پرچم ولایت

شنیدم یکی از بزرگان،‌خطاب به یکی از فضلای جوان‌تر گفت از فلان خاندان انتظار مرجعیت نداشته باش. در پاسخ چرا گفت: روزی که مرحوم آیت الله شیرازی فتوای تحریم تنباکو را صادر کرد، بزرگ این خاندان، در جمع علمای نجف به تمسخر گفت مگر می‌شود حلال محمد را حرام و حرام محمد را حلال کرد! پس قلیان را برداشت و کشید و دودش را هوا کرد. 
این به گوش مرحوم شیرازی رسید و دست‌ها را به دعا برداشت و گفت: خدایا مرجعیت را از این خاندان بگیر!

پرچم‌داری در جریانات سیاسی و اجتماعی شیعیان به جهت سابقه ولایی، از نظم و قانون خاصی تبعیت می‌کند که تخلف از آن بی‌هزینه نیست.

سلسله ولایت در فراز و نشیب تاریخ صحابی و تابعان و ادامه حکومت خلفا و حتی پس از غیبت، شیوه‌ها و روش‌های ویژه‌ای برای شیعیان خود به یادگار گذاشته‌اند که در سطح عهد الهی ولایت است و نمی‌توان به سادگی از آن گذشت.

بریدن از این شجره در هر سطحی در بن و ساقه و شاخه و برگ  همان و افتادن و سرشکستگی همان!

در تاریخ، این پرچم داری را در مواضع گوناگون می توان دید .  شاید با نگاه کوتاه به شیوه برخورد امام علی بن ابیطالب با مسئله ولایت امر بتوان به اهمیت این موضوع پی برد:

برای نمونه می‌توان به استدلالات قانع کننده امیرالمومنین رجوع کرد که  بشیر بن سعد انصارى پس از شنیدن آن به آن حضرت گفت: «اگر مردم این کلمات را قبل از این، از تو شنیده بودند هیچکس بر تو اختلاف نکرده و همه با تو بیعت مى‏کردند جز آنکه تو در خانه نشستى و مردم گمان کردند که تو نیازى به خلافت ندارى!» امام در پاسخ گفت:«اى پسر بشیر!آیا مى‏بایست جنازه (پیامبر) را در خانه رها کرده و براى خلافت‏به منازعه با مردم بر مى‏خاستم؟»  این نشان می‌دهد که حقانیت حضرت علی موجب آن نشد که در هر شرایطی به جایگاه ولایی و سیاسی خود بیاندیشد و صلاح و صواب را نادیده بگیرد.

همچنان که از سخنان ابوسفیان هویدا است که به در جریانات سقیفه از امام خواست تا اجازه ندهد خلافت از آن ابوبکر باشد، بلکه بگذارد تا او با وى بیعت کند، اما امام در این باره فرمود: « من از این کار امتناع کردم، زیرا مردم به روزگار کفر نزدیک بودند و من از ایجاد تفرقه در میان مسلمانان بیم داشتم. » گرچه همواره نامه‏هایى براى معاویه و عمرو بن عاص نگاشته و کوشید تا آنان را از راه باطلى که مى‏روند، باز دارد.

اما در مقابل آنان که ضد ولایت قیام می‌کردند و اقدام، به هیچ صراطی مستقیم نبودند و هیچگاه رعایت مصلحت امت را نمی‌کردند. آنان هیچ‌گاه درک نمی‌کردند که تزلزل در پرچم داری جامعه اسلامی جدای از حقانیت و مشروعیت، چه زیانی را متوجه نسل معاصر و آیندگان خواهد کرد. آن ها با روش‌های خاص خود فرصت هر اصلاح و نوسازی را نیز از جامعه دریغ می‌کردند و نتیجه‌ای جز شبهه‌افکنی و افراط‌گری‌های پس از آن به بار نیاورند جریاناتی مانند خوارج که در نهایت کاری جز قتل مردم به اتهام تکفیر نداشتند.

حضرت امیر علیه‌السلام  به هیچ روى مایل به برپایى جنگ جمل نبود. لذا سه روز پس از ورود به بصره، با ارسال پیام‌هاى مکرر از شورشیان خواست تا به «جماعت‏» و «طاعت‏» باز گردند، اما پاسخ مثبتى از آنان نشنید. آن حضرت، صعصعة بن صوحان را همراه نامه‏اى به سوى بصره فرستاد. او با طلحه و زبیر سخن گفت، وقتى با عایشه سخن گفت، احساس کرد که او بیش از دو نفر دیگر، قصد برپایى شر دارد. پس از بازگشت امام، عبد الله بن عباس را به بصره فرستاد. او به طلحه گفت: مگر تو بیعت نکردى، طلحه گفت: شمشیر بالاى سرم بود. ابن عباس گفت: من خود ناظر بودم که به اختیار بیعت کردى. طلحه از خون عثمان سخن گفت. ابن عباس گفت: مگر نبود که عثمان ده روز از چاه خانه خود آب مى‏خورد و تو اجازه ندادى از آب شیرین استفاده کند. آنگاه على سراغ تو آمد و از تو خواست تا اجازه دهى از آب استفاده کند. پس از آن ابن عباس با عایشه و طلحه نیز سخن گفت. عایشه چنان به پیروزى خود اطمینان داشت که کوچکترین انعطافى از خود نشان نداد. ابن عباس با استدلال‌هاى محکم خود کوشید آنان را از خطرى که در انتظارشان است پرهیز دهد اما نپذیرفتند. آن حضرت از آغاز کردن جنگ توسط اصحابش جلوگیرى کرده و رسما اعلام کرد که کسى حق شروع جنگ ندارد.

امیرالمومنین حتی در مدت خانه نشینی نیز عملی خلاف مصلحت عامه مسلمین و دین داری آنان انجام نداد و مشاوری دلسوز برای حاکمیت بود و البته نهی از منکر و امر به معروف را نیز در جای خود داشت و از بروز فتنه و شبهه انگیزی جلوگیری می‌کرد.

در همین زمینه می‌توان به مسئله کتابت و جمع قرآن در دو برهه اشاره کرد که حضرت در اقدام اول از ارائه نسخه خطی خود امتناع کرد و در اقدام دوم از جمع و یکدست سازی قرآن توسط حاکمیت دفاع نمود.

همه این روش‌های سیاسی که مکتب سیاست‌ورزی شیعه را می‌توان از آن برداشت کرد،‌ افسانه پهلوانی نیست که تنها برای خوشایند مخاطبان، نقالی شود. این مکتب است که باید دیکته شود. رجوع به تاریخ برای تفنن و تحصیل در یک رشته علمی نیست گرچه روش خاص خود را دارد و نباید در تطبیق جریانات روز به گذشته دچار افراط و تفریط یا بی‌روشی شد و یا توقع داشت همه جریانات عینا قابل تطبیق باشد.

اما می‌توان با نگاهی انسان‌شناسانه ، آسیب‌های قابل تکرار جوامع را رصد کرد و در مقابله با بحران‌ها و امواج گمراه کننده از این دانسته‌ها بهره جست و به خطا نرفت. عبرت تاریخی خود روشی قرآنی است و نمی‌توان به بهانه‌های مصلحت‌گرایانه یا نتایج تلخ آن، از چنین دانشی بی‌بهره ماند.

پدیده معجزه آسای انقلاب اسلامی در ایران که سی سال پیش به سان انفجار نور در جهان اتفاق افتاد، زمینه‌ای را فراهم ساخت تا بخش مهم‌تر دین یعنی سیاست دنیا بر اساس نگاه آخرتی امکان تجربه یابد.

در این فرصت استثنایی تاریخی نه نا خودآگاه که با بصیرت مشاهده می‌شود شباهت بسیاری با تاریخ صدر اسلام وجود دارد. این جاست که نباید از رفتار انسان‌های آن دوره در برخورد عملی با مبانی دینی غافل بود.

مهمترین مبنای دینی اسلام که پس از مدتی وجهه مذهبی نیز یافت مسئله ولایت است که پس از رحلت رسول الله صلی‌الله علیه و آله دچار آسیب‌های انسانی و برداشت‌های کوته نگرانه شد.

همین اتفاق در مقیاسی کوچک‌تر از نظر اهمیت، در دوران غیبت پیش آمده است. تسلیم در برابر ولایت خدا در برابر ولایت  ماسوی الله و سرسپردگی به ولایت پیامبرخدا در برابر دیگران و اطاعت از ولایت امام در برابر طاغوت و پیروی از ولایت فقیه در زمان غیبت در برابر قدرت‌طلبان و نظام‌های دیکتاتوری،‌ امری است دشوار که در حوادث پیچیده و مشکلات، مردان خود را می‌شناسد.

چه بسا آدمیان که در شرایط عادی از خدا و دین دم بزنند اما در بزنگاه حادثه‌ها ببازند. این نوشته در پی اثبات این نکته نیست که ولایت فقیه ادامه سلسه ولایت الله است تا زمان ظهور و در این باره سخن نمی‌گوید که در فتنه‌ها می‌شود اهل بصیرت را شناخت و باز نمی‌خواهد مقام و شخصیت ولایت فقیه را تا حد عصمت بالا ببرد یا هر ایراد و اشکال و نقدی را ناسزا بخواند. این قلم در پی آن است که بگوید فقه سیاسی شیعه اگر نوشته شود و اگر تاریخ با نگاه پرتأمل، دیده شود، هر گونه خروج بر نظام ولایی یا کج روی از مسیر ولایت که پرچم داری این شجره طیبه را به چالش بکشد، زیان‌های غیر قابل جبرانی را در پی‌خواهد داشت. زیانی که اثر وضعی آن در دین‌داری و آخرت انسان نمود خواهد یافت.

مسئله ولایت، عهدی است که نقض آن بی‌هزینه نخواهد بود گرچه حد و اندازه آن بسته به شخص ولی و شرایط روز باشد. بدیهی است تخلف در دوران ظهور بسیار گران‌تر از دوران غیبت خواهد بود و سرپیچی در حکومت اسلامی بر پایه ولایت فقیه، گران تر از دوره طاغوت و حضور کم رنگ ولایت در جامعه.
.....................................................................
منبع تاریخی : کتاب‌های : تاریخ خلفاء/ از پیدایش اسلام تا ایران اسلامى / تاریخ سیاسى اسلام/ اثر رسول جعفریان