خورشید در پس واژه‌ها

اشاره : این نوشتار درپی تقرب به معنای کلید واژه‌های مبحث آخرالزمان است و به فرایند تغییر الفاظ و معانی و کاربردها ، نگاهی کوتاه اما لازم دارد.

دگرگونی های بزرگ در جهان و مباحث آخرالزمانی، ظهور موعود ، منجی ، در یک دین ، مذهب و عقیده منحصر نمی شود و تقریبا همه ابنای بشر در طول تاریخ به انتظار حوادث خطیر و بزرگی در پایان جهان هستند.
انسان‌ها به روزهای خوبی می‌اندیشند که ستم برچیده شود و زمین پر از داد و مهرورزی و برابری شود. در نگاره ها و انگاره ها ، چنین رویکردی پس از حادثه‌ای بزرگ روی خواهد داد، اتفاقی که شاید خوش نباشد.
با توجه به عملکرد بشر در پیروی از هوس ‌ها و طغیان و سرکشی ، به راحتی قابل درک است که این حادثه شاید یک انفجار باشد . وقتی که غصه ها روز افزون شود و بغض، گلوی عالم را بگیرد و در یک لحظه غم انگیز اشک ها جاری شود و پس از آن سبکدلی جای کینه را بگیرد. 
در باره تمام عناصر این حادثه شاید صدها تعبیر و هزاران واژه به کارفته باشد . در هر زبان و آیینی، قدیمی ترین واژه‌ها،‌ به موعود آخرالزمانی اختصاص دارد.
دیرینگی این باور و کهنگی واژگان در عین زنده و پویا بودن آن همواره علاقه‌مندان را به معنا کردن و مصداق‌یابی می‌کشاند و در هر عصری حوادث گوناگون، تاریخ ‌های زمانی خاص و شخصیت‌های ویژه، مورد توجه قرار می‌گیرند و در بسیاری از موارد، افکار عمومی نیز به بازی گرفته شده و از این باور سوء استفاده می‌شود.
نکته‌ای که در این نوشتار به تبیین آن می‌پردازیم، فرایند دگرگونی زبان و کاربرد معانی و الفاظ است که در موضوع مورد بحث یعنی حکومت جهانی موعود، مدخلیت دارد.
برای آشنا تر شدن با این بحث در مرحله اول مثال‌هایی را بیان می‌کنیم:

انسان‌ها در روزگاران قدیم از درخت و چوب در خانه‌سازی و وسایل منزل استفاده می‌کردند، پس از گذشت زمان  و بالارفتن دانش وتجربه بشر به تدریج، ظروف سفالی و فلزاتی چون مس و آهن برای  ساخت اسباب به کار رفت تا این‌که بشر توانست مواد پلاستیکی را تولید کند .
بهره‌گیری از مواد طبیعی در دوره‌ای و جایگزینی مواد مصنوعی در دوره‌ای دیگر نتوانست ذائقه بشر را تغییر دهد . به این سیر تحول توجه کنید: میز وصندلی از کُنده درخت، میز و صندلی با چوب تراشیده شده ، فلزی ، فلز و چوب ، پلاستیکی ، پلاستیکی در طرح چوب ، مصنوعی در طرح خام درختی، چوبی با پرداخت های صنعتی و رنگ ، مواد ترکیبی با بافت‌های طبیعی و مصنوعی، صندلی های سیمانی معمولی با رنگ ساده و یا رنگ‌ آمیزی چوبی و نیز سیمانی نقش‌برجسته درختی.
ده‌ها نوع دیگرهم‌ شاید وجود داشته باشد اما منظور ما از این مثال چیست؟ همان طور که مشاهده می‌شود مفهوم درخت و چوب بارها با مصادیق گوناگون در ذهن مردم منعکس می شود اما واقعیت این است که تصویر چوبی ثابت است اما نوع آن که طبیعی، مصنوعی یا نقش و رنگ است تغییر نموده است . این مثال را به خاطر بسپارید تا بعد.
مثال دیگر اینکه انسان‌های اولیه از تصویرگری برروی دیوار غار‌ها به ثبت و انتقال پیام می پرداختند. با پیشرفت بشر ، ابزارها و اجناس دیگری نیز در این راستا به کار بسته شد تا به صنعت تولید کاغذ و سپس چاپ و نشر رسید . در عصر ما رایانه و تلفن همراه عرصه ارتباطات را متحول ساخته و باز هم شاهد این هستیم که نقاشی، تصویر و شکلک به جهت امکان، سرعت و چکیده بودن در انتقال پیام، جایگزین متن می‌شود. شاید بتوان این  پدیده  را بازگشت به دروان پارینه سنگی دانست!
یک مثال روشن تر، اخوان ثالث می‌نویسد، به او گفتم بیا تفننی کنیم هر کدام دو بیت بسازیم با واژه‌هایی که مال زمان سعدی باشد یعنی مفهوم و رایج زمان سعدی و در عالم مثلا پند و نصیحت که یک جوان امروزی بفهمد ولی سعدی از آن سر در نیاورد، با وجود آن که چون سعدی فارسی دان و استاد سخن کم داریم ... من این دو بیت را گفتم شاید به عنوان شاهد به درد محققی زبان شناس بخورد :
ضد ضربه است ساعتت ، اما
زیر پتکش نگستری بهتر
ضد آب است  لیک در حمام
زیر دوشش نیاوری ، بهتر!

هنوز تا رسیدن به نکته اصلی یک گام دیگر باقی است . به اطراف خود نگاه کنید، جهان در حال تبدیل شدن به یک دهکده کوچک است که همه همدیگر را می‌شناسند و از احوال یکدیگر خبر دارند . اطلاعات شخصی چون شغل ، علاقه‌مندی‌ها، ازدواج و خاطرات افراد برای همه قابل دسترسی است . در این روستای چند ملیاردی هر کس یک کد دارد که با آن کد دیده ، شنیده ، درک ، شناسایی و ردیابی می‌شود . بسیار  دور نیست که چنین امکانی برای همه انسان‌ها به وجود بیاید .  ریز پردازنده‌ها هر روز کوچک  تر می شوند و تسلط بشر بر امواج بیشتر می شود . هر شخص دارای رایانه‌ بسیار کوچکی خواهد شد که تمام نیازهای ارتباطی او را برآورده  می سازد.
به نظر شما سرنوشت این ابزار های رسانه‌ای چه خواهد بود؟ شاید  بگویید یک انفجار اتمی بزرگ همه این تکنولوژی ها را از بین خواهد برد . اما شاید گزینه دیگری هم وجود داشته باشد . وقتی شما احساس کنید رازهایتان توسط ابزار نوین در گوش همه نجوا می‌شود و راز‌مگویی نمانده و هیچ حجابی بین خواسته‌ها و دانسته‌های شخصی و عمومی قابل فرض نیست و همه چز تحت کنترل و قابل بررسی است حتی گذشته‌ها، آن‌ هنگام است که حس آزادی خواهی شما ممکن است به خروش بیاید و نهضت بازگشت به طبیعت را برای رهایی از شر این تکنولوژی بی‌اخلاق، برپاکند! البته این یک فرض است!

اکنون گریزی به موضوع حکومت جهانی داشته باشیم. به تمام واژه‌هایی فکر کنید که در این باره مطرح شده و کلید واژه‌ها را مرور کنید. جنگ، دجال، شمشیر، 666 ، آرماگدون، سفیانی، پرچم های سیاه، سوشیانت، و ... ده‌ها عبارت و داستان و پیش‌بینی دیگر که در سینه گذشتگان وکتاب ها ماندگار شده است. این گزاره‌ها در زمان خود از بار معنایی مخصوصی برخوردار بودند ضمن آنکه رمزآلود بیان شده‌اند چون مربوط به آینده هستند.
انسان‌ها در هر دوره تلاش کرده‌اند معانی و مصداق‌های این جریان را بر واقعیت‌های اطراف خود تطبیق کنند از همین رو گاهی ظهور را فرایندی ضد علم دانسته‌اند و گاه اتفاقی منطبق بردستاوردهای علمی بشر و گاه پدیده‌ای بسیار پیشرفته ومافوق دانش بشری.
مقدار زیادی از این گمانه زنی‌ها به علت دقت نکردن در زندگی واژه‌ها و دگرگونی معنا در گذشت زمان است . برای نمونه به عبارت قیام با شمشیر توجه کنید . این عبارت در زمان خود بار معنایی مشخصی داشته چون در آن عصر نیروهای نظامی از سلاح سرد استفاده می‌کردند . با پیشرفت ابزارها و ورود سلاح‌های گرم ، این پرسش به وجود آمد که قیام مقدسی که در روایات تاریخی به‌ آن اشاره شده چگونه خواهد بود؟ این‌جاست که دسته های مختلف فکری به میان می‌آید و عده ای حاضر به تغییر در معنای متون کهن نمی‌شوند و عده‌ای نیز صنعت روز را همان وعده تاریخی می دانند و  هر لحظه به جهت این شواهد ، منتظر ظهور هستند . گروهی نیز با رد نکردن پیشرفت‌های بشری ، در فکر توجیه روایات برآمده و ره حلی میانه ارایه می‌کنند که همان از بین رفتن ابزار نوین به دلایل نامشخص و قیام با شمشیر است . دو مطلب کوچک را به ذهن بسپارید . شاید مراد از شمشیر همان نماد جنگ و مبارزه باشد نه نوع سلاح و دیگر این که با روی کار آمدن ابزار جنگی الکترونیک، تکلیف برداشت‌های گذشته چیست؟

اکنون که آهسته آهسته ، قصد ما از مثال‌های بالا روشن می‌شود،یک نمونه کاملا فرضی را مطرح می کنیم؛ اگر هزار سال پیش گفته می‌‌شد وقتی ظهور اتفاق می‌افتد که مردم با نقاشی، کتابت می‌کنند و می‌نویسند، آیا بدین معنا می‌بود که انسان‌ها پس ا انفجار هسته‌ای به دوره غار نشینی باز می‌گردند یا به جای حروفچینی کلمات از شکلک ها در یاهو مسنجر یا همراه خود استفاده می کنند! و شاید معنای دیگری داشته باشد که ما نمی‌دانیم!
آیا با این نگاه به کلمه‌های حکومت، جهانی، موعود، ظهور، انتظار، قیام، انتقام و ... اندیشیده‌ایم؟
بنا براین پیشنهاد ما این است که به جای آن که در باره حوادث پیش و پس از ظهور، با ضرس قاطع سخن بگوییم، همواره احتمالات دیگر را نیز در نظر داشته ‌باشیم و بیشتر به اصل مسئله و تکلیف خود در برابر آن بیاندیشیم.