، چون او را از خودشان می‌دانستند. مردمانی که چشم به راه مسئولان هستند تا شاید پس از 27 سال از انقلاب، از اولین امکانات لازم برای زندگی روستایی مثل سرویس‌های بهداشتی و امکانات آبیاری بهره‌مند شوند.

 

سید، قرآن زیبایش را برای چاپ آماده کرده، اما هنوز کسی او را حمایت نکرده است. او می‌خواهد، اصل قرآن را به یکی از موزه‌های آستانه مقدسه حضرت معصومه(س) در قم یا آستان قدس رضوی در مشهد اهدا کند. این سید، گنج گرانبها و معجزه‌ای است که روزی، حسرت یک بار هم‌کلام شدنش را خواهیم خورد!