سنگی در چاه !

چندی پیش که در سعدیه شیراز در مراسم بزرگداشت سعدی شرکت کرده بودم، یکی از سخنرانان، اسفندیار مشایی بود که از سمت گردشگری در باره شعر سعدی سخن می گفت!
سخنان مطول و ملال آور وی در جمع ادبا و سعدی شناسان و در محضر آیت الله حایری شیرازی و وزیر ارشاد، من را به این فکر انداخت که چرا به خاطر اشغال یک سمت، باید وقت دیگران را در همایش ها گرفت و به رنج بافتن افتاد و آبروی ادب و سیاست را یکجا برد؟!
آن گذشت و پراکنده گویی هایی از همان جناب، گه گاه صادر شد تا آن که باز از سمت گردشگری، به موزه سیاست خارجه رسید و مهرورزی گل کرد تا آن جا که رایحه خوش آن به ملت اسرائیل (؟!) نیز رسید.
اکنون چند نکته کلیدی از نگاه نویسنده این متن، یاری خواهد کرد تا کنش مماشاتی مشایی ، رمزگشایی شده و واکنش مناسب با این پدیده نادر اما مسئله ساز، پیشنهاد گردد:
1. پیروزی دولت مکتبی ، انقلابی و اصول گرای دکتر محمود احمدی نژاد، از سویی امید دل مستضعفان و دلسوزان نظام را زنده کرد و از سویی دلدادگان به آن سوی مرزها را مأیوس ساخت . این خرسندی و دلسردی اما به کشور محدود نشد و هواخواهان انقلاب اسلامی و دشمنان را نیز فرا گرفت . صبر، ابزار دوستان و نیرنگ ، راهکار بدخواهان شد . در این میان هر دستاویزی، برای سنگ اندازی و ندیدن پیشرفت انقلابی کشور، به کار گرفته شد به ویژه رسانه ها نقش،  بزرگنمایی و تخریب را به عهده گرفتند و گاه افرادی را نیز همراه ساخته و در جنگ رسانه ای خود به هماوردی مجازی و دروغین کشاندند . این کار به یقین برای هدر دادن هزینه و دور کردن افق کارگزاران نظام از خواست های حقیقی نلت بوده و هست .
2. دستگاه تبلیغاتی مزدوران و کوته اندیشان خرد، که در همان مبارزات انتخاباتی بازار شایعه و تهمت را کورکورانه داغ می  کردند با آغاز به کار دولت نهم نیز به ادامه انجام وظیفه پرداخته و از هیچ فرصتی دریغ نکردند . فهرست بلندی از اقدامات این آدمک ها را با مرور رسانه ها می توان تهیه کرد . نمونه اخیر آن هم سناریوی پوچ اهانت به نوه محترم حضرت امام (ره) بود که علی رغم صرف هزینه هایی ، با درایت و هوشیاری عقلای قوم، بی نتیجه پایان یافت و ناکامی جریان مستبد را به دنبال آورد .
3. همان گونه که اشاره رفت ، سخنان بی اساس جناب مشایی نیز موردی در ادامه همان فهرست ارزیابی می شود . مهم نیست که نیت چنین افرادی از به زبان آوردن عباراتی چنین چیست و آیا از سر جهل است یا غرض ؛ مهم این است که دستاویز چشم بستن به این همه اقدامات خدمتگزارانه دولت پیدا شده و می توان در بوق و کرنا کرد که دولت از اصول منحرف شد  و وااسلاما و وا ایرانا! گرچه تناقض گویی های اصحاب جناح های سیاسی و ارگان های مطبوعاتی آنان برای اهل خبر، پوشیده نیست اما شاید نیاز به یاری حافظه باشد تا به یاد بیاوریم سخنان جدی و هدفمند عده ای در باره رژیم صهیونیستی و آرزوهای قلبی آنان را که گاه در پس واژگانی ، عنوان شده و ثبت است .
4. جای نگرانی نیست که خط امام و راه امام در باره غده سرطانی اسرائیل چنان واضح و روشن است و  بحمدالله امکان سوءاستفاده رجاله های سیاسی را مرتفع ساخته و امروز نیز سیاست رهبر انقلاب همان است که امام راحل ترسیم کرده اند . پس ما دراین مسئله مشکل راهبرد و اندیشه نداریم بل مشکل ، چگونگی برخورد هشیارانه با یک سخن بیجا از یک دولت مرد است همین !
5. خوب است یاد آوری شود، مسلمانان و جهان اسلام با صهیونیزم ، مشکلی دیرینه، تاریخی و لاینحل دارند . گذشته رفتار نابخردانه این گروه که در قرن ها و هزاره های پیش،  با نام ها و اهداف گوناگون رخ نموده در قرآن کریم مطرح شده است و آینده سبکسری و عناد آنان و سرنوشت محتومشان نیز ذکر شده است . پس بد نیست پیش از هر گونه اظهار نظری ، به قرآن کریم و حتی کتاب مقدس نگاهی انداخته شود . گزارشی از این مطلب در مقاله « قرآن و هشدار به صهیونیست ها » منتشر شده است.
6. آن چه که به عنوان " مردم اسرائیل" از آن یاد شده تا گستره توهم  مهرورزی را به اثبات برساند، اصلا وجود خارجی ندارد ! اگر کسی پذیرفت که مردمی هستند چگونه می تواند دولت منتخب آن مردم را به رسمیت نشناسد ؟ سخن این جاست که پادگانی بزرگ در سرزمین مقدس فلسطین، غاصبانه تشکیل شده و انسان هایی که در آن واحد هم سیاستمدارند هم نظامی هستند و هم شهروند ادعای کشوری خیالی با نام اسرائیل را دارند و با تسلط رسانه ای توانسته اند نظر مثبت دول کشور های غربی را جلب کنند . مهاجران غاصب سرزمین مقدس ادیان آسمانی ، برای اعتقادات افراطی خود دست به هر عمل و حشیانه ای می زنند و به جای پرداخت حق توحش به مردم جهان ، کمک های مالی و معنوی نیز از مستکبران دریافت می کنند. در این پادگان بزرگ ، مرزی میان شهروند آماده رزم با نظامی ساکن در شهرک ها و دولت مردان ارتشی وجود ندارد .
7. نباید گذاشت به بهانه سخنی نابخردانه ، عده ای در داخل و خارج از باز شدن باب رابطه « ملت ـ ملت » چشمانشان برق بزند و یا سیاست بازان دیگر با مقایسه اسرائیل و آمریکا ، فرصت را برای فتح باب گفتگو با دولت مستکبر آمریکا توصیه کنند بی آن که تغییری در رفتار معاندانه آن ها رخ داده باشد به ویژه که در مسئله پیشرفت هسته ای ایران شاهد خصومت های آمریکا هستیم.
8. این نکته عرفانی که ما همه جهان را مظهر لطف الهی ببینیم و حتی عذاب جهنم را پرده ای غفرانی برای پاک شدن انسان ها بدانیم مشکلی ندارد همان گونه که حضرت امام در یکی از سخنرانی های پربارشان ، رئیس جمهور آمریکا را دنبال قدرت مطلق یعنی خدای متعال دانستند . اما این نگاه عارفانه،  تأثیر تاکتیکی در جبهه جنگ یا سیاست خارجه نداشته و ندارد . باز توصیه می شود آموزه های آسمانی دین مبین اسلام در کنار هم دیده شود تا با استناد به بخشی از این معارف از بایسته های  راهبردی خود باز نمانیم و به دستور قرآن به گونه ای سخن نگوییم که موجبات سوء استفاده دشمن ، فراهم گردد.
9. نپرداختن به بحث های بیهوده و کارشناسی نشده و جدل های طاقت سوز و سردر گم کننده ، پافشاری بر مواضع به حق جمهوری اسلامی که بنیان گذار کبیر آن حضرت امام خمینی (ره) ترسیم کرده اند ، تحت رهبری های فرزانه مقام معظم رهبری و حفظ وحدت در برابر دشمنان، امری است که همواره ملت ایران را از بحران های بزرگ رهانده است چه رسد به مسائل کوچکی که به راحتی می توان آن را حل کرد . بنابراین نیکو آن است که همت و توان خود را در یاری رساندن به دولت محبوب ملت و مورد حمایت مقام ولایت صرف کنیم و با غرض های شخصی و حب و بغض های سیاسی و انتخاباتی کام ملت را تلخ نکرده و ساحت مردم شهید پرور ایران را نیالائیم .
10. پیشنهاد این است که رئیس جمهور محترم این بار نیز چون اقدامات انقلابی دیگر خویش، با یک جراحی کوچک، دولت را از هر گونه شائبه ای دور ساخته و از مظان اتهامات تفرقه انگیزانه دور سازند . بدیهی است کنار گذاشتن فردی که درک سخنان ادبی سیاسی و گردشگری اش مجال و هزینه بسیاری می طلبد هرچند دارای نسبت فامیلی باشد از فرزند خمینی کبیر، انتظار می رود گرچه شایسته تر این است که جناب مشایی به جای توجیهات بد تر از گناه ، خود پیش قدم شده و عرصه سیاست و کرسی دولت را به دیگر همسنگران واگذار کرده و دکتر محمود احمدی نژاد را این گونه یاری نماید . باشد که در پیشگاه ملت که هرچه فریاد داشته اند بر سر صهیونیست ها زده اند و ورزشکاران غیوری که به دلیل هماورد نشدن با صهیونیست ها از مقام های ورزشی خود چشم پوشیده اند ایشان را شامل مهروزی و بخشش خود قراردهند.