• وبلاگ : نوشته هاي حامد عبداللهي
  • يادداشت : نامه سروش به رهبر و پاسخ آن
  • نظرات : 48 خصوصي ، 457 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + شب آويز 

    يکي از جالب توجه ترين بخشهاي ميرات فرهنگي ايران زمين نوع نگرش به نيکي و بدي و سرچشمه آن است. پيشينيان خوب ميدانستند که تنها با نفي بدي (انسان بد) نمي توان کژي و تباهي را از ميان برد.

    برخلاف تمدن يونان که بدي را زاييده خشم خداوندان ميدانستند در فرهنگ فارسي بدي و بلا نتيجه ي مستقيم کم خردي و يا نفي انديشه و آزمندي است. فردوسي در جاي ديگري چه خوب مي گويد :

    به يزدان که ما گر خرد داشتيم * کجا اين سرانجام بد داشتيم ؟

    به خدا اگر کمي عقل تو کله مان بود اين سرانجام بد و تباه بهره مان نميشد. اينکه يک جامعه نتيجه اعمال خود را به جاي خداوندان و يا ماوراء الطبيعه به خود و عملکرد خود نسبت دهد يک دستاورد بزرگ فکري و يک ميراث مهم فرهنگي است.

    اين موضوع خيلي مهمي هست. چون دقيقا نگرش حقوقي و قضايي يک ملت را ميسازد. اينکه آيا هدف از نفي بدي بهتر شدن جامعه است يا انتقام گيري از مجرم ؟ چيزي که ميراث همسايگان عرب زبان ما بود.

    هنوز کم نيستند ملتهايي که براي جبران خطاهاي خود و رهايي از شرايط سختي که خودشان (يا بي خرديشان) ساخته دست نياز به سوي مردگان و يا ماواء (جادو و خرافه) دراز ميکنند.

    البته اشتباه نشود. ندامت از اشتباه و نيايش فرق دارد با انداختن گناه ناداني به گردن طبيعت و خدايان.

    باز هم مي گويم : ارزشمند ترين دستاوردهاي يک ملت آنهايي است که در يک نسل بدست نمي آيند. اگرچه در يک نسل از بين بروند.