• وبلاگ : نوشته هاي حامد عبداللهي
  • يادداشت : نامه سروش به رهبر و پاسخ آن
  • نظرات : 48 خصوصي ، 457 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مهراب 

    چه خوب و زيباست که از کلام الهي و آسماني،قرآن کريم،گفتي و نوشتي؛شايد اگر هنوز راهي براي رهايي باشد همين کلام ناب است اگر دريابيم و بدانيم.

    من و تو اگر هيچ اشتراکي نداشته باشيم،دست کم در بنده خدا بودن يکسانيم و البته اين افتخار و تشريف افتخارآميزي است و افتخار بالاتر اين که اين بندگي يا به قول شما عبد و ولايت خدا را به غير او نسپاريم،مباد که همان مورچه اي که امام حق،علي،گفت که راه رفتنش در يک شب تاريک و بر روي سنگي سياه به سان راه يافتن شرک در دل هاست،درباره من و تو صادق شود.

    از تو ياد گرفتم که:"عبرت تاريخ بسيار است."

    حق با توست و کلام خوبت را در به ياد سپرده ام و خوب يادم هست که تاريخ، شگفت فهرستي دارد از حاکمان جفاپيشه اي که:

    زيان کسان از پي سود خويش

    بجويند و دين اندر آرند پيش

    و همين عبرت تاريخ است که مرا نسبت به هر حاکمي که مي کوشد براي توجيه هر عمل صواب و ناصوابش از کيسه دين ببخشد و خرج کند،بدبين و گستاخ کرده است.

    بيا تا دين مان را با دنياي ديگران طاق نزنيم.سروش يا به قول تو"دباغ" مثل من و تو يک نام است.بگذار خودش در برابر کردار و پندار و گفتارش پاسخگو باشد؛چرا که قرار نبوده و نيست بار گناه(البته اگر گناهي باشد)ديگري را بر دوش ديگري نهند.

    پاسخ

    سخن بسيار است و تاريخ را براي همين گذاشته اند كه سجده هاي طولاني خوارج و قرآن و بر سر نيزه ها را از ولي زمانمان بشناسيم و مي پذيرم كه در دوران فتنه شناخت حق و باطل بسيار دشوار است و اين همه محبت به علي كه داريم و بغض به دشمنانش، معلوم نيست اگر آن روز بوديم چه مي كرديم و اينك گاه آزمون ماست و هر كس كه راه را شناخت برد و هر كه نشناخت باخت! مي دانم تو هم چون من در پي حقيقتي پس ما دشمن هم نيستيم حتي اگر در شناخت نور حق و سراب باطل به صواب نپيماييم .