عرفان به هیئت می‌رود(2)

چه چیزهایی باعث می‌شود ، عرفان ساختگی، پلاستیکی، بدلی و پوشالی، راه گم کرده و سراغ جوانان مذهبی بیاید؟...
1. رابطه هیئت با مرجعیت دینی و روحانیت آگاه، مشخص نیست.
2. علم و عقل در تولید محتوا و برنامه آن نقش مستقیمی ندارد.
3. نقش مداح  بسیار پررنگ است...
آهنگ‌های کوچه‌بازاری و سینه‌زنی با ریتم‌های مضحک مثل صدای پوتین در رژه! حرکت‌های موزون سماع‌گونه و جست‌وخیزهای توهم‌زا، ناآشنایی با احکام عملی و تکلیف شرعی، کوتاهی در انجام عبادات سیاسی مثل تماز جمعه، دوری از قرآن و تفسیر...
عوام بودن همیشه به معنی بی سوادی نیست...
قلب عارف مملو از عشق و محبت است و رفتارش خضوع است وخشوع. کدام یک از این صفت‌ها را دکان‌باز‌ها دارند؟!

فکر می کنم برای حضور در محفل یا هیئت مذهبی این آمادگی را یافته‌ایم که بتوانیم جنس بدل را از اصل جدا کنیم . اکنون می دانیم که عارفان در بخش فردی به سیرو سلوک و عبادت و ذکر می‌پردازند و شریعت را محترم می‌شمرند در عرفان نظری به بحث‌های دشواری می‌پردازند و در عرفان عملی راه های سختی را می‌پیمایند .

اما چه چیزهایی باعث می‌شود ، عرفان ساختگی، پلاستیکی، بدلی و پوشالی، راه گم کرده و سراغ جوانان مذهبی بیاید؟ و به هیئت‌ها سرک بکشد؟

به نظر می‌رسد آسیب‌هایی دراین میان وجود دارد که روزنه را برای ورود جنس تقلبی باز کرده است. چند نمونه از این آسیب‌ها را مرور می‌کنیم:

1. مریدپروری و تکروی؛

 « در آسیب‌شناسی تربیت دینی به طور کلی، مریدپروری و تکروی، دو قطب متقابل آسیب‌زایی محسوب می‌گردند. منظور از مریدپروری این است که در جریان تربیت دینی، افراد چنان تربیت شوند که مربی را به چشم مراد خویش ببینند، به این معنا که وی را ورای سؤال قرار دهند و او را چنان بنگرند که گویی منشأ اولیه حق است. این شأن تنها از آن خداست و جز او هر که باشد، نه منشأ اولیه حق است و نه در ورای سؤال قرار دارد. از سوی دیگر، تکروی نیز در تربیت دینی، آسیب‌زاست. تکروی، نفی هرگونه اقتدا به دیگران، به منزله پیشرو، و خود، گونه‌ای از آنارشیسم دینی است. تکروی نیز آسیب‌زاست زیرا افراد را در حد خودشان محدود می‌گرداند و آنها را از مزایای وجودی دیگران محروم می‌سازد. در این محور نیز داد و ستدی نهانی میان دو قطب آسیب وجود دارد، یعنی مریدپروری به تکروی منجر می‌شود و تکروی نیز سرانجام از مریدپروری سربرمی‌آورد. در حالت سلامت، امامت قرار دارد. امامت، نه با مریدپروری سازگار است و نه با تکروی. ناسازگاری آن با تکروی آشکار است، اما ناسازگاری آن با مریدپروری نیز از آنجا ناشی می‌گردد که امام در مفهوم اسلامی کلمه، منشأ اولیه حق نیست بلکه ملازم با حق است و نه تنها خود را در ورای سؤال نمی‌بیند، بلکه از سؤال استقبال می‌کند و در پی آن، ملازمت خود را با حق آشکار می‌سازد.» (1)

 2. کمال‌گرایی (غیر واقع گرا) و سهل‌انگاری؛

« در این محور، آسیب‌های تربیت دینی، در دو قطب کمال‌گرایی (غیرواقع‌گرا) و سهل‌انگاری قرار دارند. در قطب اول، آسیب‌زایی تربیت دینی ناشی از آن است که آرمان‌های بسیار والای دینی را از افراد تحت‌تربیت طلب می‌کنند، بدون آن که توان و طاقت واقعی آنها را چون معیار حرکت به سمت این آرمان‌ها در نظر بگیرند. از این رو، بار سنگین آرمان‌های مذکور، طاقت‌سوز خواهد بود. در قطب دوم، سهل‌انگاری با بی‌اعتنایی به آرمان‌های بلند، چهره دیگری از آسیب‌زایی را آشکار می‌سازد. سهل انگاری، جدیت و تلاش را از عرصه تربیت می‌زداید و به این ترتیب، حرکت پیش‌رونده را به پرسه‌زدن تبدیل می‌کند، در حالی که پرسه‌زدن، سازنده و شکل‌دهنده نیست.

 حالت سلامت در این محور، سهل‌گیری است. سهل‌گیری با کمال‌گرایی (غیرواقع‌گرا) از این جهت متفاوت است که در آن، کمال را برای فرد، در حد وسع وی می‌جویند و از فراتر از آن اغماض می‌کنند. تفاوت آن با سهل‌انگاری نیز در این است که در سهل‌گیری، در هر حال، چشم به سوی آرمان‌ها دارند و حرکت پیش‌رونده را می‌خواهند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دین خود را "سهله سمحه" نامیده و جایگاه خود را در نقطه سهل‌گیری معین کرده است.»

 3. قشری‌گری و عقل‌گرایی:

 « در این محور، آسیب‌های تربیت دینی، در دو قطب متقابل قشری‌گری و عقل‌گرایی قرار دارد. منظور از قشری‌گری، جمود بر ظواهر متون دینی، در مقام فهم، و ظواهر مناسک شریعت، در مقام عمل است. قشری‌گری از این جهت آسیب‌زاست که انسان را در قشر دین متوقف می‌سازد و به این ترتیب، خود فرد را از دین بی‌بهره و دیگران را در دام بدفهمی گرفتار می‌سازد. از سوی دیگر، مراد از عقل‌گرایی آن است که کسی بخواهد عقل را صافی همه چیز بگرداند، به نحوی که درستی هر معرفت یا فایده هر عملی که توسط عقل علمی یا فلسفی، به اثبات قطعی و مسلّم نرسد، پذیرفتنی نخواهد بود. این گرایش نیز در تربیت دینی آسیب‌زاست زیرا عقل آدمی را چنان توانی نیست که هر چیزی را به اثبات برساند. به این ترتیب، عقل‌گرایی، فرد را از حقایق بسیاری محروم و از نتایج آنها بی‌بهره خواهد ساخت. در حالت سلامت، عقل‌ورزی قرار دارد. تفاوت عقل‌ورزی با قشری‌گری مشخص است، اما تفاوت آن با عقل‌گرایی در آن است که عقل‌ورزی، مستلزم اثبات علمی و فلسفی امور نیست، بلکه گاه با گمان نیز به پیش می‌رود. انسانها برخی از معرفت‌ها و اعمال را به کمک گمان‌های عاقلانه، در دسترس خود  قرار می‌دهند.» (2)

 4. خرافه پردازی و راززدایی:

« در این محور، آسیب‌های تربیت دینی، به طور کلی، عبارت از خرافه‌پردازی و راززدایی است. خرافه‌پردازی هنگامی در تربیت دینی، آشکار می‌گردد که حقایق ماورای طبیعی دین، دست‌خوش عوام‌زدگی گردد. آسیب‌زایی خرافه‌پردازی، نه تنها از آن جهت است که این حقایق، تحریف می‌گردد، بلکه همچنین از آن رو است که در افراد تحت تربیت، بلاهت را دامن می‌زند. در قطب مقابل، راززدایی قرار دارد. راززدایی نیز از جمله آسیب‌هایی است که در کمین تربیت دینی قرار دارد. آسیب‌زایی این امر در آن است که دین و معارف دینی را در حد طبیعت، به زیر می‌کشد و عملاً مقصود عمده‌ای را که تربیت دینی، به عهده داشته، نقض می‌کند و آن برکشیدن آدمی از خاک به سوی خدا بوده است. خسته شدن از خرافه‌پردازی، کار را به راززدایی می‌کشاند، چنان‌که راززدایی، در آخرین حد خود، جهان را کوچک و عبث می‌گرداند و زمینه را برای خرافه‌پردازی آماده می‌کند. در حالت سلامت، حق‌باوری قرار دارد. تربیت دینی، آدمی را به حق‌باوری سوق می‌دهد. حق، نه خرافه است و نه به ضرورت، از هرگونه رازآمیزی به دور است.» (3)

 5. حصاربندی و حصارشکنی:

« در این محور، آسیب‌های تربیت دینی، در دو سوی متقابل، حصاربندی و حصارشکنی نامیده شده‌اند . در حصاربندی، نظر بر این است که خط مشی اساسی برای تربیت دینی افراد، دور نگاه‌داشتن آنان از بدی و نادرستی است . این شیوه‌ قرنطینه‌سازی، خود، یکی از منشأهای آسیب‌زاست؛ زیرا با مانع شدن آنان از مواجهه با بدی و نادرستی، توان مقاومت را در آنان تحلیل می‌برد . قرنطینه‌سازی، تنها به صورت موقت و در برخی از مراحل اولیه تربیت رواست، اما تبدیل آن به خط مشی اساسی تربیت، در حکم مبدل ساختن آن به یکی از عوامل آسیب‌زایی است . از سوی دیگر، حصارشکنی و قراردادن افراد در معرض مواجهه با جریان‌های مختلف فکری و عملی، بدون فراهم آوردن قدرت تحلیل و مقاومت در آنان نیز منشأ آسیب‌زایی است . حالت سلامت در تربیت دینی، مرزشناسی است . مرزشناسی چون یکی از عوامل راهبردی در تربیت دینی است، حاکی از آن است که باید در جریان طبیعی زندگی، در مواجهه با بدی‌ها و نادرستی‌ها، توانایی تبیین و تفکیک میان خوبی و بدی یا درستی و نادرستی را به صورت مدلل در افراد فراهم آورد و به این ترتیب، زمینه مهار گرایش‌های آنان به بدی و نادرستی را مهیا کرد . مرزشناسی با تقوای حضور ملازم است، نه با تقوای پرهیز و مصونیت در متن موقعیت را جستوجو می‌کند، نه مصونیت در قرنطینه را » (4)


مریدپروری و تکروی، کمال‌گرایی (غیر واقع گرا) و سهل‌انگاری، قشری‌گری و عقل‌گرایی، خرافه پردازی و راززدایی، و حصاربندی و حصارشکنی، پنج محور آسیب است که توضیح آن گذشت . عوام‌فریبی و عوام‌زدگی را هم باید به این جمع افزود. یک نمونه عینی همراه با یک خاطره را می‌خوانیم:

«" عوام فریبی" بسترساز اصلی "عوام زدگی" است و عاملی برای رشد و گسترش سریع این عارضه و بیماری بزرگ اجتماعی . متفکر شهید آیت الله بهشتی در کنار تلاش و کوشایی هایی که برای جلوگیری از شیوع ویروس بیماری خطرناک عوام زدگی مبذول می‌داشت به مسدود کردن منافذ نفوذ و رشد و گسترش عوام فریبی نیز اهتمام می‌ورزید. در نگاه شهید مظلوم آیت الله بهشتی اگر انسان همواره به "اندیشیدن" روی آورد ودر هر رفتار و کنش و گفتار و کردار به تفکر گرایش یابد در دام عوام فریبی سقوط نمی کند: « بالاترین خدمت به جامعه انسان ها و محکم ترین و استوارترین پایه برای بهتر زندگی کردن انسان ها این است که اندیشیدن را به آنها بیاموزیم . »

دومین آموزش و رهنمود متفکرشهید آیت الله بهشتی برای جلوگیری از شکل گیری و گسترش عوام فریبی آزادشدن انسان از قیود و بندها و تمایلات و هوس ها و رهایی از سیطره عوامل بازدارنده درونی و برونی است : « کوشش اسلام این است که انسان آزاد تربیت کند آزاداز بند هوا و هوس آزاد از تسلط خشم و شهوت و آزاد از تسلط دیگران تا بتواند راه خویش را آزادانه انتخاب کند . »

سومین آموزش و رهنمود " حرکت " بر مبنای "خواست " و " انتخاب " صحیح می باشد. و انسان در مسیر رشد و فلاح و نیل به حیات سالم در ابعاد مادی و معنوی باید اینگونه عمل نماید: « اسلام انسان را پویا و متحرک و واقعیتی در حال شدن و شدنی مستمر می شناسد... در این شدن و پویایی و حرکت نظر اسلام این است که انسان با پای خودش و با خواست و انتخاب خودش حرکت کند. بنابر این ما هیچ وقت و هیچ آن نمی توانیم از مسئولیتی که در راه بردن خویش برعهده داریم غافل بمانیم . »

چهارمین آموزش و رهنمود متفکر شهیدآیت الله بهشتی برای مقابله با رشد و گسترش عوام فریبی « صدق و راست‌گویی و پرهیز از دروغ پردازی » می‌باشد: « مسلمان بیش از هر چیز در راستی و درستی در صدق و امانت و صراحت ... متجلی می شود. بنابر این دروغ تاکتیکی گفتن ... شایعه سازی و دروغ پردازی این ها جزو تاکتیک های مسلمانان علوی نیست . »

در خاطره بسیار آموزنده و عبرت زای ذیل دقت و توجه ویژه مبذول داریم و ببینیم متفکر شهید آیت الله بهشتی چگونه از مواجهه و تعامل مبتنی بر دروغ و ظاهرسازی می گریزد وخویشتن را آلوده به" عوام فریبی" نمی کند : « اواخر اردیبهشت سال 1358 بود . من به آقای بهشتی که در حال مسواک زدن بودند گفتم : آقای بهشتی الان قیمت خانه در تهران یکسان شده است میدان خراسان و میدان قلهک تفاوتی ندارند... بیایید خانه تان را ببرید مرکز شهر و از شر این دروغ و تهمت‌ها رها شوید. ما این مسائل را می‌دانیم ولی متاسفانه مردم گاهی فریب می‌خورند مردم گول می‌خورند. تحت تاثیر همین جوسازی ها از چهره های اصلی انقلاب فاصله می گیرند. برخی افراد حتی تظاهر به کم پولی و ساده زیستی می‌کنند .تظاهرات مرید جورکنی دارند... آقای بهشتی هیچ حرفی نزدند تا مسواکشان را زدند. بعد رفتند از پله ها بالا و به طرف روشویی و مسواکشان را شستند و من همین طور منتظر ماندم تا جواب آقای بهشتی را بشنوم . آمد و به من گفت: این مسواک چقدر می‌ارزد؟ گفتم : حاج آقا آیا کسی مسواک مصرف شده می‌خرد؟! گفتند : برای من این دنیا به اندازه این مسواک هم ارزش ندارد. مردم باید یادبگیرند ما را همان طور که هستیم بپذیرند نه آن طوری که هوس‌های آنها یا دلخوشی‌های آنها می‌خواهد . من تحت هیچ شرایطی راضی نیستم این فریب کاری را به مردم بیاموزم .

شهید بهشتی تظاهر به ساده زیستی و کم پولی ومریدپروری راعین عوام فریبی می داند و هرگز راضی نمی‌شود به این بیماری مهلک دامن بزند و در آلودگی جامعه سهیم گردد که او "هادی" و " مصلح" است و باید با این تفکرات باطل به مقابله و معارضه بپردازد و اسلام را از این بلایا و مصائب بزرگ رهایی بخشد. شهید بهشتی نه " عوام فریب"  است و نه " عوام زده" و آزادی از این زنجیرهای ثقیل اسارت دو شرط اساسی برای هدایت افراد و اصلاح جامعه می‌باشد.» (5)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) تا(4)  مجله علمی تخصصی انتظار موعود - ویژه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف/ آسیب‌شناسی تربیتی مهدویت (2)

(5)  با اندیشه های شهید بهشتی در تقابل با « عوام زدگی » ـ 2 /  روزنامه - جمهوری اسلامی