عرفان به هیئت می‌رود!

آقای عرفان کیست و چگونه به محفل‌های مذهبی و هیئتی راه پیدا می‌کند؟
عرفان چیست :
 « عرفان شناخت حق و اسماء و صفات الهی از طریق تهذیب نفس و تزکیه و طهارت درونی است که در اثر سیر وسلوک حاصل می‌شود و تفسیر ویژه‌ای از عالم و آدم با جهان هستی ارائه می‌کند؛ که عارف در پرتو آن عالم را جلوه حق و مظهر اسمای حسنای الهی می بیند و "توحید" واپسین مقصد سیروسلوک عارف است . توحیدی که وجود حقیقی را منحصر در خدا دانسته، ماسوای الهی را تجلی آن وجود و "نمود" می‌داند ، نه" بود".یعنی اگر در حکمت و فلسفه از بود ونبود و در اخلاق از باید ونباید بحث می‌شود، در عرفان از بود و نمود بحث می‌شود و در تفسیر عرفانی هستی، وجهه الاهی و معنوی، وجهه اصیل و حقیقی قلمداد می‌شود. پس در عرفان از دو مقوله " خدا " و " انسان کامل" یعنی توحید و موحد سخن به میان می‌آید که شهود توحید یا توحید شهودی و راه رسیدن به مقام منیع توحید ناب و عرفانی در منازل و مقامات تعریف‌پذیر و تحقق بردار است که سالک باید لزوما در سیر وسلوک به آن دست یازد . » (1)

تقسیمات عرفان:

عرفان نظری:
« عرفان نظری یعنی جهان‌بینی عرفانی، بینش عرفانی. یعنی آن نظری که عارف و عرفان درباره جهان هستی دارد که به طور مسلم با نظر هر فیلسوفی مختلف و متباین است. تا چه رسد به غیرفیلسوف. یعنی طبقه عرفا یک جهان‌بینی خاصی دارند که با سایر جهان‌بینی‌ها متفاوت است. این بخش از عرفان، نظر است، درباره خدا، هستی، اسماء و صفات حق و درباره انسان از جنبه نظری اظهار نظر کردن. در واقع این است که خدا در نظر عارف چگونه توصیف و شناخته می‌شود و انسان در نظر عارف چگونه است. عارف در انسان چه می‌بیند و انسان را چه تشخیص می‌دهد » (2)
عرفان عملی :
« عرفان عملی عبارت است از سیر و سلوک انسان، یا بیان سیر و سلوک انسان الی‌الله و به عبارت دیگر بیان حالات و مقامات انسان در سیر به سوی حق، از اولین منزلی که عرفا آن را "منزل یقظه" نام می‌نهند،  یعنی منزل بیداری، تا آخرین منزل که منزل وصول به حق است و آنها آن را تعبیر به "توحید" می‌کنند.» (3)

تا اینجا معلوم شد عارفان از منظر فردی در راه خداشناسی گام‌های عملی برمی‌دارند و برای این کار رو‌ش‌های مشخصی هم دارند . اما عارفان در اجتماع چگونه اند؟ مگر نه آنکه محافل و هیئات مذهبی، جایگاه بروز و ظهور اعتقادات و باورهای دینی ماست که به صورت دسته‌جمعی شکل می‌یابد؟ این دور هم نشستن ها نمونه‌ای از زیست اجتماعی ما انسان هاست که در موضوع مذهب رخ می نماید. پس اکنون باید عرفان و عارفان را از منظر اجتماعی هم بشناسیم.
در این زمینه به چند مسئله برمی‌خوریم:
1. عرفان، اصطلاحات خاص خود را دارد و داده‌ها و آموزه‌هایش بازاری نیست که در هر کتاب و محفلی یافت شود و نقل مجالس باشد :
هر که را اسرار حق آموختند           مهرکردند و دهانش دوختند
«  زبان عرفان زبان رمزی است و شناخت زبان و اصطلاحات عرفانی، لازمه فهم و عمل به عرفان خواهد بود. عرفان از دسترس عوام و نااهلان و نامحرمان مصون و خارج است . بدین سبب با سرّ داری و مکتوم ماندن، تناسب و سنخیت بیشتری دارد ... اصطلاحات عرفان نظری، مثل فیض اقدس، فیض مقدس، وجود منبسط، حق مخلوق به، حضرات خمس، مقام احدیت، مقام غیب الغیوب و ... اصطلاحات عرفان عملی مثل وقت، حال و مقام، قبض و بسط، جمع و فرق، غیبت و حضور، ذوق، شرب، ری، سکر، محو، محق، صحو، خواطر، قلب، روح و سر....» (4)
2. ارتباطات عارفان، تعریف و محدودیت های خاص خود را دارد؛ رابطه انسان با خدا، رابطه انسان با خود، رابطه انسان با جامعه و رابطه انسان با جهان . از این رو رابطه عارف با جامعه در چارچوب مشخصی دیده‌ می‌شود و نمی‌توان حیات اجتماعی عارف را خارج از خداجویی او جست؛ به دیگر سخن ارتباط عارف و خالق هنگام ارتباط او با مخلوق، قطع نمی شود.
یک نمونه رفتار اجتماعی عارفانه می‌تواند اینجا به یاری من و شما بشتابد : « علامه شهید مطهری در باره آیت الله شاه‌آبادی [استاد عرفان امام خمینی ره] می نویسد : او جامع المعقول و المنقول بود . در تهران به مقام مرجعیت و فتوا رسید. در سال‌های اقامت مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری در قم، سال‌‌‌ها به قم مهاجرت کرد و فضلا از محضرش کمال استفاده را می‌بردند، در عرفان امتیاز بی رقیبی داشت. استاد بزرگ ما، آیت الله خمینی (مدظله) در آن مدت از محضر پر فیض این مرد  بزرگ استفاده برده بود و او را بالاخص در عرفان بی‌نهایت می‌ستود. ایشان ریاضیات را به خوبی می‌دانست . در علوم غریبه همچون جفر، رمل، اسطرلاب مهارت کامل داشت. همچنین به زبان فرانسه تسلط داشت . آن مرحوم علاوه بر مقام علمی و عرفانی، یک مجاهد خستگی ناپذیر و جدی بود و در مسیر مبارزه با رضاخان پهلوی حدود یازده ماه در حرم حضرت عبدالعظیم متحصن شد . در حقیقت وی از عرفان منزوی عرفان حماسی ساخت.» (5)
3. عمل به تکلیف، حضور میان مردم و منزوی نبودن، شرکت در مناسبات دینی و سیاسی، رهنمون‌‌سازی و هدایت‌گری، مطالعه و دانش‌افزایی، زهد و تقوا و دوری از تزویر و ریا از ویژگی‌های بارز عارفان واصل است . زیرا آن‌ها خدا را در خلوت و غار و خانقاه نمی‌جویند، در پی برتری‌جویی بر خلق خدا نیستند و معرفت خود را حجاب توحید قرار نمی‌دهند. با این همه، مریدپروری نمی‌کنند، گروه و فرقه راه نمی‌اندازند، ریاست‌طلب نیستند و یافته‌های خود را با نام و نان معامله نمی‌کنند. عرفا هدایت را برای همه می‌خواهند و به بصیرت دیگران بخل نمی‌ورزند. 

اکنون وقت آن رسیده که پای چند واژه دیگر را نیز به بحث باز کنیم پیش از آن که در پی ردپای عرفان‌های پلاستیکی باشیم:
اولین واژه "وحدت وجود" است: « استاد شهید مطهری با قلمدادکردن رکن اصیل عرفان اسلامی، یعنی «توحید» و تفسیری که عارفان ازآن ارائه داده‌اند، یعنی هستی‌شناسی عرفانی یا جهان‌بینی عرفانی که بر «توحید ناب» مبتنی است و شناخت وشهود توحید یا توحید علمی و عینی عرفانی در مواضع متعدّد به تبیین «وحدت‌وجود» از منظر فلسفی و عرفانی یا با رویکردهای عقلانی و کشفی پرداخته است؛ پیغمبر میگوید که خداوند میفرماید: چون بنده من در اثرعبادت و اعمال نیک دیگر به من نزدیک شود، من او را دوست خواهم داشت؛ بالنتّیجه من گوش او خواهم بود که با من بشنود و چشم او خواهم بود که با من می‌بیند و زبان و دست او خواهم بود که به توسّط من می‌گوید و می‌گیرد. اوّل بیاییم سراغ مسأله «وحدت وجود» که گفتیم محور، جهان بینی عرفانی است. اصلاً «وحدت وجود» چیست؟ وحدت وجود از آن اندیشه هایی است که کمتر کسی به عمق این اندیشه پی برده و پی می‌برد.  بسیار کمند افرادی که بتوانند تصوّر صحیحی از «وحدت وجود» که عُرفا دارند، داشته باشند ... هم از این جهت است که ورود در این فن‌ّرا جز برای افراد خاصّی روا نمی شمارند. اندیشه ای به وسعت اقیانوس و قریحه‌ای به لطافت نسیم صبحگاهی باید فی‌المثل محتوای قاعده بسیط الحقیقه را در خود جای دهد بدون آنکه آسیبی به مظروف خویش برساند.» (6)
وا‌ژه بعدی "سلوک" است : «سالک برای رسیدن به قلّه منیع انسانیت، یعنی «توحید»، باید آنها را انجام و مسیر را با ضوابط و چگونگی ها دانسته و داشته باشد تا با طیّ مقامات و منازل و انجام اموری متناسب با مراحل به کمال مقصود نائل گردد»... لذا درگذر از مفهوم به مشهود و حصول به حضور و قیل و قال به «حال» سالک خود «مسلک» یا رونده خود «راه» نیز خواهد شد و به سوی هدف یا مسلوکٌ الیه در حرکت است تا به مقام فنای فی اللَّه و بقای باللَّه باریابد و از درگاه به بارگاه عبور نماید. » (7)
و واژه بعدی " ریاضت" است : « سالک از آن جهت که رونده است و با پای خود باید این راه را طی کند، لازم است خود را آماده کند. نام این تهیّئ و آمادگی،«ریاضت» است تا تزکیه نفس نموده و به مقام «تخلیه» دل از غیر خدا و وارستگی و انقطاع از ماسوای الاهی برسد و به تدریج بتواند گرایش‌های عالی وجودش را بر گرایش‌های دانی وجود خود یا عقل را بر شهوت حاکم نماید و در صحنه کشمش های قوای سِفْلی و عِلْوی، جنبه سفلی نفس که نفس امّاره نامیده میشود را مطیع و تسلیم جنبه علوی و عقلی گرداند که نفس مطمئنه نامیده میشود و با ریاضیت و تمرین نفس آهسته آهسته آماده دریافت انوار و تجلیّات الاهی بشود که زهدورزی و عبادت‌گرایی و موعظه‌پذیری و عقل لطیف و عشق عفیف، دستمایه‌های او در رسیدن به مقاصد بلند عرفانی هستند» (8)
وحدت وجود ، سلوک و ریاضت با دهها واژه دیگر در کنار هم که فهم آن دشوار است و رسیدن و عمل به آن گویا محال است!!! ، این ذهنیت را به شما منتقل نمی کند که وادی عرفان، محل گذر هر بی سواد بی عملی نیست ؟ پس اگر معنای همین چند پاراگراف را نفهمیدیم ، مشکلی نیست! مهم نتیجه بود که حاصل شد!

حالا که تشخیص دادن عرفان ناب از عرفان بدلی برایمان راحت‌تر شده است برای محکم‌کاری سراغ سه واژه دیگر می رویم که اتفاقا در اصل بحث ما که هیئت است به کار می آید:

1. عشق و محبّت: « عشق حقیقی یعنی عشقی که معشوقش حقیقی است؛ زیرا حقیقت مطلق و جمیل بالذّات است، و آن همانا عشق کمّلین است به حق، و امّا عشق مجازی یعنی عشقی که معشوقش مجازی است یعنی جمال و کمال که در معشوق هست از آن خود وی نیست، عاریت است.
عشق‌هـایی کز پـی رنگـی بود   عشق نبود، عاقبت ننگـی بود
عشق آن بگزین که جمله انبیاء   یافتند از عشق او کار و کیا
عشق مجازی بر دو قسم است: نفسانی و حیوانی، عشق حیوانی همان است که هدف وی اعمال شهوات است...؛ امّا عشق نفسانی عبارت است از علاقه به حسن و شمائل معشوقش که منشأش یک نوع سنخیّتی است بین نفس عاشق و نفس معشوق ... از آنجا که زیبایی وجود دارد، عشق و طلب هم هست و خود زیبایی موجِد جنبش و حرکت است .» (9)

2. "شریعت، طریقت و حقیقت"؛ « یکی از موارد اختلاف مهم میان عرفا و غیر عرفا، خصوصا فقها نظریه خاص عرفا در باره شریعت و حقیقت است . عرفا معتقدند که مصالح و حقایقی که در تشریع احکام نهفته است از نوع شرایط و منازل و مراحی است که انسان را به مقام قرب الهی و وصول به حقیقت سوق می دهد. عرفا معتقدند که باطن شریعت راه است و آن را طریقت می‌خوانند و پایان این راه حقیقت است یعنی توحید به این معنی ... که پس از فنا، عارف خود و انانیت خود را از دست می‌دهد . این است که عارف به سه چیز معتقد است : "شریعت، طریقت، حقیقت" ؛ معتقد است که شریعت وسیله یا پوسته ای است برای طریقت و طریقت پوسته یا وسیله ای برای حقیقت .» (10)

3. واژه سوم را با ذکر نمونه ای بیان می کنیم : "شب زنده داری" : شیفتگی استاد شهید مطهری به اخلاق و سیر و سلوک عرفانی حضرت امام(ره) و عشق و شیدایی‌اش به اندیشه‌های حکمی و بینش قرآنی و روح و روحیه عرفانی و کشف و شهود علاّمه طباطبایی و علاقه زائدالوصفش در دیدار مرحوم سیدهاشم حدّاد و از طرفی هم شیفتگی و دلباختگی‌اش به مرحوم میرزا علی آقا شیرازی و تهجّدها وشب زنده داری و سحرخیزی های استاد شهید از زبان خاصّان و خانواده و خویشاوندان و دوستان و خواب معنوی ورؤیای صادقانه اش، سه شب قبل از شهادت و خاطره‌ای از دکتر علی لاریجانی داماد ایشان : ... معمولاً دو ساعت مانده به طلوع فجر، مشغول عبادت می‌شدند و این برنامه حتّی در مسافرت ها نیز تغییر نمی‌کرد؛ گرچه به خاطرکثرت کار در برخی ایّام، مجبور می شدند دیر وقت به بستر روند. استراحت ایشان هم منظم بود و معمولاً حدود ساعت ده شب برای استراحت مهیّا می شدند؛ البتّه این توفیق الاهی در عبادت با این نظم لا یتغیّر جز در سایه عشق و اُنس با حضرت حق حاصل نمی‌شود و به تعبیر حکیم فرزانه، دانشمند محترم، و دوست همیشگی وهمفکر استاد مطهری، یعنی مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای سلّمه الله تعالی «مرحوم مطّهری، مردی اهل عبادت و اهل تصفیّه و تزکیّه اخلاق و روح بود. وقتی ایشان به مشهد می آمد، خیلی از اوقات به منزل ما وارد می‌شد. گاهی هم وارد منزل خویشاوندان همسرشان می‌شد. فراموش نمی‌کنم هر شبی که ما با مرحوم مطهری بودیم، می‌دیدم این مرد نیمه شب نماز شب می‌خواند و گریه می‌کرد؛ به طوری که صدای گریه و مناجات او افراد را از خواب بیدار می کرد» (11)

فکر می کنم برای حضور در محفل یا هیئت مذهبی این آمادگی را یافته‌ایم که بتوانیم جنس بدل را از اصل جدا کنیم . اکنون می دانیم که عارفان در بخش فردی به سیرو سلوک و عبادت و ذکر می‌پردازند و شریعت را محترم می‌شمرند در عرفان نظری به بحث‌های دشواری می‌پردازند و در عرفان عملی راه های سختی را می‌پیمایند .
اما چه چیزهایی باعث می‌شود ، عرفان ساختگی، پلاستیکی، بدلی و پوشالی، راه گم کرده و سراغ جوانان مذهبی بیاید؟ و به هیئت‌ها سرک بکشد؟
به نظر می‌رسد آسیب‌هایی دراین میان وجود دارد که روزنه را برای ورود جنس تقلبی باز کرده است.

....................................................................................................................

(1) عرفان در اندیشه استاد شهید مرتضی مطهری(ره)/ aftab.ir
(2) عرفان حافظ، نوشته  استاد شهید مرتضی مطهری ص 12-10/ سایت تبیان
(3) عرفان حافظ، نوشته  استاد شهید مرتضی مطهری ص 12-10/ سایت تبیان
(4) عرفان در افق اندیشه استاد شهید مرتضی مطهری(ره) /محمدجواد رودگر/ balagh.net
(5) اندیشه سیاسی آیت الله شاهآبادی و نقش آن در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)/ مصطفی جعفرپیشه‌فرد/ al-shia.com
(6) عرفان در افق اندیشه استاد شهید مرتضی مطهری(ره) /محمدجواد رودگر/ balagh.net
(7) عرفان در افق اندیشه استاد شهید مرتضی مطهری(ره) /محمدجواد رودگر/ balagh.net
(8) عرفان در افق اندیشه استاد شهید مرتضی مطهری(ره) / محمدجواد رودگر/ balagh.net
(9) عرفان در افق اندیشه استاد شهید مرتضی مطهری(ره) / محمدجواد رودگر/ balagh.net
(10) آشنایی با علوم اسلامی (کلام، عرفان، حکمت عملی)/ شهید مطهری/ hawzah.net
(11)  عرفان در افق اندیشه استاد شهید مرتضی مطهری(ره) /محمدجواد رودگر/ balagh.net