اتفاقاً اين تصميمات جديد نتيجه الهاماتي است که از حرکت زيبا، ژرف و تأثيرگذار ميرحسين موسوي گرفته ام. در مورد سروش هم حرفت بي مصداق است. در مقابل ظلم بايد صريح و بي پرده و گستاخ بود. گذشته از اين در مقام جدل مي توان اين طور پاسخ داد كه دقيقاً به همان دليلي كه تو در يادداشت مزبور ته رنگي از اخلاق را هم باقي نگذاشتي،‏ سروش نيز در نامه اش به آقاي خامنه اي مهار قلم را از داده است. اگر كار او خطا است كار تو خطاتر است. نگو او اول آغاز كرد. خود مي داني كه بساط فحاشي نسبت به منتقدان و معترضان و دگرانديشان را كجاها پهن كرده اند و مي كنند.

اميدورام نوشته هايت از ايمان و صداقت باشد نه از بهر منفعت و فرصت طلبي. بيشتر مطالعه كن حتي نظرات مخالف

دل دلائلي دارد كه عقل كامل از ان بي خبر است.

اينانند تمدن سازان واقعي با هرزگي و بي بند وباري كه نمي شود

يكي از بزرگان مي گويد : اساس تمدن تقوي و رياضت است

سلام. مدتي بود سر نزده بودم. اما گلم از گل شكفت وقتي آن پست سراسر سوزت را در مورد استاد بزرگوار دكتر سروش خواندم. براي بار هزارم بر اين مرد هوشمند و ژرف بين آفرين گفتم كه خوب جايي را هدف گرفته و خوب آبي به لانه مورچگان ريخته.