• وبلاگ : نوشته هاي حامد عبداللهي
  • يادداشت : نامه سروش به رهبر و پاسخ آن
  • نظرات : 48 خصوصي ، 457 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + بي نام و نشان 
    گلي جون ، صحبت از خون و پيروزي خون بر شمشير کردي.
    زليخا گفتي و کردي کبابم.
    آقاي مؤدب ، اونوقتي که همين بچه ولايتي هاي (( لمپن )) واسه اين که يه وجب از اين خاک به دست کثافت هايي که ، از اين سروصداها تو اونجاشون عروسيه ، نيفته ، ميرفتن تيکه تيکه ميشدن ، شما ها کجا لالا کرده بوديد ، چرا اونوقت ولايت عظما اَخ نبود؟ ( البته منم نرفتما !! بازم ميگم يه وقت فکر نکن من ادعاي بچه پيغمبري دارم!! )
    نکنه اونا شهداي افغاني بودن و واسه گرفتن مواجب رفتن و مردن و تازه نداجون و محسن روح الاميني شدن شهداي راه حق و آزادي؟!! چرا تا حالا وقتي تو قبرستون ميرفتيد و از کنار قبر همين ولايت عظمايي‌ها که به خاطر (( مواجب )) رفتن و تيکه تيکه شدن ، رد ميشديد ، دماغتون رو ميگرفتيد که بوي ولايت مشامتون رو آزرده نکنه؟ حالا که به خاطر حفظ همين نظام چند نفر قرباني هوسهاي دنيايي بعضي هاي ديگه شدن ، شماها شهيد دار شديد؟
    تازه يه مورد ديگه: شماها که همش دم از آزادي و رفع فقر و بيکاري و عدم اقتدار گرايي ميزنيد ، اون 8 سالي که (( محمد عباشوکولاتي )) همه نظام تجاري ايران رو داد (( دست همين سربازان گمنام امام زمان )) صداتون در نيومد؟ الان ميدوني اونا کجان و چيکار ميکنن؟ ميدوني چرا هر وقت صبح پا ميشي يه وقت ميبني نون سنگک شده دونه اي 2000 تومان و همه ميگن ( کي بود کي بود من نبودم؟ ) چرا يه روز ديگه از خواب پا ميشي ميبيني گوشت شده کيلويي 17000 تومان ؟ فکر ميکني از نظام ولايت عظمائيه يا از مهره هائيه که ( ممد بولوف ) و اون طيفي که اين جريان ( سبز لجن مال ) رو راه انداختن ، براي اين روزها کاشتن و الان دارن حالشو ميبرن؟ ( و از شماهام دارن سواري ميگيرن. )

    مؤدب جون ، ( آخ که اسير اين ادبتم )
    اون وقتي که معلمهاي زحمتکش رو جلوي مجلس زدند و دست و پاشون رو شکستند ، نداجون کجا!! لالا کرده بود. حرمت معلم رو همين شماها شکستيد و حالا به قول حامد از کشف عورتي که کرديد کيفور شديد ريختيد بيرون ، که منم آن رستم پهلوان.

    من اگه حرفي ميزنم به همه مقدسات قسم فقط از سر تکليفه.
    تو فکر ميکني من توي اين چند سالي که محمود جومونگ اومده چيزي گيرم اومده؟ تو نبودي خدات بود ، توي حرم امام رضا همين امسال عيد جلوي وزير آموزش و پرورش ، محمود رو گرفتم و چهارتا حرف اساسي بهش زدم.
    درد من و دادمن اين نيست که آدمهاي الاغ سرکار نيستن. درد من اينه که اين کسايي که دم از آزادي ميزنن ، يا منافع ماديشون حذف شده ( مثل بانکي هاي حروم لقمه و . . . ) يا اين که جز به مسايلي که مربوط آلت تناسليشون مربوط ميشه به چيز ديگه‌اي کاري ندارن. و از اين ميسوزم که همه اين کثافتکاري ها رو ميندازن گردن ولايت فقيه و سيد علي مظلوم ما.

    گلي جون ، سرتو درد آوردم. مخلص کلام ، منم توي مواردي که نقص و بد مديريتي هاي که توي اين مملکت هست ، فرياد دارم ، اما تکليف حکم ميکنه اين نظام و اين مملکت حفظ بشه و عزتي که با تيکه تيکه شدن صدها هزار نفر بدست اومده به خاطر هوي و هوس بعضي ها زير پا لگد مال نشه.
    اگه هم ميبيني ميگم ما ها يه پيرهن داريم ( البته بيشتر از يه پيرهن داريم ها ، البته يه ماشين پرايد و يه آپارتمان هم دارم که براي بدست آوردنش سالها زحمت کشيدم و مواجب دستمال بدستي نگرفتم ، نون با عزت درآوردم و براي هرتومنش جون کندم ، اگه خواستي شغلم رو برات بگم ) که اون رو هم کفن ميکنيم ، دقيقاً حسيه که بچه ولايتي ها شباي عمليات داشتن و واسه همه کسايي که تو اين مملکت بودن ( نه فقط براي ولايت فقيه ) رفتن و تيکه تيکه شدن.
    تورو وجدانت ، چند کلمه از حرفاشونو قبول داريد؟ ما ها چيکار کرديم بعد از اونا ؟
    حالا شما و اکثر کسايي که توي خيابون دنبال آزادي ميگردن و اون سيد بزرگوارت هم? اينارو مؤدبانه به مسخره گرفتيد و اينکه بعد از اين همه تحمل تازه ميگيد حرف نزنيد چون ما آزادي بيان ميخوايم.
    شايد هم اونا خريت کردند و ما (( لُمپنها )) نميدونيم؟

    گل گلي، گفتي: ((حالا اين نظام خدايي امام زماني مردمي اينقدر شكننده است كه به اين سادگي با يك شعار و يا يك وبلاگ برانداخته مي شود ؟ )) تورو وجدانت اگه توي خيابون يه زن هرزه يه دفعه بيفته گردنت و هوار راه بندازه که آي مردم به دادم برسين اين شخص قصد تجاوز به منو داشت ، چيکار ميکني؟ اونجا تا بخواي ثابت کني که تو مرد خدايي و کاري با اون نداشتي که دويست تا مشت و لگد چپ راست اومده و ناکارت کرده ، تازه اگه توي دادگاه هم بتوني ثابت کني ديگه کلي آبروت توي در و همسايه رفته. گلي من، راست راستي يا خودتون رو به نديدن ميزنيد يا اينکه بازم خودتون رو به نديدن ميزنيد.
    يعني شما با اينهمه کمالات و ادبتون نميدونيد که موسوي ساعت 11 شب انتخابات مياد چندين خبرنگار و جمع ميکنه و ميگه (( من با آراي خيلي زياد پيروزم )) معناش چيه؟ ( اگه تصويرش رو نداري بگو برات آپ کنم ) اينکه فرداش ريختن بيرون و خيابون رو آتيش زدن يه شعار و وبلاگه.
    اينا اسمش هوچي گري ، شلوغ بازي ، مثل اون زنه که برات مثال زدم نيست؟ نظام چطوري ميتونه اين هرهري بازي رو با آرامش ، آروم کنه در صورتي که بقيه شمشير رو از رو بستن و با جمله هاي بزک کرده دم از ادب و متانت ميزنن؟

    گل گلي ، سرتو درد نيارم ديگه ساعت دوازده و نيم هم گذشته و من فردا هزار تا کار دارم که نميدونم چطوري بايد صبح از خواب پاشم.
    گل گلي ، والله از اين ميسوزم که چقدر اسير خود بزرگ بيني هستيد ، فقط خودتون رو به خاطر اينکه چهار کلمه علم بلديد به اصطلاح فرهيخته مي‌دونيد و بقي? اين ملت رو جزء انسان به حساب نميارين ، اين چيزايي که شما فقط به زبون مياريد و هدفتون چيز ديگه است رو ما سالهاست که ميگيم و شما تازه از لالا بيدار شدين و ادعاي رسالت آزادي ميکنين.
    چقدر جالبه همين آخوندهايي که اکثريتشون باسواد هستند رو جزء آشغالها به حساب ميارين و اسمش رو ميزارين ادب ، دموکراسي ، آزادي بيان تا يه آخوند رو ميبينيد يا دماغتون رو ميگيريد يا داد ميزنيد (( گردن و ببين )). حتي حق حيات انساني براشون قائل نيستيد. اسمش رو هم ميزاريد ادب مرد به زدولت اوست . . .
    البته شايد فقط شماها ميفهميد و بقيه جزء بهائم هستن. شايد شما راست ميگيد و فقط آزادي مطبوعاته که شکم گرسنه هاي سيستان و بلوچستان رو سير ميکنه ، خونه براي 60 هزار نفر کپر نشين توي جنوب کرمان درست ميکنه ، البته اينا دوران ( ممد بولوف ) که لايحه آزادي مطبوعات رو به مجلس برد نبودند ، اينا قبايل نوظهور دوران محمود جومونگ هستند و جيره خواران ولايت عظما ، فقط آزادي مطبوعاته که اين همه حيف و ميل بودجه مملکت رو توي بخش بنزين ( اونم توي دوران آزادي ممد بولوف ) حذف کرد ، اين آزادي مطبوعات بود که فاجعه رستاخيز سرمايه داران بزرگ رو توي بورس تهران ترکوند و به ساحل آرامش رسوند ، اين آزادي مطبوعاته که هنوز بعد از چهار سال از شروع کار محمود جومونگ ، برنج کاري و چايکاري و مرکبات کشاورزاي مظلوم شمال ، بصورت دستي انجام ميشه و پولش به جيب آقايوني ميره قبلاً اطلاعاتي بودن و ممد بولوف ( و شايد هم رفسنجاني – دلم نميخواد اينطوري باشه ) همه چي رو در اختيارشون گذاشتن. ( البته اينا دوران آزادي بيان همه کاراشون مکانيزه بود و دوران محمود همه چيشون به هم ريخت. اين آزادي مطبوعاته که . . .
    بابا اينارو ول کن ، مايکل مرحوم رو بچسب که چون يه نوار سبز دور مچش بست الان رسول رستاخيزه ، داريوش و بچسب که تازه زن n اُمِ ش رو گرفته و تازه کيفورياش از وافورياش تموم شده و ترسش ريخته و (( نترسون ما رو از مرگ )) ميخونه ، از همه با حال تر(( مدونا )) ست ، آخ که چقدر دلش به حال آزادي ما ايروني ها ميسوزه ( بميرم برا دلسوزياش )
    اصلاً اينارو ول کن . . .
    بابا ول کن ، کف کردم از اينکه اينهمه حرف زدم
    به تو و همه هم فکرات ميگم توي بحث همه مشکلات و نابساماني ها و بدبختي هاي اين مملکت باهات موافقم ، وتا جائي که انسانهاي مرموز و نون به نرخ روز خوري که توي دستگاه ها رخنه کردن و هيچ خدايي رو بنده نيستن ، بزارن منهم سعي در اصلاح اين چرخه معيوب دارم، اما يه چيز اصله و فصل الخطاب ، ولايت فقيه ستون و رکن اصلي اين مملکته اگه کسي بخواد به اون توهين کنه و زير سؤالش ببره يعني داره به حريم اين مملکت تجاوز ميکنه و باهاش جوري برخورد ميشه که با يه اجنبي که به خاک پاک وطن حمله کنه.
    صدها هزار نفر براي اينکه يه وجب از اين خاک مطهر به دست ناپاکان روزگار نيفته پرپر شدن ، ما هم ( اگه لياقتش رو داشته باشيم و موقع عمل جانزنيم ) تکليف ملي و انساني و خدايي مون حکم ميکنه که از اين ستون فقرات اين مملکت حفاظت کنيم

    البته تورو نميدونم اما خيلي از همفکرات گوششون براي حرف حق بسته اس چون شکمشون از مال حرام پر شده و اين توي تاريخ قبلاً هم اتفاق افتاده ( زماني که يه لشکر جلوي امام حسين ايستادند و اون هرچي حرف حق ميگفت کسي گوش نميکرد )
    گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من آنچه البته به جايي نرسد فرياد است
    ياعلي