• وبلاگ : نوشته هاي حامد عبداللهي
  • يادداشت : نامه سروش به رهبر و پاسخ آن
  • نظرات : 48 خصوصي ، 457 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مهراب 


    دريغا و افسوسا که ديري ست همگان به زبان کوچکواري چون"احمدي نژاد"سخن مي گويند و ادبيات او را سرمشق سياه نمايي هاي خود قرار مي دارند.

    جناب حامد!"سروش"را همگان مي شناسيم که چه دستي بر آتش مقدس انقلاب داشت و چه نقشي در بارور کردن آن؛اما تورا چه مي شود؟اهل کجايي آشنا؟گرد کدامين راه بر جامه ات نشسته که اين چنين جامه چاک مي کني و چاک دهانت را هيچ خاکي ياراي انباشتن نيست؟!

    تفاوت است ميان کسي که خواب باشد و کسي که خود را به خواب زده است.تو و اربابانت خود را به خواب زده ايد و زود باشد که آتش خشم صاحبان اصلي انقلاب،حق همگان را به خوبي و درستي بازگردانند.

    دريغا مسلماني که تو داري و افسوسا بر ديني که تو راهزنش شدي!

    پاسخ

    خيلي سعي كردي مثلا فحش ندي!!! خيلي فرق است آدم اديب باشد يا اداي ادبا را دربياورد!!! آن سروش كه من مي شناسم از همان روز اول اعتقادي به اين انقلاب نداشت چه اين كه امروز به پيامبر خدا اعتقاد ندارد ( چرا به شاعري به نام محمد احترام مي گذارد!) قضيه عقده بازي هاي كهنه و كودكانه است كه چرا رقيب من فلان كاره شد و من نشدم ! همين . برو انشا بنويس و از روي غلط هايت صدبار . وقت كردي مطالعه هم بكن كه درس عبرت تاريخ بسيار است .