دانشگاه آزاد اسلامی!؟

مدت زیادی بود که دوستان و علاقه‌مندان از سر لطف و عنایت و توجه که من لایق آن نیستم اصرار و دعوت می کردند که بیا و مسؤلیت فرهنگ یکی از به اصطلاح (دانشگاه آزاد اسلامی) را به عهده بگیرم.
بنده نیز پس از تحقیق و مشاوره در باره کلیت و جزئیت مسئله به این نتیجه رسیدم که اگر این نهاد، سیاست‌های کلان خود را در بخش‌های جزیی سرایت ندهد می توان کار فرهنگی کرد.
البته این را مشروط کرده بودم به اتمام دوره کارشناسی ارشدم و دفاع از پایان نامه .
تا این که چندی پیش تماس گرفتند که دوره دانش افزایی گذاشتیم در هتل مارلیک تهران و بیا !
اردوی تفریحی شمال و اردبیل را که با بچه های سازمان ملی جوانان رفته بودیم نیمه کاره رها کردم و با مترو خودم را به این هتل قدیمی که در اتاق آن موش هم پیدا شد (!) رساندم.
روز اول همایش با تأخیر دوساعته آغاز شد و آقای عابدی معاون دفتر مطالعات و آموزش نیروی انسانی ،‌ دکتر احمدی مدیر کل اداره تحقیقات و برنامه ریزی فرهنگی و دکتر باغبان مدیر کل دفتر نظارت و ارزشیابی فرهنگی در باره موضوعات مختلف داد سخن دادند!
موضوعات به ترتیب : جایگاه و نقش آموزش نیروی انسانی در دانشگاه ،‌آشنایی با اداره کل تحقیقات و برنامه ریزی فرهنگی ، آشنایی با برنامه‌ها و فعالیت‌های دفتر نظارت و ارزشیابی فرهنگی .
سخنان آقای عابدی قابل استفاده بود و من یادداشت برداری کردم گرچه می‌شد همه آن مطالب را در یک کتاب درسی پیام نور خواند یا در قالب یک لوح فشرده دریافت کرد . البته ایشان گاه منبرهای کوتاهی هم برای اعضای آن جلسه که بیشتر روحانی و معمم بودند اجرا می کرد و نکات اخلاقی و اعتقادی هم مطرح می‌نمود. مثلا می گفت من قبول ندارم اول نماز بعدا غذا! و این که تکرار می کرد : اطلبوا العلم الی المهد الی اللحد.
من هم ضمن پذیرش سخنان ارزشمند وی ، از متن همان حرف‌ها استفاده کردم و در پایان تذکر دادم که به نظر می رسد مقوله فرهنگی ، خو گرفتنی است نه آموزشی .
به هر حال !
جلسه بعدی به آقای دکتر احمدی مربوط بود که انصافا نشان از قدمت کار و مدیریت و قوام ایشان داشت و نکته‌های علمی خوبی را کلید می زد و به دست می داد.
معرفی نشریه وزین « فصلنامه دانشگاهی مطالعات میان فرهنگی » گل مطالب وی را تشکیل داد که بهره فراوان بردیم . گرچه دکتر بین سخنان خود چند باری به مقام قدسی آقای هاشمی رفسنجانی هم اشاره کرد و گوشزد می کرد که حضور ایشان در همایش‌های (دستور از بالای این نهاد) چه قدر مؤثر بوده و حتی بخشی از خطبه‌های امام جمعه موقت تهران را به خود اختصاص داده است . ( البته این غیر از خطبه معروف دانشگاه آزاد است ).
جالب ترین بخش روز اول این همایش به آقای دکتر باغبان اختصاص یافت .
سخنان پر تناقض این شخصیت فرهیخته که از اتفاق در مصاحبه از من پرسیده بود که آقا شما نماز شب می خوانید یا نه؟! در پایان جلسه را محترمانه به هم ریخت.
من فکر نمی کنم این نهاد ( به اصطلاح علمی ) در این سطح تا به حال دچار بحران داخلی شده باشد که مدیران فرهنگی واحد های آن رسما به انتقاد از آن بپردازند و پاسخ در خوری نشنوند.
حالا نمونه هایی از این سخنان و نقد ها را می آورم تا شما هم در جریان ماوقع قرار بگیرید.
دکتر باغبان سخنانش را با این مطالب آغاز کرد که چرا باید عملکرد من نوعی این طور باشد که آقای جاسبی در انتخابات تنها 250 هزار رأی بیاورد؟ ایشان کجا و یک مدیر معمولی که حالا یکی دوسال سابقه جبهه دارد؟ و این نخبگان و برگزیدگان، که هستند که شخصیت علمی و استاد مسلمی چون دکتر جاسبی به جامعه معرفی نمی‌شود؟
باغبان می گفت که من سال ها غروب منزل خود را ندیده ام و در این نهاد کار کرده ام و قطعا دکتر جاسبی طلوع آفتاب را نیز در منزلش ندیده است .
پس از این تمجید ها به مسئولان فرهنگی توصیه می کرد که از کارهای جلف برای جذب جوانان بپرهیزند و آخوندی را مثال می زد که در جمع دختران سخنرانی کرده و آن ها را به شور کف انداخته و گفته که می خواهد یک دبیرستان دخترانه با کادر تمام زن تاسیس کند که در آن آرایش الزامی باشد و حجاب ممنوع .
سپس انتقاد کرد از آرایش برخی دختران و جوان ها که حتی همسر وی پس از این همه سال تأهل این کار ها را بلد نیست/ یا نمی کند ( تردید از من است).
همین طور که صحبت به درازا می کشید و یک سری تذکرات اداری در باره شیوه نظارت بر امور فرهنگی مطرح می شد ادامه داد: ما در آیین نامه خود آورده ایم که نباید اردوی مختلط برگزار کنید اما در پایان نوشته ایم که شما می توانید به هر دلیلی که تشخیص بدهید این کار را بکنید !!! واین که در همایش‌ها و برنامه ها ریخت و پاش نکنید تا صدای دانشجو در نیاید!
وقت داشت تمام می شد که کار به جاهای باریک کشید و کم کم انتقاد ها از سوی چند تن از روحانیان معظم در آن جمع آغاز شد.
یکی از عزیزان گفت که اکنون بیست سال است که شما نه به کسی گزارش دادید نه پاسخ ، حالا با یک انتقاد برآشفته‌اید چرا گذاشتید این مسئله این قدر بزرگ شود و عقده ها بترکد؟
انگار بغض هزار ساله باغبان پیر را نمک‌پاش کنند سخن های تازه ای مطرح شد: چرا به کادر قشر پایین ما سهام عدالت نمی دهند چرا تلوزیون در فیلم ها آرم دانشگاه آزاد را نمی گیرد ؟ چرا صدا و سیما اعلام نمی کند که آن دختر دانشجو که جزو مخترعین بر تر بود از دانشجویان آزاد است ؟ چرا یک پیام نور که اندازه دبیرستان است در یک سال، هزاران نفر بیش از گذشته پذیرش دارد؟ مگر پیام نور هم دانشگاه است با آن سیستم کتاب خوانی و امتحانی ؟ بزرگ ترین دانشگاه خاور میانه کجا و پیام نور کجا ؟ حالا آن آقا می گوید " مدیریت فساد " ( نچ نچ یکی از حضار).
باز یکی دیگر از دوستان میکرفن را روشن کرد و گفت : ما هم از این مثال ها داریم . من خودم از صدا و سیما شنیدم که آن دختر مخترع از دانشگاه آزاد است و بسیار هم تعجب کردم ! همین الان هم یکی از استادان دانشگاه پیام نور دایم به من زنگ می زند و از من سوال های درسی می پرسد . این استاد پیام نور فارغ التحصیل دانشگاه آزاد است و سوال من این جاست که در طول این مدت چه می کرده که نمی تواند در پیام نور درس بدهد ؟
عزیز دیگری نیز در باره حجاب و وضعیت نابهنجار دانشجویان این دانشگاه سخن گفت و باغبان خسته گفت : کسی که می گوید چرا آن دختر مویش بیرون است و چرا ابرویش را تتو کرده خودش آدم بی تقوایی است که نگاه کرده ! یکی از مدیران فرهنگی ما فیلم حضور دانشجویان همراه با خانواده را هنگام پذیرش گرفته بود و بعدا که اعتراض کرده بودند به وضعیت حجاب آنها، فیلم را نشانشان داده بود که ببینید شما پدر و مادر ها چه دخترانی تحویل ما دادید.
یکی دیگر گفت این چند ماهی که من مشغول کار شده ام صحبت مدیران و دست اندرکاران واحد ما ، ساخت و ساز است . شما در دانشگاه آزاد اسلامی ، کیفیت را فدای کمیت کرده‌اید . پول هم که کم می‌آورید دانشجوی بیشتر پذیرش می کنید.
یکی دیگر گفت با توجه به جو مذهبی برخی شهرها خوب است که دانشجویان به صورت بومی پذیرش شوند . اما حاج‌اقا باغبان گفت ما که نمی توانیم مردم را محدود کنیم . اطلبوا العلم ولو بالصین.
خلاصه این که بحث بالا گرفت و وقت تمام شد .
من هم سخنانی داشتم که نه صلاح بود و نه وقت که آن‌جا بگویم اما حالا که مجال و مقال هست می‌گویم:
اول این که اگر جلف بازی یک روحانی برای جلب نظر جوانان بد است پس چرا جناب آقای هاشمی در پروژه تبلیغاتی خود برای جلب رأی جوانان،‌آن جلسه کذایی با جوانان منتخب و بازیگر را برگزار کرد که هر شخص، نماینده یک تیپ جوانان بود و حرف های فانتزی زیادی زده شد ؛ پرسش از شماره کفش، کارهای پنهان ،‌ هاشمی ورژن 2005 ،‌ مالک اشتر علی و مرثیه ساختگی آن دخترک بزک کرده برای آزادی و گریه انتخاباتی و ... برای نامزدی کسی که سرمایه نظام است !
دوم این که اگر کار صدا و سیما را نمی پسنید چرا همفکرانتان در انتخابات پول داده بودند به یک مشت آدم نفهم که در ستادهای آقای هاشمی بنشینند و دایم از یک سی‌دی 70 ملیونی علیه فایزه حرف بزنند و دروغ های شاخ دار بگویند که احمدی نژاد می خواهد پیاده روها را به بخش زنانه مردانه تقسیم کند!
اگر این کار ها جلف است چرا آقای هاشمی در باره حضور دختران در ورزشگاه ها حکم جواز داد چیزی نگفتید اما احمدی نژاد در باره حضور خانواده ها نظر داد،  جنجال کردید؟
سوم این که بالاخره مردها باید کور باشند یا مثل کبک سر زیر برف کنند تا وضعیت بد حجاب و آرایش دختران دانشجو را نبینند تا خلاف تقوا نشود ؟ اگر هرکس اعتراض کند خودش مرض دارد پس شما از کجا فهمیدید که آرایش آن دختر غلیظ تر از یک زن متأهل است؟
چهارم،  کجا پیامبر فرموده بنیان خانواده را به هم بزن دختر مجردت را با این همه مشکل مالی بفرست شهر غریب که دانش بیاموزد؟ این جا که رسید اهل روایت شدید و قرآن و سنت را از یاد بردید ؟
پنجم ، گرچه همه مسئولیت وضعیت نابسامان فرهنگی کشور بر عهده دانشگاه‌ها نیست اما پس از عمری غروب خانه را ندیدن چگونه پاسخ خدا را خواهید داد برای برپایی این مرکز بزرگ غیر انتفاعی که گاه دانشجویانش از هزینه‌های مصرفی زاید آن فریاد اعتراض سر می دهند و این همه شهرها که به فساد بیشتر کشیده شده‌اند؟
آقایان خانه از پایبست ویران است !مبانی شما مشکل دارد .
و شاید هیچگاه فرصت جبران نباشد و چه اسف انگیز است نیروهای مخلص و انقلابی با تلاش شبانه روزی برای کاری عرق ریخته باشند که جز زیان چیزی در پرونده اعمالشان نمانده و مصداق خسر الدنیا و الآخرة شده‌اند!

من این همایش را ترک کردم و عطای آن را به لقایش بخشیدم اما دانستم این مجموعه بزرگ امروز با چالشی درونی روبروست و دور نیست شبی که صبح از خواب برخیزیم و بنیانش را فرو ریخته بینیم . جمعی که از انتقاد آقای سلیمی نمین چنین برآشفته و خود خوری می کند . اما آن روز شاید آقای جاسبی برای استراحت و تدریس به سوی  یکی از دانشگاه‌های ینگه دنیا ( همان خاستگاه نظریات علمی و اقتصادی اش) پرواز کند.
پ.ن : قرار شد در آخر همایش متن سخنان و اسلاید ها در لوح فشرده ارایه شود.