سبک زندگی ناهمگن

سبک زندگی ناهمگن

 

«مفهوم سبک زندگی (life style) از زمره مفاهیم نوینی  است که پژوهشگران حوزه جامعه‌شناسی و مطالعات فرهنگی برای بیان پاره‌ای واقعیت‌های فرهنگی آن را مطرح و به کار می‌برند و دامنه به‌کارگیری آن در ادبیات علوم اجتماعی رواج زیادی یافته است تا جایی که این مفهوم، قابلیت جانشینی بسیاری از واژگان موجود از جمله مفهوم طبقه را داراست و می‌تواند گویای واقعیت پیچیده رفتارها و حتی نگرش‌های فرهنگی و اجتماعی در جامعه جدید باشد و حتی به‌کارگیری آن به‌جای مفاهیمی قومیت و ملیت را مطرح کرده‌اند.»*

پس واقعیت این مفهوم و به ازای خارجی آن، پدیده نوینی نیست و تنها یک نگاه جامعه شناسانه معطوف به کنش های اجتماعی، این واژه را ابتکار کرده است. اما به چه چیزی سبک زندگی می گویند؟


«سبک زندگی در حوزه مطالعات فرهنگی به مجموعه رفتارها و الگوهای کنش‌های هر فرد که معطوف به ابعاد هنجاری و معنایی زندگی اجتماعی باشد اطلاق می‌شود و نشان‌دهنده کم و کیف نظام باورها و کنش‌های فرد است. به عبارتی سبک زندگی  بر ماهیت و محتوای خاص تعاملات و کنش‌های اشخاص در هر جامعه دلالت دارد و مبین اغراض، نیات، معانی و تفاسیر فرد در جریان عمل روزمره و زندگی روزانه است.»*
 
ما با مطالعه سبک زندگی می توانیم به مطالعات کلان و راهبردی بپردازیم و بسته به گرایش علوم اجتماعی یا فرهنگی، راهکارهای کاربردی ارایه کنیم که پاسخگوی مسائل اجتماعی باشد.  ارایه راه حل های جزیی نه تنها مشکل گشا نیست که خود مشکل ساز است و در بستری، آرامش بخش و در زمینه ای چالش انگیز می شود اما با شناخت سبک زندگی و تناسبات آن، نگاه ما به مسئله های اجتماعی دگرگون می شود و نسخه ها نیز راه گشا.
 
«سبک زندگی پایه و اساس فهم شرایط فرهنگی موجود و تحولات پیش رو در این حوزه تلقی می‌شود و نشان می‌دهد که در بطن ارزش‌های موجود در خرده‌نظام فرهنگی چه می‌گذرد. در واقع با به‌کارگیری مفهوم سبک زندگی و تعمق در آن می‌توان از هنجارهای پنهان در اذهان، باورها و رفتارهای مردم یک جامعه، سر درآورد و از جهت‌گیری‌ها و الگوهای موجود یا در حال شکل‌گیری،  تفسیر واقع‌بینانه‌ای اریه کرد. »
 
آن چه که اکنون مورد توجه ماست مقایسه سبک زندگی امروزین با گذشته است با تاکید بر دو محور امکانات زندگی و روش های آموزشی.
 
ما برای این مقایسه به کلیدواژهای «آسایش»،«آرامش»، «نیاز» و«برآورد» توجه داریم و ابتدا باید مشخص کنیم منظورمان از گذشته و امروز چیست؛ چه این که گذشت زمان نمی تواند دلیل خوبی برای مقایسه باشد و باید نقطه عطفی را بشناسیم که پیش از آن را گذشته و پس از آن را امروز بنامیم. این نقطه عطف نمی تواند تولد ما یا نسل قبل باشد. این نقطه عطف باید منشأ تحولی باشد که در یک زمان یا دوره مشخص در سبک زندگی دگرگونی ایجاد کرده باشد.
 
با توجه به نیازهای ثابت بشر و عواطف و خواسته های یکسان بشری، آن چه که دست کم  در هزار سال گذشته مسیر زندگی را تغییر داده است به صنعت برمی گردد. این تغییر صنعتی می تواند پیشرفت های مکانیکی یا تولید برق باشد که انقلابی را در ابزارهای مورد نیاز بشر پدید آورد.
 
این انقلاب صنعتی شاید مبانی فکری، فلسفی یا اعتقادی داشته باشد اما به هر حال خود، متغیرهای بسیاری را دستکاری کرده و نیازها و برآورده های تازه ای را ساخته است.
 
انسان همواره نیازمند خانه بوده است تا در آن به آرامش دست یابد، چیزی که عوض شده است ابزار و نیروهای سازنده است و گرنه نیاز اولیه پابرجاست. یک تغییر دیگر که در سلیقه و هنر انسان ها ایجاد شده آسانی کار با ابزار جدید و گزینه های بسیار است که انسان را به فکر کاربری های جدید انداخته است.
 
برای روشن تر شدن موضوع، با مثال خانه پیش می رویم. انسان خانه را برای آرامش خود می سازد اما امکانات در گذشته ( پیش از نقطه عطف) به گونه ای بود که آسایش کم تری فراهم می شد. برای این که آب رسانی عایق کاری و مصالح ساختمانی به گونه ای نبود که بتوان آسایش کاملی داشت. گرم کردن آب، شستن لباس، حمام، دسترسی به سرویس بهداشتی در گرما و سرما، تهویه، مطبخ و آشپزخانه همه به دلیل همان پیش از نقطه عطف بودن در شرایطی بود که نیازها را برطرف می کرد اما آسایش در سطح پایینی بود.
 
برای دوری از بو و رطوبت، توالت و آشپزخانه و حمام، خارج از محیط مسکونی ساخته می شد و دسترسی به آب نیز دشوار بود. مصالح ساختمانی، ضمخت و بی ظرافت اما مقاوم و بادوام بود.
 
این نکته ها برای این است که از خود بپرسیم سبک زندگی در آن دوره بهتر بوده یا اکنون که در یک فضای کوچک می توان بسیاری امکانات را فراهم کرد و به آسایش بیشتری رسید.
 
پاسخ این است که در گذشته مصالح ساختمانی برای ساخت یک خانه، با طبیعت سازگاری بیشتری داشت و با این که ساختمان و معماری کاری دشوار بود اما انسان با زندگی در آن محیط، به آرامشی خیال انگیز دست می یافت. این که تکنولوژی به ما اجازه می دهد در آپارتمان 60 متری اتاق خواب، پذیرایی، آشپزخانه، توالت و حمام داشته باشیم و در آشپزخانه از آب گرم و سرد تا انواع ابزارهای طبخ غذا را به کار بگیریم بی تردید به آسایش بیشتری دست یافته ایم اما آرامش کجاست؟
 
زندگی قوطی کبریتی که هیچ حریم آرامشی را برای ما باقی نگذاشته است. ما امروز به راحتی دوش می گیریم به جای آن که مجبور باشیم در هوای برفی به گرمابه عمومی برویم اما تداخل زندگی ها و در عین حال بی خبری از احوال همسایه زندگی خصوصی و اجتماعی ما را به خطر انداخته است. خطری که زنگ ندارد و ما صبح تا شب در این آسایش رویایی غرق شده ایم . آسایشی که برای بدست آوردنش جان می کنیم!
 
هرچه دیوار خانه ما و همسایه نازک ترشده کم تر او را می شناسیم گرچه همه حرف های هم را با صدای واضح می شنویم! تکنولوژی و مدرنیته برای ما نیازهای جدیدی تعریف کرده است و ما هم برای برآوردن این نیازها تلاش می کنیم و زندگی امروز یعنی همین.
 
یعنی برای رفتن به سر کار باید خودرو سوار شویم و برای خرید خودرو باید کار کنیم. خودررو در حال پیشرفت است و ما ناچاریم درآمدبیشتری داشته باشیم تا خودروی بهتری بخریم. چیزی که عوض نشده است همان رنجی است که می بریم. پیش از این رنج می بردیم از زیر کرسی بلند شویم به گوشه حیات پر برف برویم برای رفع حاجت اما حالا رنج می بریم برای بدست آوردن پولی که باید برای خرید کاشی های آن چنانی سرویس بهداشتی . آن روز از کنار حوض زیبا و ماهی های آن می گذشتیم و زیر سایه درخت توت حیاط نفسی تازه می کردیم اما حالا عکس گل های کاشی ها را می بینیم با برگ های پلاستیکی گل ها!
 
آکواریوم همان زندان دریایی ماهی هاست اگر همان را هم حس و حال داشته باشیم در این ترافیک سنگین و دود و صدا و صدای پرندگان که صبح ها از درختان کوچه باغمان می شنیدیم در گوشی همراهمان ذخیره شده اگر هنوز سرسوزن ذوقی مانده باشد و گرنه آهنگی الکترونیکی گوش هایمان را خواهد نواخت. قرارمان که صبح خروس خوان بود بعد از دو رکعت نماز صبح که با شکستن یخ حوض وضو می گرفتیم و قتی هوا گرگ و میش بود حالا چند متری زیر زمین در سالن مترو است و قتی زنگ خراشناک موبایلمان ما را از روی کاناپه بلند می کند که دیشب از خستگی خوابمان برده بود و تلوزیون هم شاید آسمان را نشان بدهد و گرنه دیگر فرصت دیدن ابرها را نداریم.
 
سبک زندگی، زاویه نگاه ما را تغییر داده است. ستاره ها را مدت هاست ندیده ایم و برج ها سقف شهر شده اند با ملات دود!
 
نیازها پابرجاست. رنج که می بریم. رضایت که نداریم. پدرو مادر که در آسایشگاه در انتظار مرگ اند. کودکان در مهد کودک در انتظار رشد جسمی و ما می دویم برای آسایش!
 
چه چیزی عوض شده است. دود از بخاری زغالی به آسمان رفته و ابرو باد و طبیعت به قاب پلاسمای تلوزیون. چیزی که عوض شده سبک زندگی است. در این سبک غذا ها زود پخته می شود زود خورده می شوند و پشت میز و فرمان چاق می شویم و در فیلم ها مایکن ها را نشانمان می دهند و دستور می دهند که لاغر شویم و بازهم خرج می کنیم تا چربی های انباشته را با آن همه هزینه که پرداختیم آب کنیم.
 
مشکل چیست؟ آیا مدرنیته این قدر وحشتناک است؟ چرا حریم خصوصی و جود ندارد  و فیلم زندگی هر کس در معرض نمایش است؟ مشکل در سبک زندگی است.
 
روزی بافلک کردن به ما می آموختند اما هر چه می آموختند برای رشدمان بود امروز لب تابمان در سر کلاس پر است از هزار جذابیتی که برای فرار از درسهای کسل کننده و بی کاربرد تدریس می شود. شیمی می خوانیم چون باید بخوانیم و فیزیک درس می دهیم چون باید درس بدهیم. فیزیک و شیمی دیگر آیات خداشناسی نیستند. یک سری متن هستند که باید شب امتحان خواند و با تقلب پاس کرد و مدرک گرفت و همان را تدریس کرد و حقوق گرفت برای بدست آوردن امکانات مدرن.
 
12 سال درس می خوانیم و نه از تاریخ عبرت می گیریم نه زبان دینمان رابلدیم نه قرآن خواندن و نه بازبان های روز دنیا آشنا می شویم و نه پیشرفتی می کنیم . اگر خوب درس بدهیم و بخوانیم یک حافظه خوب هستیم که واو به واو تکرار کرده ایم و اگر هوشمند باشیم ابتکار و تولیدی کرده ایم برای افزودن ابزار جدیدی در دنیای امروز.
 
آیا با مدرنیته مخالفیم؟ آیا با پیشرفت مشکل داریم؟ آیا به دانش بشر بی احترامی می کنیم؟ آیا به دانشوری دانشمندان بی توجهمیم؟ پس غرض ما از این بحث چیست؟ آیا این یک پرسش کارشناسانه است که آیا امروز بهتر است یا دیروز؟
 
روش زندگی در خانه و جامعه و نظام آموزش ما در گذشته و حال یعنی پیش و پس از پیشرفت های صنعتی دگرگون شده است و مابه ازای گزاره های نیاز ، برآورد، آسایش و آرامش، کم و زیاد شده است.
 
توضیح بیشتر این که انسان نیازهایی دارد و این نیازها را به گونه ای برآورده می کند و در این میان به آسایش و آرامش نسبی دست می یابد. البته در نگاه دینی، که مبتنی بر شناختی آسمانی و بی خطا از انسان و جهان است، دنیا گذرگاهی آزمونی و رنج آلود است و همین نگاه است که به ما می آموزد نیازها در حد کمال برآورده نخواهد شد و آسایش و آرامش مطلق نخواهد بود پس مسابقه برای سود بیشتر و رفاه از همان آغاز محکوم به شکست است.
 
نیازهای واقعی انسان برای کارکرد دیگری در نهاد بشری تعبیه شده و برآوردن این نیازها هم روش های خود را دارد. به انسان، عقل هدیه شده تا نیازهایش را خود برطرف کند اما همین عقل می تواند به خطا کشیده شود و به جای برطرف کردن نیازهای واقعی، نیازهای کاذبی را تولید کند و برای برطرف کردن این عطش کاذب، نمک را در قالب آب ارایه کند!
 
به نظر شما عطش ما برای خریدن آخرین مدل ها چیست؟ هزینه ای که برای گوشی همراهمان پرداخت می کنیم پاسخ به کدام خواسته واقعی و طبیعی ماست؟
 
مشکل این است که عقل و علم در راستای جهان بینی منطبق با هدف هوشمندانه جهان به کار گرفته نمی شوند و ما در مسیری افتاده ایم که برای خرید آسایش بیشتر، آرامش را می فروشیم و به جای پاسخ دادن به نیازهای طبیعی و واقعی، نیازهای کاذب و سراب تولید می کنیم.
 
با مطالعه سبک زندگی امروز و مقایسه با سبک زندگی دیروز متوجه می شویم سبک زندگی دیروز عیب و نقصی ندارد. رابطه همه گزاره ها در سبک زندگی دیروز هماهنگ و به اندازه است برای همین بسته به امکانات آن روز، آسایش و آرامش برقرار است و نیازهای واقعی نیز از راه های طبیعی آن پاسخ داده می شده است اما امروز سبک زندگی از تقارن و همگونی خارج شده است.
 
هیچ کس درپی بازگشت به گذشته نیست. کسی نمی خواهد بگوید گذشته بهتر بود. عقب گرد کار عاقلانه ای نیست. ما نباید علم و فن آوری را محکوم کنیم. ما ضعف خودمان را باید شناسایی کنیم. ضعف ما در بررسی کارشناسانه سبک زندگی روشن می شود.
 
ما سبک زندگی مناسبی تعریف نکرده ایم. امروز ابزارها بر ما حکومت می کنند . امروز ما پول را می پرستیم و به ابزارها سواری می دهیم. در سبک به هم ریخته زندگی امروز ما در پی سعادت نیستیم در پی پول بیشتر برای خرید بت های تکنولوژی هستیم.
قبله ما شرکت های بزرگ تولیدی هستند که با رسانه های خود در ما نیازهای کاذب ایجاد می کنند. ما زندگی نمی کنیم . ما معتادیم . ما در پی افیونی هستیم که توهم رفاه را به تلقین کند. رفاه بیشتر با رنج بیشتر. این قانون دنیا است که نیوتون باید زودتر از این  کشف می کرد. قانونی که در کتاب آسمانی آمده بود. کتابی که نرم افزار زندگی سعادتمند بشر است.
 
قصد ما بد گویی از پیشرفت بشر نیست. ما باید این پیشرفت را به رسمیت بشناسیم و به آن ارج بنهیم. با مقایسه گذشته نباید امروز را به لجن کشید یعنی همان کاری که مدرنیته با گذشته کرد. آمد و گفت دیروز یعنی کهنه گرایی ! همه دیروز را انکار کرد اما نتوانست انسان را به آرامش و سعادت برساند.
 
ما باید سبک زندگی را با شرایط امروز تعریف کنیم. تعریفی که با استناد به معارف ناب آسمانی تضمین کننده سعادت دنیوی و اخروی باشد و از سویی نسبت آرامش و آسایش را به هم نریزد و نیازکاذب ایجاد نکند و نیازهای واقعی را برآورده سازد.
 
باز تعریف سبک زندگی امروز، گذران زندگی را آسان تر خواهد کرد و نظام آموزشی ما را کار آمد خواهد ساخت. هدف از زندگی و دانش اندوزی را روشن خواهد ساخت و هیچ کس کار بیهوده و رنج بی گنج نخواهد داشت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*منبع تعاریف مقدماتی با ویرایش: کتاب الگوهای سبک زندگی ایرانیان،سال نشر : 1387 تهیه شده در : معاونت پژوهشهای فرهنگی و اجتماعی