برای جنگ مقدس ، شعر لازم شد
برای شعر مقدس ، جنگ لازم نیست؟
مبارزه بانفس، جنگ من است
و هرچه که نام است
ننگ من است
ننگ بالاتر از این که به نام شهید
تنور نانوایی نام من
گرم است
سوابق جبههام را که نداشتهام
ویا حضور دو روزه برای فرار
و درصدی که مغز مرا به ترکش خورد
همان نداشته آبروی مرا
که با خود برد
خجالتی که از سنگ مزار می بلعم!
نگاه شرم مرا که سنگ شهید میخواند!!
مریضی وجدان من که آخر مرد!!!
کسی که ریشهای مرا میبیند
به ریشهی جیبهای من میخندد؟!
چه پولها که بعد از جنگ عاید شد
چه سودها که می گیرند امروز
به نام بسیج!
کسی هم نمیپرسد آیه ربا برای چه نازل شد؟
منی که دیروز نبودم و امروز هم
همیشه هستم وگرسنهام بی پول
طمع، قناعت مرا
با دندان عقل میجود هنوز!
گذشته را به نام سرداران
ضمیمه کردهام به پرونده سابق
و ساخت و سوز وطن را به نام سرداری
نوشتهام به حساب نسلهای لاحق
جدال من ونفس همچنان باقی است
یا مرگ یا شهادت، هردو ناچاری است !!
اگه دوست داری اینجا نظر بده: نظر جالب
----------------------------------------------------------------