نوروز 85 هم همچون سال های گذشته ، راهی سرزمین های نور شدیم . شلمچه تکهای از بهشت ، برای کار هنری ، خط و نقاشی و هدیه زائرانی که آمده بودند عیدیشان را از شهدا بگیرند .
به قول یک ناشناس :
«در شلمچه این سخن باید نوشت جای پای هرشهیدی شد بهشت»
در این میان نکاتی چند به ذهن می خورد که باید جایی ثبت می شد ، شاید سالهای آینده، شلمچه را جور دیگری ببینیم .
1. گروههای زیادی برای خدمتگزاری به شهدا و زائران آمدهاند . یادم هست چند سال پیش در خرمشهر زن سالخوردهای با پسرکی ، یک سینی خرمای خشک را برای فروش گذاشه بودند . از آنها پرسیدم اهل کجایید؟ گفتند شلمچه . آنهاسالها بود آواره شده بودند چون روستایشان ویران شده بود و دشت پر از مین.
این پرسش خیلی فکرم را آزار می داد که خدمت گزاری آیا تنها در یاد شهیدان خلاصه می شود ؟ آیا نباید به فکر مردمی بود که بیش از دو دهه است از سرزمین خویش رانده شدهاند ؟ رفت و آمد ملیون ها زائر در این سال ها به مناطق جنگی ، آیا نگاه های خسته و خاموش اهالی خون گرم جنوب را تفسیر نمی کند ؟
2. یکی از کارهای ارزشمند این چند ساله که می توان نام برد ، ساخت سنگر نونی شکل در شلمچه است . گرچه این نمونه ، کوچکتر از اندازه واقعی آن ساخته شده و در واقع به این منطقه عملیاتی تعلق نداشته است اما به خوبی توانست گوشهای از امکانات تهاجمی دشمن و دفاع و دلاورمردی رزمندگان اسلام را به نمایش بگذارد . زائران ، امسال توانستند در کنار زیارت مناطق جنگی و مینزار ها ، بخشی از تاریخ جنگی و خاطره نظامی دفاع مقدس را بعینه تداعی می کند . به ویژه آنکه صدا گذاری مناسبی هم صورت گرفته بود تا صحنه نمادین جنگ با افکت مستند صوتی همراه باشد ؛ صدای حرکت بالگردها ، شلیک گلوله ها و سر وصدای بی سیم ها.
3. از جلوههای زیبای مناطق عملیاتی دفاع مقدس ، حضور کاروان ها و گروه های مختلف از سراسر کشور است . در تعطیلات عید ، هزاران نفر با زبان ها و گویش های گوناگون ، در این میعاد گاه حاضر میشوند و خواسته و ناخواسته دعوت شهیدان کوی وبرزنشان را لبیک می گویند. فوج عظیم طبقات مردم در سرزمین نور وایثار یادآور حماسه و پایمردی نیروهای ارتش و سپاه و بسیج است .
براستی نسل اول ودوم و سوم انقلاب ، آنانکه همرزمانشان در جبهه شهید شده اند و آنان که پس از جنگ به دنیا آمده اند ، آنهم در عید نوروز در مناطقی که شاید جاذبه طبیعی هم ندارد ، خود حماسه ای دیگر نیست و آیا نباید آنرا ثبت کرد؟
4. مسئلهای که در شلمچه قدری فکر مرا به خود مشغول کرد، سرایت برخی ناهنجاری های شهرنشینان به قتلگاه شهیدان بود. این ناهنجاری ها یا بهتر بگویم ؛ بی فرهنگی شهریها که در بد حجابی بروز کرده است ، تابلوی زیبای جنوب را از جذابیت می اندازد ، اما نکته این جاست که همه این ها برای زیارت آمدهاند . برای یافتن پاسخ پرسشهای مبهم خود و چه بسا برخی از دختران بد حجاب ، با قدم زدن در دشت شلمچه و شنیدن خاطرات جبهه متحول میشوند و با چشمی گریان وقلبی متحول راهی دیار خود میگردند . همه این ها مهمانان شهدا هستند اما تکلیف ما چیست ؟ چه تمهیدی لازم است تا از یک طرف با تذکرهای مناسب حضور با حجاب خواهران را در پی داشته باشد و از طرف دیگر چنان معرفتی بیافزاید که پس از بازگشت ، حرمت خون شهیدان در شهر ها نیز پاس داشته شود.
5. هرسال که می گذرد ، در شلمچه و دیگر مناطق ، مسایل بیربط تری به چشم می خورد؛ دورهگردها و مغازهداران فصلی که اجناس بی ارزشی را به فروش میگذارند . فروش صنایع دستی خوزستان در حاشیه شهرها و توقفگاهها کاملا موجه و قابل درک است اما فروش تابلوهای نقاشی ، مجسمه ، سیگار ، نوارها و سیدیهای نامربوط ، پوسترها و دهها اقلام دیگر که هیچ سنخیتی با این مناطق ندارد ، نشان از بی برنامگی و بی هدفی و نبود نظارت است . کتاب های سطحی و عوامپسند و نوارها و سی دی های مداحی با مضامین پست و دون شآن را هم باید اضافه کرد که فضای صوتی این مناطق را آلوده کرده و چنان متوهم می سازد که انگار رزمندگان اسلام کاری جز مداحی های کذایی آنهم با صدای بلند نداشتهاند. بدتر اینکه این همه به نام کار فرهنگی ارایه می شود!
6. شاید کسانی که همراه زایران شلمچه قدم زدهاند و یا چند صباحی رفت و آمد افراد را زیر نظر داشته اند دریابند که بسیاری از مسافران نوروزی شلمچه ، به جای تکمیل اطلاعات به حجم نادانسته هایشان می افزایند. وقتی صدها نفر از ، سنگر نونی شکل شلمچه عبور می کنند و کسی نیست که توضیحی در باره آن و عملیات های مربوطه و شیوه نفوذ نیروهای اسلام در موانع دشمن ارایه دهد ، چه چیزی عاید این مسافران می شود که این همه مسافت را طی کردهاند.
وجود راویانی که به منطقه توجیه باشند و به پرسش ها پاسخ گویند و نیز افرادی که به خاطره گویی بپردازند به شدت احساس می شود . این غیر از آن است که کاروان ها نیاز به یک راوی همراه دارند.
7. به راستی ما چه تعریفی از مناطق عملیاتی و مدیریت جمعیت زایر داریم؟ اصولا این همه آدم برای دیدن چه چیزی میآیند؟ مناطق بکر و دست نخورده جنگی؟ موزه مستند و باز جنگ؟ تربت و قتلگاه شهیدان؟ نماد سربازان و رزمندگان گمنام؟ یا حس کنج کاوی و حضور در مکانی که روزی در آن جنگ رخ داده است ؟ پاسخ دقیق و عالمانه به این موضوع می تواند تکلیف بسیاری از فعالیتها در شلمچه و دیگر بخشها را روشن کند. نمایشگاه های کم محتوا و بی امکانات در فضای نامناسب و هوای نامطلوب که گویی در ومیان معرکه جنگ و کمبود منابع مالی و موانع گوناگون با عجله و بی مطالعه احداث میشوند نشان از همان بلا تکلیفی دارد. خدمت گذاری به شهدا به این معنا نیست که برای رفع تکلیف ، جمعه بازاری از فشنگ و تیر و ترکش و نقشه جغرافیایی عملیات و یک فیلم مستند در چادری نظامی ارایه نمود که باد وگرد وخاک از هرطرف وارد میشود و امکان استفاده با طمئنینه از محتوای آن برای افراد وجود ندارد . پخش چای و شربت صلواتی هم کمکی به غنای این نوع کارها نخواهد کرد.
8. جالب اینجاست که تنها در موقعیت شلمچه ، چندین گروه مشغول به فعالیتهای نظامی ، فرهنگی و عمرانی هستند و هیچکدام ظاهرا تعهدی برای هماهنگی ندارند! یک دسته مشغول رنگ آمیزی و طراحی و خطاطی دیوارها و تابلوها هستند عده دیگر مترصد تغییر آن و ارایه کار به سلیقه خود! کارگرانی در حال ساختمان و تعمیر بنا و دستههایی در حال عزاداری و سینه زنی و مزاحمت برای ادامه کار! نظامیانی در حال انجام مانور و نظامیانی در حال پخش چای! مشخص شدن مکانهای مجاز برای رفت و آمد و انفجار مین در همان نقطه! و دهها ناهماهنگی دیگر که به خاطر معلوم نبودن متولی اصلی در شلمچه است و دهها نهاد و ارگان هر کدام به کاری مشغولند و جمعیت انبوه زایر نیز مدیریت نمیشود.
9. تصور کنید در شلوغی جمعیت ، کودک خردسالتان گم شده است یا مادر پیرتان جامانده ؛ برای یافتن و اطلاع دادن این موضوع بین آنهمه سر و صدا چه باید کرد؟ باور میکنید هیچ سیستم صوتی فراگیری در آن محیط وجود ندارد و حتی دفتری نیست که به آن مراجعه کنید و مشکلات یا سوالاتتان را درمیان بگذارید؟!
10 . این صحنه را در نظر بگیرید که مسافران نوروزی شلمچه از اتوبوسها پیاده میشوند و در همین حال کارگران زحمتکش در حال آسفالتکاری و ساختن سرویس بهداشتی هستند! نکته این جاست که با تقویت شایعه سفر قریب الوقوع رییس جمهور به شلمچه، این عملیات سرعت بیشتری گرفته و البته مشکلاتی را برای زائران پدید آورده است و با منتفی شدن این خبر ، آسفالت، نیمه تمام رها میشود و درب دستشویی هم قفل میشود! آیا از دوازده ماه سال، تنها ایام نوروز مناسبترین زمان عمران شلمچه است؟ ت خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
11. شلمچه قطعهای از بهشت است که زائران زیادی دارد . شخصیتهای بزرگی نیز در این دیار حضور یافتهاند اما جای تأسف است که هیچ مکان و مسئولی برای ثبت این دیدارها وجود ندارد و چه بسا اصلا اهمیتی ندارد ! یادمان باشد که شهدا قبل از شهادت و بعد از آن به وظیفه خود عمل کردهاند اما ما چه کردیم ؟ ثبت این حماسهها به عهده کیست ؟ کجا باید نوشت که قتلگاه شهیدان کربلای ایران هر سال صدها هزار زایر دارد از مرجع تقلید گرفته تا دانشآموز.
12. نکته دیگری که در مدیریت و ساماندهی کاروان های راهیان نور ، اردوهای متفرقه و سفرهای خانوادگی به مناطق جنگی، اهمیت دارد ، به دست دادن آمار صحیح و واقعی است . این آمار که هرساله با نوسان اعلام میشود ، گویا متولی مشخصی ندارد و هر ارگانی بنا بر معیارها و امکانات خود ارقامی از حضور زایران اعلام میکند. در کنار این مسئله ، برآورد دقیق هزینههاست؛ چیزی که دست کم از شفافیت لازم برخوردار نیست . به دیگر سخن مشخص نیست ارگان های مربوط چه مقدار هزینه کرده اند و منابع این بودجه ها کدام است تا مشخص شود در سال برای هر زایر چه مبلغی خرج شده و مبالغ سرگردان آیا آن طور که ادعا می شود در بخشهای فرهنگی هزینه میشود یا به هدر میرود . این در حالی است که شفافیت در مسائل مالی باعث جذب بودجه می شود و کوتاهی های احتمالی در تخصیص اعتبارات قانونی به این امر مهم، رخ می نمایاند.
13. بسیار زشت و ناپسند است ، دشتی با این همه خاطره و حماسه و سنگرهایی که شاهد نماز شب های بسیجیان بوده و هر وجبش به خون عزیزی آغشته است ، در عرض چند روز تنها به خاطر بی سلیقگی ما به یک زباله دان بزرگ تبدیل شود. مکان مقدسی که باید در کمال آرامش و حس و حال آن را زیارت کرد و فارغ از هر مشکلی و شاید با پای پیاده و بی کفش در آن قدم گذاشت ، به صورتی در میآید که آلودگیهای صوتی و زیستی ، امکان استفاده مطلوب را از بین میبرد و از بوی بد فاضلاب رها شده در سطح زمین و پشههایی که گلهای حرکت می کنند بیشتر معذب بود تا متحول! آیا مسئولان نباید برای مسایل بهداشتی، همچون توالت و حمام و جمع آوی زباله اقدام شایستهای انجام دهند؟
14. علیرغم نظم قابل قبولی که در اعزام کاروانهای راهیان نور دیده میشود ، متأسفانه در باره اردوهای شخصی و سفرهای خانوادگی به مناطق عملیاتی هیچ برنامه مدون و روشنی ملاحظه نمیشود . نبود راهنمایان و راویان ثابت، جزوهها و محصولات فرهنگی که شامل نقشه و توضیحات لازم باشد و نامعلوم بودن وضعیت اسکان این دسته از مردم عزیزمان، مشکلاتی فراهم آورده که از شیرینی و خاطره انگیز بودن سفر میکاهد.
15. تخصص و نگاه علمی به مقولههایی از این دست ، از چنان ارزش بالایی برخوردار است که هر کوتاهی و کم کاری در این زمینه را باید به سوگ نشست . ساخت یادمانها ومجسمهها، برپایی نمایشگاهها ، ایستگاههای صلواتی ، تورهای زیارتی، رزمایشهای منطقهای ، تولید و ارایه محصولات فرهنگی به ویژه کتاب ، نیازمند مطالعه عمیق و درک شرایط محیطی ، بومی و منطقهای ونیز آشنایی کامل با هشت سال دفاع مقدس است. این که نقشهای مثلا در خراسان طراحی شود و یک بنای عظیم در شلمچه ساخته شود ، چه قدر در راستای اهداف پیشگفته و نتیجه مطالعه است . چه فلسفهای پشت معماری این بناها نهفته و به کدام نیازها پاسخ داده شده است؟
16. معضلی که این چند ساله گریبان گیر مسائل مذهبی ما شده و به جبهه و جنگ نیز سرایت کرده است ، داستانهای دروغ، خرافات و جعلیات است . چیزی که انسان هایی جاهل و یک مشت مداح بی سواد برای مجلس گرمی به آن دامن می زنند. حرف های خلاف واقع که در باره شهیدان و شهادت و تفحص نقل می شود و بیان خواب های بی اساس و سست در حال تبدیل شدن به یک خطر بزرگ است. دفاع مقدس اکنون توسط عدهای ناآگاه دچار چالشی بزرگ شده که هرچه زودتر باید با تجهیز فرهنگی و حضور راویانی که خود از نزدیک شاهد دلاورمردی ها و رشادت ها بودهاند ، مهار شود. باید هشیار بود که از رزمندگان اسلام، شخصیت های ماورایی و غیر قابل دسترس ساخته نشود و نسل جوان احساس نکند که عده ای از آسمان آمدند و جنگیدند که کاری به جز نماز و دعا بلد نبودند ! اضافه کنید گروه های هیئتی را که بر سرمزار شهیدان گمنام شلمچه به حرکات نامناسب و اشعار مزخرف و دور از شأن اهلبیت عصمت (علیهم السلام) می پردازند و فضای معطر شلمچه را می آلایند و تأثیر منفی خود را دارند.
17. امنیت ، در منطقه مرزی نیز نکته بسیار مهمی است . به ویژه شب ها که از حساسیت بالاتری برخوردار است . درر این باره نمی توان بیش از این سخن گفت اما آمد وشد جمعیت نبباید از ضریب امنیتی نقطه حساس و مرزی شلمچه بکاهد با توجه به حضور دشمنان و منافقان در آن سوی مرز . تامل جدی در این باره را یبه مسئولان مربوط وامی گذاریم و هماهنگی بیشتری را از ایشان طلب می کنیم.
18. فصلی بودن برنامهها، از بین رفتن زحمات و پایدار نبودن آنها ، نکته دلآزار دیگری است . ای کاش چنان برنامهریزی می شد که فعالیتها و ساخت و سازهای هرساله در امتداد و طول هم قرار می گرفت و ضمن آنکه آثار جنگ و دفاع مقدس از بین نمی رفت به شکوه وعظمت و کارایی فرهنگی و تربیتی این مناطق افزوده میشد و سرمایهها هدر نمی رفت . وقتی در اطراف شلمچه قدم می زنی جادهای را می بینی که به خروجی مرز منتهی می شود و شایعهای تو را آزار می دهد که قرار است شلمچه تا چند سال دیگر به یک مرز بازرگانی و منطقه تجاری تبدیل شود . از خود میپرسی پس این خاک متبرک به به بدن شهیدانی که به تأسی از مولای خویش سید الشهدا خون قلبشان را در راه خدا بذل کرده اند چگونه خواهد شد؟
براستی که : «غروب شلمچه امتداد ظهر عاشوراست»
اگه دوست داری اینجا نظر بده: نظر جالب
----------------------------------------------------------------