• وبلاگ : نوشته هاي حامد عبداللهي
  • يادداشت : لذت تصوير 5
  • نظرات : 2 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    ميبينم كه لوستر فروشي باز كردي

    وبلاگ خيريه را هم لينك بده

    ممنون

    سلام

    واقعا خسته نباشي

    خواهد اين لذت تصوير به پايان رسد يا نه؟

    سلام

    خيلي زيباست افرين به سليقه ات وصد افرين به ذوقت

    دستت درد نكنه جدا لذت برديم

    ادامه :

    من علي گم کرده ام ني خانه را

    من بهانه کرده ام کاشانه را

    غيرديدار علي دردي نبود

    برده ام از ياد درد شانه را

    باتمام درد مخفي کرده ام

    جاي زخم سيلي بيگانه را

    اين حقيقت را بکس ناگفته ام

    مجتبي داده نشانم خانه را

    بسکه چشمانم سياهي ميگرفت

    من نديدم زينب دردانه را

    قدرت سيلي زمين گيرم نکرد

    غربت حيدر شکست پيمانه را

    وارد مسجد شد. ديد علي رو نشوندن. دستاش بسته است. شمشير بالا سرش گرفتن.

    علي بايد بيعت کني و الا...

    همه دنيا تو چشمش تيره و تار شد. تاحالا علي رو تو اين وضع نديده بود. معشوقش جلو چشمش با اين وضع؟

    خدايا کاش زهرا مي مرد و همچين صحنه اي نمي ديد.

    يه نهيبي زد:

    هان اي مردم نامرد، دستان علي بسته است و شما شير شده ايد؟

    قدرت پيدا کرده ايد؟

    به خدا قسم اگه کسي علي رو اذيت کنه يه نفرين تون مي کنم ستون هاي مسجد رو سرتون خراب بشه.

    نشنيده ايد ، يا فراموشتان شده که پدرم فرمود هر کس فاطمه را اذيت کند مرا آزرده و هر که مرا بيازارد خدا را به خشم آورده است؟

    علي(ع) فرمود: سلمان به زهرا بگو نفرين نکنه! اگه نفرين بکنه مدينه زير و رو ميشه. سلمان اومد و عرضه داشت: خانم لطفا از نفرين صرف نظر کنيد!

    حضرت زهرا فرمود: سلمان مگه نمي بيني شمشير بالاي سر علي گرفتن؟من نمي تونم داغ علي رو تحمل کنم. سلمان گفت: آقا فرمودن نفرين نکنيد. خانم فرمود چشم.فرمان او را به جان مي خرم. ولي همان جا ايستاد تا اميرالمومنين را از چنگال آن گروه تجاوزگر نجات نداد به خانه بر نگشت...

    اما اين روزها ديگه اون خونه حال و هواي ديگه اي داره.

    گفت: علي جان! شنيدم ديگه اين نامردها سلامت نمي کنن؟

    فرمود: ديگه حتي جواب سلاممو هم نمي دن...

    انشالله بتونيد از اين مطلب هم در يكي ديگر از شب هاي سوگواري ام الائمه استفاده كنيد

    بسم الله الرحمن الرحيم

    دنياي غريبيه اين دنياي آدمها!

    از همه نوع سليقه و علاقه و انگيه توش پيدا ميشه. اما يه چيزي که بين همه مون مشترکه که اون هم بنا به فطرت انسانيمونه،حس علاقه به خود و افکارو انديشه هامونه. و دوست داريم ديگراني که باما در ارتباطند نيز به افکارو سليقه ها و عقائدمون احترام بگذارن.

    درکمون کنند.

    جمله اي که خيلي سر زبونهامون مي چرخه.

    اين که دوست داريم درک بشيم. ديده بشيم.احساس بشيم. شنيده بشيم...

    خيلي سخته که يک نفر به ارزش ها و افکارمون بي توجهي کنه.

    عذاب آوره که دوست داشتني هامونو دوست نداشته باشن

    بهشون احترام نذارن.

    موقع مرگ عاشق اون وقتيه که به معشوقش بي حرمتي بشه.

    مخصوصا اگه معشوقش بهترين و زيباترين و کامل ترين باشه.

    اين موقع ديگه عاشق دردهاي خودشو فراموش ميکنه.

    چون بي حرمتي به معشوق جايي براي فکر کردن به دردهاي خودش نمي ذاره.

    ... وقتي به خودش اومد ديد بچه ها دارن گريه ميکنن. خانه به هم ريحته. همه دارن ناله مي زنن. وضع خودش که ديگه قابل توصيف نبود. همه بدنش داغون بود. دستش، کتفش، صورتش،...

    تازه اون داشت مادر ميشد.

    همه جا رو نگاه کرد اما علي را نديد.

    پرسيد اسماء علي من کو؟

    اما اون نمي دونست چي بگه؟

    بچه ها رو آروم کنه؟

    به داد خانم برسه؟

    به خونه؟

    فقط يه جمله تونست بگه:

    خانم ، آقا رو بردن

    دستاشو بستن

    طناب به گردنش انداختن

    کشون کشون بردنش...

    بلند شد. زود خودشو جمع کرد. دويد طرف مسجد.

    *** بنام تو اي قرار هستي ***

    سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما برادر بزرگوارم

    مو كنان ، مويه كنان گل مي برند

    ياس را از پيش بلبل مي برند

    شهادت مظلومانه بي بي دوعالم ، ام المومنين ، صديقه طاهره ، حضرت فاطمه زهراي مرضيه سلام الله عليها را به پيشگاه فرزند دلبندشان حضرت ولي عصر (عج) و شما تسليت و تعزيت عرض مي كنم . انشالله كه طوري زندگي كنيم و طوري بميرم كه لايق شفاعت ايشان در روز حشر قرار بگيريم

    ممنون از حضور سبزتون و منت گذاشتيد كه متن رو براي اجرا در بيت اللاحزان ياس حيدري انتخاب كرديد. اميدوارم بازهم شما رو تو باغ اسماني همسفر مهتاب ببينم

    التماس دعا