• وبلاگ : نوشته هاي حامد عبداللهي
  • يادداشت : وحدت هابيل و قابيل !
  • نظرات : 7 خصوصي ، 25 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مختار 

    از مختار به حامد

    مطالبي كه ذكر كردي در باب ولايت فقيه كاملتر و جامع ترش را بچه دانشجوها هم فول آبند . سروش مادر مرده ي بي عرضه ...(( بي عرضه از آن جهت كه طي دو دهه نتو نست براي حرف علمي خودش ، با يه كم زبل بازي و زرنگ بازي

    «از نوع احمدي نژادي !!!» در عالم سياست

    در محفل رجال سياسي طرفدار گردن كلفتي پيدا كنه ) خيلي قشنگ جوابش رو داده كه مصباح يزدي ها و آملي ها لاريجاني ها و خيلي هاي بزرگتر از من و تو هم نتونستن جوابش رو بدن كه احتمالن همشونو خوندي و در جريان هستي .

    ولي در باب مطلبي كه طرح كردم ،

    شما گفتي فتوي دادن يك كار علمي است ؟!!!

    مگر سياست غير علمي است كه هر ننه قمري بتواند نظريه پردازي كند و در حيطه اش وارد شود ؟ گفتي چه دليلي دارديك آدم سياسي فتوي دهد ؟ من مي گويم چه دليلي دارد آخوند كار سياسي كند ؟ بعله دين از سياست جدا نيست اين را همه مي دانند ولي : جهان چون چشم و خال و خط و ابروست / كه هر چيزي به جاي خويش نيكوست .

    آخوند سر جاي خودش ، آدم سياسي سر جاي خودش !

    در يك جامعه مسائل بهداشتي و آموزشي و فرهنگي و اقتصادي نيز از هم جدا نيستند ، ولي آيا دليل مي شود معلم نسخه بپيچد و دكتر در سياست گذاري هاي كلان اقتصادي و فرهنگي مداخله كند ؟

    البته خيلي هم در مملكت ما عجيب نيست و خيلي هم به نظر منطقي مي آيد !!! و به قول آن آذري شيرين زبان هنوز نفهميده ايم « كي رو كجا بزاريم !!!»

    پاسخ

    تفکر نه با گردن‌کلفتي رضا خان جا ميوفته نه با فحاشي سروش! ما که از سروش يک حرف منطقي اصولي و معتبر نخوانديم و نشنيديم چه برسه کسي نتونه جواب بده. هر کدوم از بزرگان هم که خواستن از اين منجلاب خوددرگيري نجاتش بدن و بهش بگن که همه بچه دانشجو نيستن که با شعر و ادبيات گول بخورن، همون جوابهاي بي‌ادبانه و عقده‌اي رو داد که همه خوندن . کسي که تا به حال حاضر نشده در يک مناظره علمي شرکت کنه و گرفتار نخوت انباشت جملات ادبي شده اصلا در حدي نيست که حتي دبيرستاني‌ها بهش اهميت بدن چه برسه به دانشجويان و استادان . اما در باره ننه قمر شما گويا بايد دوباره و بلند تر بگويم که معلوم است کار هر کس نيست خرمن کوفتن / گاو نر مي‌خواهد و مرد کهن. البته علم سياست با سياست‌مداري فرق دارد همان‌طور که فقه سياسي با فقيه سياستمدار، دوتااست. مدرس . فضل الله نوري و بهبهاني و کاشاني و طالقاني و خميني و ... همه از رجال سياسي بودند چه بخواهي و چه نخواهي و همه عمامه به سر چه بخواهي چه نخواهي . يک پزشک هم ممکن است سياستمدار باشد چه رسد به رجل ديني که بخشي از مباني علمي‌اش درباره سياست است . سياست مردان خودش را دارد که از نظر علمي ممکن است دانش‌آموخته سياست نباشند و غالبا اين گونه است و کم‌تر سياست‌مداري است که سياست خوانده باشد. چيزي که در کشور ما عجيب است اما عادي شده همين است که هر کس در باره هرچيزي نظر مي‌دهد و طبيعي است که سوتي هم مي‌دهد.