سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی، ظرف زمانی مناسبی برای تمرین همزیستی عاقلانه و مهرورزانه است.
ملتی که دشمنان خطرناکی دارد نباید قومیت ها ، مذهب ، لهجه و زبان و گرایش های سیاسی متنوع خود را بهانه ای برای دخالت و هجوم بیگانگان قرار دهد: یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ*الحجرات13* اى مردم، ما شما را از مرد و زنى آفریدیم، و شما را ملّت ملّت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایى متقابل حاصل کنید. در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. بى تردید، خداوند داناى آگاه است.
همان طور که اعتقاد به وحدانیت خدای متعال و گواهی به رسالت پیامبر خدا محمد مصطفی (صلی الله علیه وآله) کافی است تا همکیشان مسلمان، هرگونه اختلاف رفتاری و سیاسی را کنار گذاشته و ضمن احترام به معتقدات مذهبی یکدیگر در برابر دشمنان اسلام ید واحده باشند : وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنْ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ*آل عمران103* و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراکنده نشوید; و نعمت خدا را بر خود یاد کنید: آنگاه که دشمنان [یکدیگر] بودید، پس میان دلهاى شما الفت انداخت، تا به لطف او برادران هم شدید; و بر کنار پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید. این گونه، خداوند نشانه هاى خود را براى شما روشن مى کند، باشد که شما راه یابید.
نکته مهم در این میان رعایت حقوق اقلیتی و اکثریتی است. اقلیت همواره حقوقی دارد که نباید نادیده گرفته شود ودر برابر اکثریت نیز محدودیت هایی دارد که نباید بیش از ن توقع داشته باشد . همان طور که اکثریت بودن نباید به تمامیت خواهی بیانجامد.
امروز برادران اهل سنت در ایران در اقلیت هستند و شیعیان نیز همواره در اقلیت جهان اسلام. برادران سنی مذهب ما که از نظر جمعیت در اقلیت هستند از نظر قانونی محدودیت هایی بسیار ناچیز دارند که در نگاه حقوقی کاملا پذیرفته شده است مثل این که رییس جمهور باید شیعه باشد . این محدودیت، آسیبی به امکانات و آزادی های برادران مسلمانمان وارد نمی کند البته عملکرد هر مسئولی از بخش دار گرفته تا رئیس جمهور ، مسئله دیگری است که در هر مورد قابل بررسی است.
به هرحال در کشوری که اقلیت های دینی از حقوق مناسبی برخوردارند، هموطنان سنی ما جای خود دارند ومی بینیم که حتی برای مجلس خبرگان رهبری نیز نماینده برمی گزینند.
تنها نظام شیعی جهان نیز در بین ملل اسلامی همین ویژگی را داراست و محدودیت های خاص خود را دارد و در مناسبات باید رعایت اکثریت و احترام به باورداشت های آنان را سرلوحه خویش قرار دهد . کاری که در همفکری ها و مشورت ها می توان به سمت آن پیش رفت. یعنی به رسمیت شناختن یک کشور اسلامی شیعی و محترم شمردن آرای اسلامی آن و تن دادن به رای و خواست اکثریت در مسایل جهان اسلام . پس تک روی ، خودرایی، نادیده گرفتن نظرات گروهی از مسلمانان به بهانه نژاد غیر عربی و مانند آن ، حرکتی نابخردانه است .
تاریخ گواه است که شیعیان از روز های اول مورد بغض و کینه قرار داشته اند و قدرت های پنهان وآشکار منفعت طلب ، تمام تلاش خود را برای به قدرت نرسیدن بنی هاشم به کار بستند و کشتار بی رحمانه شیعیان به جرم اعتقاد به ولایت و امامت اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه وآله) و نیز شهادت ائمه اطهار(علیهم السلام) صفحات تلخ وخونینی را رقم زده است. این خط تا کنون نیز ادامه یافته و آلام اکثریت شیعه عراق در زمان صدام ملعون و تفرقه افکنی پس از اشغال این کشور توسط آمریکا شاهد آن است . اکنون که در دوره تثبیت حکومتی در عراق هستیم که به ناعدالتی ها پایان داده و حق پایمال شده اکثریت را نیز از این پس محترم شمارد، باز نغمه های شومی از صحرای سعودی به گوش می رسد وچند خشک مغز وهابی حکم به قتل ملیون ها شیعه می دهند!
آزاد منشی، زیر بار ذلت نرفتن ، احترام به عقل، جهاد فی سبیل الله و شهادت ، مبارزه با طاغوت ، رعایت حقوق مردم و دخالت دادن آنها در سرنوشت خود ، اعتقاد به سرپرستی اهل بیت معصوم پیامبر و التزام عملی به فقها در زمان غیبت و انتظار ظهور امام دوازدهم که در غیبت به سر می برد از باورهای مهم شیعه است که در طول تاریخ بارها ثابت شده و امروز نیز با قیام امام خمینی علیه رژیم دست نشانده شاهنشاهی و مخالفت با آمریکا و صهیونیزم ونیز ایستادگی برابر هشت سال هجوم احمقانه صدام و در نهایت پیروزی حزب الله در لبنان بر اشغالگران فلسطین ، نشانه خوبی بر استواری این ادعاست.
اکنون وهابیت از یک سو درمانده از تعالیم جهادی اسلام و از یک سو وامانده در احقاق حق مردم و دموکراسی ، از طرفی دست خالی در حل مسئله فلسطین و از جهتی دچار تناقض در دوستی با غرب و دشمنی با بخش مهمی از مسلمانان شیعه و سنی و نیز با ترویج افکار خشک و به دور از رأفت اسلامی و کرامت انسانی ، تنها با اتکا به دلار های نفتی به نقش آفرینی در کشور های مختلف می پردازد. آنچه از کشتار مسلمانان در کشورهای پاکستان، افغانستان، عراق و ... می گذرد حکایت از مکتب جاهلانی دارد که پنداشت های کور خود را بر کرامت انسانی که برگرفته از آموزه های قرآنی است مقدم داشته اند : وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنْ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا *الاسراء70*و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتیم، و آنان را در خشکى و دریا [بر مرکبها] برنشاندیم، و از چیزهاى پاکیزه به ایشان روزى دادیم، و آنها را بر بسیارى از آفریده هاى خود برترى آشکار دادیم.
حال سخن بر سر دشمنی و کینه وهابیت از شیعه نیست که دستان بریده شان به خون حجاج ایرانی که برای برائت از مشرکان راهپیمایی کردند رنگین است بل که پرسش ما از هموطنان سنی است. پرسش این است که حضور دانشمندی که روزی در سنگر وهابیت و دشمنی با شیعه بوده وکتاب علیه شیعه می نوشته و از شدت عداوت به این نکته رهنمون می شود که به راستی چرا این همه بغض و کینه ؟ و در نهایت به یک مذهب دیگر اسلامی یعنی تشیع می گرود در سیمای جمهوری اسلامی ایران که اکثریت آن را شیعیان تشکیل می دهد چه اشکالی دارد؟ آیا حتی در یک حکومت شیعی پس از سال ها جنایت علیه تشیع این حق وجود ندارد که مستبصری در سیما حاضر شود و احساسات قلبی و یافته های عقلی خود را باز گو کند. آیا این شیعه نمی تواند فضیلت علی بن ابیطالب علیه السلام را بر دیگر صحابه یاد آور شود؟ کجای این اهانت به اهل تسنن محترم است ؟ آیا باید باورهای شیعه در کشور شیعه کتمان شود؟! آیا باز هم جور حکومت های طاغوتی و پادشاهی به ظاهر مسلمان در حال تکرار است که شیعه را برای حفظ جان و حفظ هویت شیعی وادار به تقیه کند؟
زندگی مسلمانان شیعه وسنی ایران در کنار هم الگوی خوبی است که می تواند در سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی به همه جهان اسلام ارایه شود و آموخته شود که پیروان محمد (صلی الله علیه وآله) می توانند و باید زیر سایه قرآن و سنت نبوی با یکدیگر و در برابر دشمنان اسلام متحد ومنسجم باشند .
تخریب قبور فرزندان پیامبر در مدینه و سامراء تنها نشانه توحش و نادانی عده ای است که به جای تخریب لانه های صهیونیست های غاصب، برای خوش خدمتی به ارباب آمریکایی خود صورت می گیرد و زخمی بر زخم های جامعه اسلامی می افزاید.
در این سال البته جای نقد ونظر و مناظره علمی وجود دارد . وحدت هیچگاه به معنای کوتاه آمدن از اعتقادات نیست و علمای شیعه و سنی می توانند با رعایت آداب گفتگو و شأن علمی در محافل مناسب به بحث بپردازند اما باید به یاد داشته باشند که گذشته ها قابل بازگشت نیست و دعوا بر سر اختلاف صحابه و آنچه بر مسلمانان گذشته ، سودی ندارد . و دیگر این که این تبادل افکار نباید کوچک ترین بهانه را به دست دشمنان مترصد و دوستان کم عقل بدهد که باز جامعه اسلامی را دچار بحران کنند.
نکته ای که در پایان باید ضمن اظهار تعجب به آن پرداخت، درخواست مباهله در گفتگوهای بین المذاهب است. داستان مباهله البته نیاز به بازگویی ندارد اما اولا قرآن کریم مملو است از گفتگو با کافران، مشرکان ، اهل کتاب و نیز پاسخ به پرسش های مسلمانان، تا این که در آیه ای می فرماید: فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنْ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ*آل عمران61* پس هر که در این [باره] پس از دانشى که تو را [حاصل] آمده، با تو محاجه کند، بگو: بیایید پسرانمان و پسرانتان، و زنانمان و زنانتان، و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم; سپس مباهله کنیم، و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
این همه بعد از آن است که بارها حجت ها و استدلال های پیامبر به گوش مخالفان رسیده است اما لجاجت مانع از پذیرش حق گشته و سر انجام رسول الله همراه عزیز ترین کسانش یعنی اهل بیت طهارت حاضر به مباهله می شود.
اما آموزه قرآن کریم برای گفتگو چیست؟ قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلَا یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ*آل عمران64* بگو: اى اهل کتاب، بیایید بر سر سخنى که میان ما و شما یکسان است بایستیم که: جز خدا را نپرستیم و چیزى را شریک او نگردانیم، و بعضى از ما بعضى دیگر را به جاى خدا به خدایى نگیرد.» پس اگر [از این پیشنهاد] اعراض کردند، بگویید: «شاهد باشید که ما مسلمانیم [نه شما].
آیا این در شأن علمای اسلام است که هنوز برای گفتگو و مباحثه ننشسته اند سخن از مباهله بیاورند ؟!
براستی ایراد سخنانی که طرفداری از وهابیت را به اذهان خطور دهد و خط اهل سنت شریف را از وهابیت نادان جدا نکند و پیام دوستی با پیروان سنت پیامبر از طریق اهل بیتش نداشته باشد حاکی از شتابزدگی نیست؟ فرصت همچنان باقی است و علمای هردو طایفه می توانند با رعایت نگرانی های گذشته و دور از هیاهوی رسانه ای و جنجال سیاسی به نشست های عالمانه و محترمانه بپردازند و رهبران با درایتی برای دوستاران و علاقه مندانشان باشند.
اگه دوست داری اینجا نظر بده: نظر جالب
----------------------------------------------------------------