1. « علی رغم مصوبه دولت و غیرشرعی دانستن علما و اظهارات قبلی مسئولین بانک مرکزی، مظاهری از مجاز بودن دریافت جریمه دیرکرد خبر داد.
رئیس کل بانک مرکزی بعدازظهر دیروز در جمع خبرنگاران و با تشریح بسته سیاستی بانک مرکزی به سوالات خبرنگاران پاسخ داد. وی در جواب سوال خبرنگار ما که پرسید علیرغم مصوبه دولت چرا نگرفتن جریمه دیرکرد از سوی بانک مرکزی به بانکها ابلاغ نمی شود گفت: کسانیکه تسهیلات دریافت کرده اند و اقدام به پرداخت به موقع نمی کنند باید جریمه آنرا بپردازند. این در حالی است که براساس مصوبه دولت اخذ جریمه دیرکرد ممنوع است و مسئولان بانک مرکزی اعلام کرده بودند: در حال حاضر هیچ مشکلی برای بخشودگی جریمه تاخیر توسط هیئت مدیره بانکها وجود ندارد. » (1)
2. یکی از موضوعاتی که قرآن کریم با حساسیت زیاد از آن یاد می کند و نسبت به آن هشدار می دهد ، مسئله ربا است .
سیمای ربا خواران در قرآن، بسیار فجیع به تصویر کشیده شده . آشفته سری در قیامت: « الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنْ الْمَسِّ» (2) ماندگاری در آتش : « فَأُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ » (3) عذاب کفار « وَأَعْتَدْنَا لِلْکَافِرِینَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا » (4) ، جنگ با خدا و رسول خدا « فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنْ اللَّهِ وَرَسُولِهِ » (5).
این در حالی است که ربا خواری که ظاهرا و با حساب و کتاب های مادی و دنیایی برای کسب سود بیشتر است، در برابر صدقه و زکات معرفی شده که برکت اصلی در آن است : « یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَیُرْبِی الصَّدَقَاتِ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ کُلَّ کَفَّارٍ أَثِیمٍ » خدا از [برکت] ربا مى کاهد، و بر صدقات مى افزاید، و خداوند هیچ ناسپاس گناهکارى را دوست نمى دارد.(6) « وَمَا آتَیْتُمْ مِنْ رِبًا لِیَرْبُوَا فِی أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا یَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ وَمَا آتَیْتُمْ مِنْ زَکَاةٍ تُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُوْلَئِکَ هُمْ الْمُضْعِفُونَ » و آنچه [به قصد] ربا مى دهید تا در اموال مردم سود و افزایش بردارد، نزد خدا فزونى نمى گیرد; و[لى] آنچه را از زکات -در حالى که خشنودى خدا را خواستارید- دادید، پس آنان همان فزونى یافتگانند [و مضاعف مى شود] (7).
رها کردن ربا نشانه ایمان مومنان و ظلم نکردن و مورد ستم واقع نشدن است : « وَذَرُوا مَا بَقِیَ مِنْ الرِّبَا إِنْ کُنتُمْ مُؤْمِنِینَ» (8) « لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ» (9) « فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ» (10) : پس، هر کس، اندرزى از جانب پروردگارش بدو رسید، و [از رباخوارى] باز ایستاد، آنچه گذشته، از آنِ اوست، و کارش به خدا واگذار مى شود، « وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَکُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِکُمْ » (11) : و اگر توبه کنید، سرمایه هاى شما از خودتان است.
ربا خواران، اما برای کار خود دلیل های تجاری خاصی دارند همچون قارون که می گفت : « إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِی» (12) «من اینها را در نتیجه دانش خود یافته ام» . عذاب و آشفته سری ربا خواران بدان سبب است که می گویند : « إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَا » (13) «داد و ستد صرفاً مانند رباست» . چراکه در نگاه اقتصادی و تجاری آن ها صرفا جابجایی پول و سود آوری مطرح است و این گونه است که فرقی در معاملات، نمی بینند. جالب این جاست که عامل مجازات دنیوی و اخروی قوم یهود، نیز رباخواری و "مال مردم خوری" معرفی شده است : « وَأَخْذِهِمْ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ وَأَکْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَأَعْتَدْنَا لِلْکَافِرِینَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا» (14): و [به سبب] رباگرفتنشان ـ با آنکه از آن نهى شده بودند ـ و به ناروا مال مردم خوردنشان، و ما براى کافرانِ آنان عذابى دردناک آماده کرده ایم.
و حال آنکه خدا داد و ستد را حلال، و ربا را حرام گردانیده است: « وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا » (15) و صریحا به مؤمنان دستور می دهد: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَأْکُلُوا الرِّبَا أَضْعَافًا مُضَاعَفَةً وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ * وَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ » (16): اى کسانى که ایمان آورده اید، ربا را [با سود] چندین برابر مخورید، و از خدا پروا کنید، باشد که رستگار شوید و از آتشى که براى کافران آماده شده است بترسید.
3. گاه، تلاش هایی صورت می گیرد تا مواردی چون جریمه تأخیر، موجه و مشروع جلوه داده شود و از مصادیق ربا خارج گردد اما باید دانست مراد شارع از تحریم ربا آن هم با این شدت، یک دستور فرمایشی و مستحبی نیست که بتوان به بهانه اختلاف فتوی، در تشخیص موضوع، راه فراری برای آن یافت و معاملات مغضوب شرع یا معاملات محل تردید و مشکوک الحرمه را به اصطلاح ماست مالی کرد و در حکومت اسلامی جاری ساخت . این مقاله درصدد اثبات حرمت دریافت جریمه تأخیر وام های بانکی نیست بل هشداری جدی نسبت به دو گروه بانکداران و اقتصاددانان است . هشدار نسبت به هجوم مبانی غربی اقتصاد به ذهن و عمل، (.....) که مبادا در فرایند بلند مدت انقلاب اسلامی، از شدن اسلامی همه مبادی حکومت، غفلت کنند و آموزه های ناب آسمانی را بوسیده و در طاقچه بگذارند . به راستی احکام اقتصادی اسلام، اعمال عبادی مباح و مستحب نیست که با گفتن این که " ان شاءالله گربه است ! " فقه را دور زد و پول کثیف را وارد زندگی مردم کرد. بدیهی است با تغییر نام نزول به سود یا مانند آن تغییری در هویت معامله صورت نمی گیرد و غرض شارع نیز با بازی با الفاظ، تأمین نخواهد شد .
آن چه در مرحله نخست به اصطلاح، بانکداری اسلامی رخ داده تنها عناوین صوری معاملات اسلامی است که ابزار و راهکاری عملی و و اقعی برای اجرایی کردن آن وجود ندارد . پول هایی تحت عنوان مضاربه مزارعه و غیره پرداخت می شود و در مواردی چون درمان و دین مصرف می گردد و سودی هم بربر قرارداد اخذ می شود بی آن که طرفین نسبت به واقعی بودن قرارداد ، حساسیتی داشته باشند .
4. همه می دانیم که قرض الحسنه یک عمل خدا پسندانه است که نه تنها باعث تقویت برادری در جامعه است و غیر مستقیم، به امنیت روانی جامعه می انجامد بل که موجب رشد اقتصادی شده و فواید آن نصیب همگان می شود .
پروردگار عالم، با تاکید فراوان در حساب و کتاب مسایل مالی ، در باره قرض دادن، توصیه می کند : « وَإِنْ کَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَیْسَرَةٍ وَأَنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنتُمْ تَعْلَمُونَ » (17) و اگر [بدهکارتان] تنگدست باشد، پس تا [هنگام] گشایش، مهلتى [به او دهید]؛ و [اگر به راستى قدرت پرداخت ندارد،] بخشیدن آن براى شما بهتر است ـ اگر بدانید. این حکم، یک توصیه اخلاقی و فردی نیست که تنها قرائت آن ثواب داشته باشد که یک مبنای اقتصادی در بانک داری اسلامی است اگر باور کنیم ! پیش از این نیز در مقاله " اکنون دولت قرآنی" به سخنان ارزشمند رئیس جمهور و جهت گیری ارزشی دولت نهم در این زمینه اشاره کردم . در آن مقاله که به خبر تأسیس بانک قرض الحسنه پرداخته بودم؛ نوشتم که : « رئیس جمهور در آیین افتتاح این بانک ، جمله وزینی را به زبان آورد : « قرض الحسنه "صرفا صندوق خیریه ای برای فقرا و درمانده ها نیست بلکه قرض الحسنه یک منش و نظام اقتصادی است و جایگاه ویژهای در بین مردم ایران دارد» این منش و نظام اقتصادی همان سامانه اقتصادی است که قرآن کریم صدها سال است بخش نامه آن را نازل کرده اما یا باور نکرده ایم یا با نگاه حکومتی ندیده ایم یا حکومت اسلامی نداشته ایم یا پس از انقلاب اسلامی هم دانش آموختگان مکتب غرب را به کار گرفته ایم که قرآن را تنها در گورستانها شنیدهاند! اما امروز دولت مکتبی جمهوری اسلامی ایران ، نگاهی بنیادین به مسئله اقتصاد دارد و ریشه بسیاری از ناسازگاری های فرهنگی و ناهنجاری های اخلاقی را درست شناخته و بی باکانه در صدد بازگشت به قرآن و سنت است و در این راه ناملایمتی سیاست بازان و طعنه های اقتصاد دانان را وقعی نمینهد.»
5. اما آن چه باعث شد دوباره قلم را به سوی اقتصاد بچرخانم همان سخنان منقول از رئیس بانک مرکزی بود . این گفتار ، بیشتر توقع می رفت از یک رباخوار غدار شنیده شود تا شخص متدین و محترمی چون جناب آقای مظاهری که در نظام مقدس جمهوری اسلامی مسئولیت دارند، وی همان کسی است که معتقد است : « اگر بانک سالم و اسلامى نباشد، بسیار خطرناک مىشود و یکى از معضلات و بدبختیهاى دنیاى امروز، همین بانکها رباخوارى است؛ به گونهاى که بعضى از کشورهاى جهان سوم هر چه درآمد داشته باشند باید به عنوان سود وامهاى ربوى به این بانکها بپردازند و صد البته که چنین بانکهایى از رباخواران اضعاف مضاعف که در آیات قرآن آمده به مراتب بدترند؛ چون آنها با سرمایه خودشان رباخوارى مىکردند و بانکه ربوى با سرمایه مردم دست به این جنایت مىزنند، چون غالب سرمایههاى بانکها از مردم است، بلکه گاهى بانک سرمایهاى به جز ساختمان بانک ندارد و یکى از برکات انقلاب اسلامى ایران، گام برداشتن در طریق اصلاح همین بانکها ربوى است . عملکرد بانکدارى بدون ربا نشان مى دهد که آن چه در عمل محقق شده این است که در این قانون، بانک صرفاً وظیفه انتقال وجوه را برعهده دارد و وظایف تعیین شده براى بانک در قانون عملیات بانکى بدون ربا، معطل مانده است. علت این امر را مى توان در ناسازگارى ماهیت عملیات بانکى و عقود اسلامى دانست و یا آن را نتیجه امکان ناپذیرى ترکیب این دو مهم دانست. لذا پیشنهاد مى شود که قانون عملیات بانکى بدون ربا مورد تجدیدنظر اساسى قرار گیرد. در این تجدیدنظر، روح بررسى، محدودیت عملیات بانکى و انفکاک عقود اسلامى از عملیات بانکى است ».
حال باید پرسید این قاطعیت در باره دریافت جریمه تأخیر با کدام مبنای اسلامی سازگار است ؟
6. در بررسی مسایل اقتصادی ضمن همه جانبه نگری باید به روح اقتصاد اسلامی توجه داشت و مبنا ها و شرایط را فراموش نکرد . آیا اقتصاد اسلامی بر اساس نظام عرضه و تقاضا است ؟ آیا عدالت محوری اقتصاد اسلامی تعریف شده است ؟ جهت گیری این اقتصاد چیست ؟ افزایش ثروت ؟ گسترش رفاه ؟ توسعه همگن جامعه؟ تکیه بر سودهای ظاهری؟ اخروی نگری ؟ سودآوری لا بشرط؟
در اقتصاد اسلامی به چه چیز ، ضرر گفته می شود؟ آیا به راستی صرف نظر از مال و قرض دادن بدون سود به برادر مؤمن ، ضرر نیست؟ آیا انفاق و زکات و خمس و مالیات، ضرر نیست . مگر هر کم شدنی زیان به شمار می رود. همواره نواسانات بازار وجود داشته و گاه بازار سیاه تشکیل می شده است ؛ آیا می شود به همین بهانه ها و به گفته امروزی ها به خاطر تورم ، طلبکار از برادر خویش مبلغ بالاتری را درخواست کند و مثلا بگوید اگر با این پل فلان کالا را خریده بودم چنان سود می کردم پس اکنون مغبون شده ام ! آیا وام دهنده از تغییرات تجارت و تورم خبر ندارد که قرض می دهد؟ آیا می توان به این بهانه که بانک با تأخیر در پرداخت اقساطی که خود به خود با سود محاسبه شده از مسابقه سود آوری عقب افتاده پس باید جبران شود. آن کس که برای رفع حاجت خود مجبور به أخذ وام شده و هم اکنون مجبور است نه یک سود ثابت که سود سالانه پرداخت کند آیا باید برای دیرکرد هم جریمه دهد ؟ آیا بانک اسلامی او را از چاله به چاه نیانداخته است ؟ حال که سخن از سود و زیان است آیا این روش باعث تبانی بانک با واسطه ها و پیمانکاران جهت دریافت سود بیشتر نمی شود؟ گاه مشاهده شده به خاطر عملیات بانکی، دفترچه اقساط چند ماه دیر تر از موعد ارایه می شود اما ناباورانه جریمه دیرکرد آن از بدهکار أخذ می شود! پس نباید شب به آسودگی سر بر بالین گذاشت . که باید اندیشید در ملیون ها رفت و آمد پول و سرمایه که معلوم نیست با کدام دلیل شرعی صورت می گیرد و به حساب دولت اسلامی نوشته می شود. احکام اقتصادی اسلام، گزینه های عملی هستند که در زندگی اجتماعی مردم، تأثیر مستقیم دارند نه چون حکم اخلاقی یا عبادی مثل نماز شب که مسئله ای فردی است .
7. در پایان باید یادآور شد که نمی توان از تخلف و نیرنگ برخی سرمایه باز ، چشم پوشید که با همان فکرهای پول پرستانه در پی کسب منفعت بیشتر و استفاده بالاتر از سرمایه ملت هستند . این افراد با گرفتن وام های و تسهیلات فراوان صرفا در پی دغل بازی و عدم پرداخت دیون خود در موعد مقرر هستند . خداوند نمونه ای از یک معامله یا قرض مسلمانانه را در قرآن کریم شرح می دهد :« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا تَدَایَنتُمْ بِدَیْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاکْتُبُوهُ وَلْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا یَأْبَ کَاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ کَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْیَکْتُبْ وَلْیُمْلِلْ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ وَلْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئًا فَإِنْ کَانَ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفِیهًا أَوْ ضَعِیفًا أَوْ لَا یَسْتَطِیعُ أَنْ یُمِلَّ هُوَ فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِیدَیْنِ مِنْ رِجَالِکُمْ فَإِنْ لَمْ یَکُونَا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنْ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَکِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى وَلَا یَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا وَلَا تَسْأَمُوا أَنْ تَکْتُبُوهُ صَغِیرًا أَوْ کَبِیرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِکُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلَّا تَرْتَابُوا إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِیرُونَهَا بَیْنَکُمْ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَکْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَایَعْتُمْ وَلَا یُضَارَّ کَاتِبٌ وَلَا شَهِیدٌ وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَیُعَلِّمُکُمْ اللَّهُ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیٍْ عَلِیمٌ * وَإِنْ کُنتُمْ عَلَى سَفَرٍ وَلَمْ تجِدُوا کَاتِبًا فَرِهَانٌ مَقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُکُمْ بَعْضًا فَلْیُؤَدِّ الَّذِی اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَلْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا تَکْتُمُوا الشَّهَادَةَ وَمَنْ یَکْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ » (18) اى کسانى که ایمان آورده اید، هر گاه به وامى تا سررسیدى معین، با یکدیگر معامله کردید، آن را بنویسید. و باید نویسنده اى [صورت معامله را] بر اساس عدالت، میان شما بنویسد. و هیچ نویسنده اى نباید از نوشتن خوددارى کند; همان گونه [و به شکرانه آن] که خدا او را آموزش داده است. و کسى که بدهکار است باید املا کند، و او [=نویسنده] بنویسد. و از خدا که پروردگار اوست پروا نماید، و از آن، چیزى نکاهد. پس اگر کسى که حق بر ذمه اوست، سفیه یا ناتوان است، یا خود نمى تواند املا کند، پس ولىّ او باید با [رعایت] عدالت، املا نماید. و دو شاهد از مردانتان را به شهادت طلبید، پس اگر دو مرد نبودند، مردى را با دو زن، از میان گواهانى که [به عدالت آنان] رضایت دارید [گواه بگیرید]، تا [اگر] یکى از آن دو [زن] فراموش کرد، [زنِ] دیگر، وى را یادآورى کند. و چون گواهان احضار شوند، نباید خوددارى ورزند. و از نوشتن [بدهى] چه خرد باشد یا بزرگ، ملول نشوید، تا سررسیدش [فرا رسد]. این [نوشتنِ] شما، نزد خدا عادلانه تر، و براى شهادت استوارتر، و براى اینکه دچار شک نشوید [به احتیاط] نزدیکتر است، مگر آنکه داد و ستدى نقدى باشد که آن را میان خود [دست به دست] برگزار مى کنید؛ در این صورت، بر شما گناهى نیست که آن را ننویسید. و [در هر حال] هر گاه داد و ستد کردید گواه بگیرید. و هیچ نویسنده و گواهى نباید زیان ببیند، و اگر چنین کنید، از نافرمانى شما خواهد بود. و از خدا پروا کنید، و خدا [بدین گونه[ به شما آموزش مى دهد، و خدا به هر چیزى داناست. و اگر در سفر بودید و نویسنده اى نیافتید وثیقه اى بگیرید؛ و اگر برخى از شما برخى دیگر را امین دانست، پس آن کس که امین شمرده شده، باید سپرده وى را بازپس دهد؛ و باید از خداوند که پروردگار اوست، پروا کند. و شهادت را کتمان مکنید، و هر که آن را کتمان کند قلبش گناهکار است، و خداوند به آنچه انجام مى دهید داناست.
اکنون باید پرسید قانون بانک داری ما عیب و نقص ندارد؟ آیا ما بین کسی که ورشکسته شده ، کسی که ناتوان از پرداخت به موقع اقساط است و کسی که در عملی مجرمانه در پرداخت خود کوتاهی می کند فرق می گذاریم ؟ آیا نمی توان عمل مجرمانه را تشخیص داد و راهکار قضایی، سهل و سریع برای آن پیشنهاد کنیم که نه بانک بل مردم که صاحب اصلی سرمایه هستند زیان نبینند؟
آیا تنها راه این است که همه را به یک چوب زده و وبه بهانه دیرکرد، یال ناپاک بر ریال ها بیافزاییم با این خیال که سود بیشتری نصیبمان شده است ؟
کاش اگر نمی دانیم یا نمی توانیم، تحت لوای اسلام این کار را نکنیم و با دین و دنیای مسلمانان بازی نکنیم . باشد که هشیار شویم و راه صواب را از قرآن و اهل بیت بجوییم .
وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ (19)
خدا و رسول را فرمان برید، باشد که مشمول رحمت قرار گیرید.
1. http://kayhannews.ir/870507/4.htm#other401
2. بقره 275
3. بقره 275
4. نساء 161
5. بقره 279
6. بقره 276
7. روم 39
8. بقره 278
9. بقره 279
10. بقره 275
11. بقره 279
12. قصص 78
13. بقره 275
14. نسا 161
15. بقره 275
16. آل عمران 130 ـ 131
17. بقره 280
18. بقره 282و 283
19. آل عمران 132
اگه دوست داری اینجا نظر بده: نظر جالب
----------------------------------------------------------------