خداحافظ آقای کردان!

رهبر فرزانه انقلاب در دیدار با رییس‌جمهور و هیئت دولت، نکته‌های پرمغز و تأمل‌برانگیزی فرمودند که طی یادداشتی با عنوان« تفسیر سیاسی» بدان‌ها اشاره کرده و نسبت به برداشت‌های جناحی و یک‌جانبه از آن، هشدار دادم.
روح آن سخنان، حمایت از دولت بود و معظم‌له دلایل حمایت خاص خود را نیز بیان کرده بودند.
در این سخنان،  انتقاداتی از سر دل‌سوزی نیز هوشمندانه جا گرفته بود که احساس می‌کنم امروز دولت اصول‌گرا، عدالت‌خواه و مهروز برادر دکتر احمدی‌نژاد در به کار بستن و تمکین نسبت به آن، تلاش روشنی ندارد.
حضرت آیت الله خامنه‌ای در دیدارشان فرمودند:« یک توصیه‏ى دیگر این است که بهانه هم دست دیگران ندهید. من مى‏بینم متأسفانه گاهى بهانه‏هایى هم از طرف خودِ شما داده میشود که این را هم بایستى توجه کنید که بهانه هم دست دیگران ندهید؛ مراقبت کنید؛ حزم کنید. و گفت: «اتّقوا من مواضع التّهم»...خلاصه اینکه مواظب باشید، مراقبت کنید؛ «اتّقوا من مواضع التّهم»؛ براى خودتان و براى دولت مسئله درست نکنیدو براى جنجال‏آفرینى‏ها - که کسانى دنبالش هستند - بهانه ندهید.»
ایشان این جملات را پس از تحلیل گستردگی تخریب دولت از سوی نیروهای خارجی و داخلی بیان کردند که نشان‌گر فضای مسموم سیاسی است.
شاید دور از ذهن نباشد که یکی از این بهانه‌ها، ماجرای اظهارات آقای "مشایی" بود. علی‌رغم مخالفت‌ها و اعتراضات به حق یا غرض‌ورزانه، وی در جلسه دیدار دولتیان با رهبری حضور داشت و این می‌توانست علامتی باشد برای آسان باز شدن یک گره. یعنی نگاه عاقلانه این بود که اظهارات غلط یک فرد با اشاره رهبر که فرمودند "بهانه ندهید" هرچه سریع‌تر اصلاح می‌شد و خاتمه می‌یافت.
باز در یادداشتی با عنوان «سنگی در چاه» تأکید کردم بهترین راه، عذر خواهی و استعفای داوطلبانه رییس سازمان میراث فرهنگی و گردش‌گری است.
این نشد و کسی حرف خود را پس نگرفت تا این که رئیس‌جمهور محترم نیز بر مظلومیت معاونش صحه گذاشت گرچه هم دکتر احمدی نژاد و هم آقای مشایی بارها بر مواضع بنیادین و استوار جمهوری اسلامی در باره رژیم اشغال‌گر قدس، تأکید کردند.
حمایت کسی که غلو یهود‌سوزی(هلوکاست) را در جهان به چالش کشیده بود و با تأسی به پیر جماران امام راحل، محو اسرائیل غاصب از نقشه جهان را مطرح ساخته بود، هزینه‌هایی برای دولت داشت چرا که با عبارت غلط "دوستی با مردم یا ملت اسرائیل" سازگاری نداشت.
این بود که می‌رفت راهپیمایی روز قدس را به اعتراض علیه آقای مشایی و نهایتا دولت بکشاند . یعنی پیروزی مخالفان!
باز سخنان حکیمانه رهبر، کارساز شد و همه ماجرا را ختم نمود:«یک نفر پیدا میشود درباره‏ى مردمى که در اسرائیل زندگى میکنند، اظهار نظرى میکند. البته این اظهار نظر، اظهار نظر غلطى است. اینى که گفته شود ما با مردم اسرائیل هم مثل مردم دیگر دنیا دوستیم! این حرف درستى نیست؛ حرف غیرمنطقى‏اى است. مگر مردم اسرائیل کى‏هایند؟ همان کسانى هستند که غصب خانه، غصب سرزمین، غصب مزرعه، غصب تجارت به وسیله‏ى همین‏ها دارد انجام میگیرد. سیاهىِ لشگرِ عناصر صهیونیسم، همین‏هایند. نمیشود ملت مسلمان نسبت به افرادى که اینجور عامل دست دشمنان اساسى دنیاى اسلام هستند، بى‏تفاوت باشد. نه، ما با یهودى‏ها هیچ مشکلى نداریم، با مسیحى‏ها هیچ مشکلى نداریم، با اصحاب ادیان در دنیا هیچ مشکلى نداریم؛ اما با غاصبان سرزمین فلسطین چرا؛ مشکل داریم. غاصب هم فقط رژیم صهیونیستى نیست. این موضع نظام است، این موضع انقلاب است، موضع مردم است. حالا کسى حرف اشتباهى میزند، عکس‏العملهائى هم در مقابل آن نشان داده میشود. خوب، مسئله را باید تمام کرد. این که یک روز یک نفر از این طرف بگوید، یکى از آن طرف بگوید، یکى اینجور استدلال کند، یکى از آن طرف حرف بزند، درست نیست. این التهاب‏آفرینى است. حرفى بود، گفته شد و اشتباه بود و تمام. موضع دولت جمهورى اسلامى هم این نیست. این با کشورهاى دیگر فرق میکند که مردمش روى سرزمین غصبى‏اى ننشستند. شهرکهاى یهودى‏نشین، امروز به وسیله‏ى همین مردمى که گفته میشود مردم اسرائیل هستند و به وسیله‏ى همین‏ها پر شده؛ همین‏هایند که دولت جعلى صهیونیست، اینها را مسلح کرده است علیه مردم مسلمان فلسطینى، که فلسطینى‏ها جرأت نکنند نزدیک این شهرکها بشوند. خوب، این حرف خطائى بود، حرف درستى نبود. این را نباید وسیله‏ى التهاب قرار داد. من خواهش میکنم از همه، اینجور مسائل کوچک و مسائل جزئى را - حرفى که بر زبان کسى جارى میشود؛ مطلبى گفته میشود - وسیله‏اى قرار ندهند براى اینکه مدتى جریان‏سازى و مسئله‏آفرینى در سرتاسر کشور بشود؛ یک عده مخالف، یک عده موافق، سر قضیه‏اى پوچ. موضع نظام هم معلوم است. تمام شد.»
اما آیا دولت، بهانه را از دست منتقدان و مخالفان گرفت؟
پاسخی که باید در ادامه حضور وزیر کشور در دولت نهفته باشد!
بی تردید جناب آقای کردان، از مدیران کارآمد نظام بوده و تا کنون در سمت‌های گوناگون انجام وظیفه کرده است. این که واقعیت قضیه مدرک افتخاری وی چه بوده، همین اندازه می‌دانیم که به اعتراف صادقانه و شجاعانه وی، جعلی صورت گرفته که از ان بی‌خبر بوده و قانونا حقوقی نیز برای مدرک افتخاری پرداخت نمی‌شود و نگرفته است.
این مشکل ممکن است برای بسیار دیگری هم پبش‌آمده باشد که باید هم منشأ را بررسی کرد و هم برخورد افراد را دید.
اما حضور چنین فردی در کابینه دولت اصول‌گرا چیزی جز تضعیف خودآگاهانه نیست! از آقای کردان می‌توان در بخش ها و مدیریت‌های دیگری بهره برد اما جایگاه وزارت کشور به ویژه با در پیش بودن انتخابات، جای تجدید نظر و تقویت دارد.
افتخار نظام مقدس جمهوری اسلامی برگزاری ده‌ها انتخابات سالم و مردمی است. اکنون آیا باید پیشاپیش، بهانه و تهمت انتخابات ناسالم را به برخی منتقدان کوتاه‌بین و مخالفان مغرض داد؟
این که چرا آقای کردان برای وزارت معرفی شده و چرا مجلس رأی اعتماد داده و اکنون راه حل، استیضاح است یا برکناری، بماند؛ که هزینه‌های خود را دارد اما نیکو است مجلس و دولت با شخص وزیر تفاهم کنند و این بهانه با کم ترین هزینه و به نفع اصولگرایی از دست غرض‌ورزان خارج شده و هواخواهان و خیراندیشان را ثابت قدم‌تر و مطمئن تر سازد.
شاید توصیه پیشین " استعفای داوطلبانه " باز بهترین گزینه باشد اما اگر عزم دولت، بر ادامه حضور آقای کردان بر وزارت است، شاید قدری شفافیت و استواری، از سوی وی این فضای مردد و شبهه انداز را برطرف کند.
اما فراموش نکنیم دستگاه تبلیغاتی که در انتخابات نهم ریاست جمهوری، آن هجم عظیم تخریب و تبلیغ دروغین را کلید زد و در تمام این مدت کاری جز غر زدن و چوب لای چرخ گذاشتن نداشت، امروز هم در حال نوشتن و اجرای سناربوهای جدید است.
بهانه‌های بنی اسرائیلی این دسته، پایان‌نخواهد داشت اما اگر یک تغییر کوچک، باعث همراه‌تر شدن نیروهای اصول‌گرا شود که خود را فرزندان خمینی و پیروان رهبری می‌دانند، نشانه خوبی خواهد بود برای آینده و می‌ارزد که انجام شود.