پینو کیو رمضان زاده!
دروغ تنها این نیست که یک واقعیت، صد در صد، قلب شود و شب را روز یا روز را شب بنامیم . خلاف واقع گفتن در جهان رسانه زده امروز، روش های گوناگونی دارد. گاه دروغ ها چنان شاخ دار و بزرگ اند که باور نکردنش دشوار می شود !
تکیه بر اطلاعات درست و نتیجه گیری غلط، بزرگ نمایی یک ضعف کوچک در برابر حسن های بسیار و کاریکاتوری کردن موضوعات، انتشار تصاویر خاص یا نامربوط به یک متن ، انتخاب تیتر دوپهلو یا برداشت از ناگفته های یک مصاحبه و دهها نیرنگ رسانه ای دیگر ، چیزی نیست جز دروغ ، که ما به راحتی از کنار آن می گذریم چون قیافه ای مدرن دارند و با دروغ های دوران کودکی فرق می کنند!
ما تنها ، کسی را که نیمه شب از دیوار مردم بالا برود، دزد می خوانیم اما کسی که از وقت مردم بدزدد یا کرایه ناحقی دریافت کند یا دهها روش اخاذی دیگر را به کار بندد، سارق نمی دانیم و اعتراض نمی کنیم.
از این رو به راحتی می توان یک ساعت در باره قبح دروغ گویی سخن راند و چیزی جز ناسره نبافت ؛ چرا که دروغ مذموم همان است که کودکی کار مرتکب شده را انکار کند اما خلاف واقع نمایی ، تکلیف حزبی و مکتبی خواهد بود !
هنوز از یاد نبرده ایم در کشاکش مسابقه قدرت طلبی، جناح های چپ و راست چگونه به هر حربه ای دست یازیدند تا نامزد مورد نظر خود را به کرسی ریاست برسانند . دروغ و تهمت و صرف مبالغ ملیاردی ، وظیفه اقتدارطلبان شد و آبرویی برای نظام مقدس جمهوری اسلامی نگذاشت. وعده ها و شعارهای تبلیغاتی غربگرایانه یک طرف ، دوز و کلک تبلیغاتی و ترور شخصیت یک طرف دیگر!
ادعای شاخ دار انتشار هفتاد ملیون، لوح فشرده ! جدا سازی پیاده روها، نادان و جاهل و بی تجربه و بی بهداشت بودن کاندیدای مغضوب آقایان و از این دست اتهامات کذب که نه به درد دنیایشان آمد و نه آخرتی باقی گذاشت.
در ادامه همین سرخوردگی دنیایی و روسیاهی آخرتی ، سخنگوی جنجالی دولت سابق راهی قم شد تا میهمان مجمع محققین و مدرسین حوزه باشد . مجمعی با سلیقه و سیاستی مغایر با جامعه بانفوذ و با سابقه مدرسین حوزه علمیه قم.
آقای عبدالله رمضان زاده، در یک کلام آمده بود پس از افطار، بسته های شیک دروغ را در محله های قم پخش کند . دروغ هایی از جنس مدرن . در این بسته های مزین به روایت و حدیث ، طعنه ها و کنایه های بسیاری هم بود . این که مردم قم ، نماینده ای را به مجلس فرستاده اند که پرونده هایی دارد و امروز رئیس مجلس است ، بنگاه های زود بازده در قم ، تنها چهاردرصد جواب داده و باقی معلوم نیست کجارفته و ...
از این ها بگذریم ، آمده بود بگوید کشور به هم ریخته است ، در تخریب دولت (تهاجم)از اصول گرایان عقب نیافتیم ، از آقای خاتمی بخواهیم که بیاید تا بیاید ، تنها عقلا و درایت مندان کشور هم حزبی ها و همفکران رمضان زاده هستند ، کشور را باید نجات داد و ما می توانیم (؟!) و....
آقای رمضان زاده گفته است : « من الآن اینجا قسم میخورم در این شهر مقدس، در تمام مدت سخنگوییام (ممکن است در زندگی شخصیام دروغ گفته باشم) یک کلمه دروغ به مردم ایران نگفتم. برای کی دروغ بگم ؟» وی با قرائت یک روایت از پیامبر خدا صلی الله علیه وآله مبنی بر این که « ایمان با دروغ جمع نمی شود » و روایت دیگری که « با فساد حاکمان، مردم هم فاسد می شوند » به این نتیجه می رسد که : « بزرگترین فسادی که ممکن است که یک جامعه درگیرش بشود فساد دروغ گویی است و تأیید دروغ. بعد از دروغ گویی ، نفاق پیش می آید چون برای پوشاندن دروغ، ما مجبوریم که چهره خودمان را هم عوض کنیم »
او ادعا می کند : « جامعه ما امروز دچار مشکل دروغ بزرگ شده و حمایت از دروغ بزرگ » و پس از این جمله هالیوودی به تعریف اصولگرایی می پردازد! : « بازگشت به اصول یعنی بازگشت به اصول ایمان، بازگشت به اصول انقلاب، اصول گرایی از نقطه مبارزه با دروغ و یا حد اقل پرهیز از حمایت از دروغ گویی شروع می شود و نمی شود نام خود را مسلمان مومن اصولگرای اهل انقلاب و اسلام و امام بدانیم و بعد از دروغ گویی حمایت بکنیم و نه تنها حمایت بکنیم، وقاحت را به جایی برسانیم که علنا دروغ بگوییم و وقتی دروغمان هم علنی می شود باز هم بر آن اصرار بکنیم. این درد بزرگ جامعه ماست.»
سخن ران دوخردادی درادامه برای نمونه با تکذیب خبری که ادعا می کند در یک بولتن آمده ، جامعه مدرسین را به دروغگویی متهم می سازد! گویا در این خبر آمده است : « جبهه مشارکت یک شاخه دختران داشتند بعد این شاخه دختران چون در آن فساد اخلاقی پیش آمده منحلش کردند وصلش کردن به شاخه زنان » این که این خبر صحت داشته یا نه و آیا در چنان بولتنی با ذکر سند ذکر شده یانه و چه ربطی به اتهام دروغ گویی به جامعه محترم مدرسین دارد، بماند. اما ...
مورد بعدی این گونه مطرح می شود : «مشکل این است که یک عده ای تصمیم گرفتند وسایل ارتباطی مردم با نخبه گان جامعه را قطع کنند تا بتوانند در این شرایط هرچیزی را که می خواهند بگویند بگویند. این خیلی وقیحانه است که در یک مملکتی یک آدمی ده سال با مدرک جعلی حقوق بگیرد بعد به جای این که برود زندان بیاید وزیر بشود» البته مسئله مدرک آقای کردان به همان ده سال پیش مربوط است و کسان دیگری هم هستند که مشکل مدرک و دانشگاه غیر معتبر دارند و همه می دانند که وزارت نیاز به مدرک وی ندارد . یک مدیر به وزارت معرفی شده و رأی اعتماد گرفته است . معضل مدرک را هم یک بار برای همیشه باید حل کرد اما چه ربطی به تخریب دولت دارد؟ : « مسأله اول ما این است که آقا این تکلیف وزارت کشور که مسؤول امنیت، انتخابات است همه چیز ها روشن شود. آقا شما امنیت خانهتان را به دست همچنین آدمی میدهید؟ نه دیگر بپرسید از آنهایی که در مجلس به او رأی دادند. به آقای لاریجانی که نماینده مردم قم است بگویید شما حاضرید زن و بچهتان را بدهید دست همچنین آدمی؟ (خنده حاضران) نه دیگر اگر حاضر است خب بیایند .. »
او باز ادعا می کند : « جامعه ما در فضایی قرار گرفته که دروغ رابطه اولیه دولت با مردم را شکل می دهد ... این دروغ امروز تبدیل شده به مسئله امروز ما و با دروغ می خواهند بر ما حکومت بکنند و کشور را اداره کنند .»
او نمونه ای برای این دروغ های بزرگ هم ارایه می دهد : « به ما گفتند که قبلی های ما گرایش به آمریکا داشتند گفتند آقا این ها این اصلاح طلبها مخصوصا، اصلا آنتن هایشان به طرف آمریکا بوده و پولی هم آورده بودند در چمدان آورده بودند بین اصلاح طلب ها توزیع کنند . این هارا گفتند، همه این ها دروغ بود. امروز در این مملکت آقای رئیس جمهورجمهوری اسلامی ایران یک نفر را مشاور خودش منصوب کرده که رسما تعهد کتبی داده با اسلحه از منافع آمریکا دفاع کند. حکم مشاور رئیس جمهور ما منصوب شده آقایی که رسما، کتبا وقتی شهروند آمریکا شده تعهد داده که با اسلحه از منافع دولت آمریکا حمایت کند .... اصول گرایی یعنی انتصاب مشاور آمریکایی ؟» در مورد گرایش حضرات به غرب چه دیروز که رئیس دولت از غارتگران قاره آمریکا با عنوان شهید یاد کرد و چه تا امروز که جرایدشان گویا برای آمریکایی های مقیم ایران منتشر می شود و حتی برای گزارش های داخلی از تصاویر غربی بهره می گیرند و صفحاتشان پراست از روابط جنسی فلان خواننده و سیاستمدار اروپایی و آمریکایی چه باید گفت و آن همه اذعان به حمایت مالی و معنوی اربابانشان از جریان به اصطلاح اصلاح طلبی را نباید دید؟ اما مشاور رئیس جمهور کیست ؟ پروفسور حمید مولانا ! ...او در باره خوش می گوید : « ممکن است اغلب مهاجرت ها داوطلبانه باشد، ولی برخی از این ها اجباری است. گاهی بلایی سر کشور می آید و عده ای مجبور می شوند مهاجرت کنند . بنده به شما اطمینان می دهم که داوطلبانه پنجاه سال آن جا زندگی نکرده ام ؛ بل که مجبور شدم. در بیست سالگی برای درس خواندن رفتم . وقتی کارم تمام شد و به ایران آمدم ، نتوانستم زمان شاه کار کنم ؛ به همین سبب استعفا دادم و من را مجبور کردند بروم و بمانم . از زمان پیروزی انقلاب ، هرسال سه چهار بار اینجا آمده ام . البته از جنبه فکری همیشه با ایران و امت اسلامی هستم . بنا براین من هم در زندگی خودم رنج بردم و از وطنم دور بودم . می بایست در آمریکا مقاومت می کردم ... خیلی ها از من می پرسند : پنجاه سال آنجا ماندی، پس چرا آمریکایی نشدی؟ اصلا این سؤال غلط است . می دانید چه چیزی جلوی آمریکایی شدن بنده را گرفته ؟ نهاد خانواده، نهاد اشتغال، بازار ، مسجد، نهاد آموزشی و ... من زمان شاه مدرسه می رفتم اما به موازات آن سخنرانی آقای مطهری را گوش می دادم . وقتی به آمریکا رفتم جهان بینی من خیلی بالاتر از ایرانی بودنم بود.»
آقای رمضان زاده باز می افزاید : « این کفن پوشان هم که ... شنیدم دیروز دوباره در قم یک سری اطلاعیه پخش کردند راجع به آقای خاتمی در نماز جمعه... منبع دروغ از یک جایی شروع می شود که اول فکر می کنند که مثلا بچه ها را گول بزنند بعد می گویند که خب عوام را گول می زنیم بعد می آیند می آیند می گویند که خب نخبه گان را هم می شود گول زد . کار به جایی می رسد که می آیند پیش یک عالم برجسته در این مملکت که در عرفان دستی دارد می آیند می گویند ما در سازمان بین الملل هاله نور دیدیم . بعد آقای جاعل می رود در مجلس می گوید من نور خدا را دیدم که من آن روز رأی آوردم بعد الطاف بی بی فاطمه زهرا بود که ... چگونه با مقدسات مردم می خواهند بازی کنند آخر؟ من این حرف ها را در قم می زنم که یک عده ای می دانم کفن می پوشند ... دلشان برای مقدسات به قول خودشان می سوزد . ولله بالله اگردلتان این جوری می سوزد برای مقدسات خب بیاید بسوزد دیگر.» البته ناراحتی وی از اعتراض طلاب و علما به هتک حرمت روحانیت و چاپ کاریکاتور موهن در زمان وزارت آقای مهاجرانی و هجمه ای که علیه نهاد های انقلابی ، مراجع ، روحانیت و مقدسات می شد، طبیعی است چون نان آن روز نرخ دیگری داشت اما یک اقدام مشکوک پیش از سفر وی به قم و آقای ابطحی به شیراز و مانور تبلیغاتی روی این اقدام ، جای تأمل دارد . این که جار بزنند در قم شبنامه پخش شده و تبلیغاتی وسیع روی آن صورت بگیرد، صحت سخنان حجت الاسلام روان بخش را اثبات می کند . وی در مصاحبه با ایلنا گفته است ، مطالب پخش شده علیه آقای خاتمی در نماز جمعه قم ، در واقع یکی از مقالات خود وی در نشریه پرتو بوده که در 13 شهریور با عنوان «آقای خاتمی خاطرات تلخ دوران شما از یاد نخواهد رفت» با نام قاسم روان بخش چاپ شده بوده و از هویت منتشر کنندگان آن متن بدون نام و به صورت شب نامه اظهار شگفتی کرده است.
این جنگ روانی با ارایه چند خبر منفی دیگر ادامه می یابد : «آقای رئیس جمهور در حضور رهبری گزارش می دهد که ما این قدر برق تولید کردیم . پس اگر این قدر برق تولید کردید پس کجا رفت ؟» « یک کنکور را نمی توانند برگزار کنند» ، « اگر این دولت ادامه داشته باشه ان شاءالله سال دیگه بی برقی ما مثلا اگر روزی دو سه ساعت افزایش پیدا می کند .» سپس تصریح می شود : « ما مجبوریم برگردیم به این که ما کشور را اداره کنیم با همه این سختی ها که وجود دارد با همه این کاستی ها ما باید برگردیم و اداره کشور را به دست بگیریم.» و شرایط امروز کشور این گونه تحلیل می شود « وقتی مردم پس از قتل عثمان به ایشان مراجعه کردند، آن وضع فجیعی که در جامعه اسلامی عثمان به وجود آورده بود و مروان عرق خور نمی دانم میگسار حاکم مدینه میشود. خب همین شرایط بوده دیگر من مقایسه نمیکنم البته مقام امام علیه السلام بسیار بالاتر از آقای خاتمی و ماست، اما همین شرایط اجتماعی بوده، بعد از پیامبر و بعد از شیخین ، عثمان همه چیز را به انحراف کشاند .... بنابراین هر کس جای آقای خاتمی باشد نمیآید. اما اگر مردم بخواهند چه ، تکلیف برایش میشود که بیاید. اگر تصور میکنید که وضع کشور رو به بدتر شدن است الآن و باید یک جا جلویش را گرفت، باید برویم به آقای خاتمی بگوییم بیاید»، « رأی مردم باطل السحر است اگر مردم را بتوانیم بیاوریم و راضیشان بکنیم که شرایط داره بدتر از این میشود و مشخص هم هست آمارها ، میتوانیم همه اینها را به هم بزنیم.».
ادعای نجات ایران آن گاه جالب می شود که سخن گوی دولت سابق، اصول گرا می شود :« من چهارده تا عملیات رفتم جنگیدم من رزمنده تفنگ به دست بودم نه مثل بعضی ها که در ستاد بنشیم . از قبل از انقلاب من در هیئت و مسجد رفتم با اعلامیه امام آشنا شدم . این از بچگی جزو وجودم بوده من می خواهم دفاع کنم از این کیان و جلوی انحرافش را می خواهم بگیرم . از این منظر می خواهم بگویم که ما باید بایستیم . » و در پاسخ به این پرسش که چرا از ظرفیت صدا و سیماو بریز و بپاش برای اطلاع رسانی دولت هشتم استفاده نشده می گوید : « ما یک سری اصول داریم یکی از اصولمان این است که امیرالمؤمنین با برادرش چگونه رفتار کرد...من هنوز یادم نمیرود درسهای حضرت آقای منتظری را که نامه امیرالمؤمنین به عثمان بن حنین...بنابراین این جور کارها واقعاً هم از ما برنمیآمد. من الان پایین گفتم ظاهرا به امیرالمؤمنین گفتند معاویه از تو زیرکتر است ، اگر تقوا نبود من از همه عرب زیرکتر بودم. اگر سیاست بیپدر و مادری است این سیاست برای همانهایی که این سیاست را به کار میبرند. ما این جور سیاست را به کار نبردیم واقعاً... آقای لاریجانی بود که الآن نماینده محترم شماست و غیر از اطلاعرسانی خیلی کارهای دیگر هم کرد در صدا و سیما پرونده هایش دست آقای خاتمی هست و خدمت رهبری هم رفت، با بریز و بپاش هم حل نمیشود. بعدش هم اساسا اصلاحطلبی با این جور بریز و بپاشها جور در نمیآید واقعا .»
وی در بخش دیگر سخنانش باز به تخریب دولت نهم می پردازد و می گوید : « اینها یک سری آدم را آوردند گذاشتند در این دولت و بدنه دولت که اصلاً نمیشود باآن ها کار کرد. خودشان هم نمیتوانند با هم کار کنند. شما ببینید بیکفایتترین ، بیثباتترین دولت قبل و بعد از انقلاب ایران کدام دولت بوده؟ چند تا وزیرش را عوض کردند چند تا معاون وزیر را عوض کردند چند تا استاندارشان را عوض کردند، هر کسی را هم میگذارند از آن یکی بدتر.» ، « برنامه کوتاه مدت این نیست که من چند نفر را با خودم [بیاورم]...به این ها بگویم شما بروید در قم در محله های قم من پول بدهم در محله های قم نفری دو هزار تومان به مردم بدهیم، ... می روند در شهرستان ها این اطرافیان رییس جمهور در کوچهها پول تقسیم میکنند. آخر این شد حکومتداری ؟ اگر کوتاه مدت این است ما نداریم»
وی سپس دامنه تخریب را از دولت فرا می برد و در اظهار نظری فریبکارانه می گوید : « صاحب صلاحیت ترین فرزندان این مملکت را رد می کنند بعد در نماز جمعه آقای جنتی آمده می گوید که هرکس من به گردنش حق دارم بیاید یک کاری برایش بکنم و اگر نشد من را حلال بکند ...آقای جنتی را چگونه حلال بکنیم ؟» و در ÷اسخ به پرسش دیگری در باره احتمال ترور آقای خاتمی اظهار می دارد : « شخصیتا که خب این کفنپوشان که دیگر حنایشان رنگی ندارد و کارشان تمام است ولی بعید است یعنی هنوز جمهوری اسلامی به این نقطه نرسیده که این کارها را بکند یعنی همان درسی که از ترور برادر بزرگ ما، حجاریان گرفتند برایشان بس است، بالاخره یک آقا مجیدی باید پیدا بکنند که زحمت بکشد »
سخنران این جلسه برداشت عجیبی نیز از حمایت رهبری از دولت نهم ارایه می دهد . وی در پاسخ به این پرسش که « الآن از آقای احمدینژاد که بیشترین ضربه را به کشور زده و فقرا را فقیرتر و پولدارها را پولدارتر کرده است ، مورد حمایت شدید نظام و بالاترین مقام نظام قرار میگیرد، به نظر شما با انتخاب خاتمی سیاست نظام تغییر خواهد کرد و میگذارند خاتمی با کمک اصلاح طلبان ، کشور و مردم را نجات دهد؟» می گوید : « یک سری چیز ها هست که بسته به خواست عمومی و حمایت مردم است ...ما فقط جلوی تخریب آقای احمدی نژاد و جلوی بیتدبیری و بیکفایتی در اداره کشور، جلوی حمله نظامی به کشور، جلوی تحریم اقتصادی کشور را بتوانیم بگیریم خیلی به مردم خدمت کردهایم. یعنی باید وضع مردم از این بدتر نشود» ، « رهبری بیشترین حمایتها را از دولت آقای احمدی نژاد دارند، البته من تحلیل شخصیام این است که این به خاطر ضعف مفرط دولت آقای احمدی نژاد است یعنی واقعا اگر این دولت ضعیف را اگر پشتیبانی رهبری نباشد یک روزه هم آدمهای مشهور به اصولگرا یک روزه از پا میاندازند، بالاخره رهبری این وظیفه را بر خودشان تشخیص دادند که حمایت بکنند از همه دولتها و از این دولت منتها چون ضعیفتر است بیشتر حمایت میکنند، طبیعی است و نباید انتظاری غیر از این داشت...البته من واقعا گاهی وقت ها تعجب میکنم که رهبری چگونه از این مسایل اطلاع دارند و حمایت میکنند. من برای خودم هم توجیهم این است که چون دولت خیلی ضعیف است مجبورند از آنها حمایت کنند تا دولت ساقط نشود.»
این در حالی است که حضرت آیت الله خامنه ای در همین زمینه فرمودند : « حمایت از دولت، مخصوص این دولت نیست؛ بنده همیشه از دولتها حمایت کردهام؛ امام هم(رضوان اللَّه تعالى علیه) در هر برههاى، از دولتها و رؤساى قوه مجریه و مسؤولان دولتى حمایت میکردند. منتها خب، این خصوصیاتى که عرض کردیم، موجب بشود که انسان گرمتر حمایت کند و در این قدردانى و حمایت، دلگرمتر اقدام کند »
زمضان زاده این که ضعف دولت هشت ساله آقای خاتمی باعث روی کار آمدن آقای حمدی نژاد شده باشد را استدلالی عمرو عاصی خواند « که وقتی عمار شهید شد گفت او که عمار را آورد سر کار و به میدان جنگ باعث قتلش شده» و دیک تحلیل ریاضی و سیاسی بدون اشاره به دو مرحله ای شدن انتخابات دولت نهم گفت : « آقای احمدی نژاد 35 درصد رأی آورده است . 35 درصد واجدین شرایط انتخابات را. 42 درصد هم شرکت نکردند. حدود 23 ، 24 درصد هم به آقای هاشمی رأی دادند. 35 درصد ایشان رأی آورد. شما قبول دارید از این 35 درصد حد اقل 15 درصد آن ریخته است. با 20 درصد که کسی رییس جمهور نمیشود. بنا براین می شود و جلوی این قصه را می توانیم بگیریم. باطل السحر و معجزه حضور مردم است.»
وی همچنین با اشاره به مسئله اشتغال در یک حساب و کتاب خیالی اظهار داشت : « می گویند که ما نرخ اشتغال را آوردیم پایین یک رقمی کردیم. می دانید چه کار کردند ؟ آمدند گفتند همه خانم های خانه دار در ایران شاغل محسوب می شوند این ها را آوردند در آمار خب یک دفعه نصف جمعیت شغل دارد دیگر. » با این حساب ما باید نیروی کار هم صادر کنیم !
سخنران جلسه در بخش دیگر سخنان خود مسئله اظهار نظر آقای مشایی را در برابر مدرک علمی وزیر کشور ، کوچک خوانده و می گوید : « آقایان مراجع موضعگیری کردند، جوابشان را هم از آقای نوریزاد گرفتند دیگر. اما مسأله به نظر من مسئله آقای مشایی، مسأله بزرگی نیست و اتفاقاً الان تیپهایی مثل آقای باهنر و این ها در مجلس میخواهند مسأله آقای مشایی را بزرگ بکنند که از کنار ظلم بزرگی که با انتصاب آقای کردان انجام دادند بگذرند. و آقای مشایی هم به هر حال در مسیری دارد گام برمی دارد که فکر میکند که واقعاً وصل است به یک جاهایی، ما هم امیدواریم که وصل باشد.»
وی در پایان به این پرسش که منظور آقای خاتمی از تهاجمی عمل کردن اصلاح طلبان چیست ؟ به صراحت توضیح می دهد : « شرایط در کشور جوری است که واقعاً راهی جز این وجود ندارد. در شرایطی که آقای ولایتی علیه آقای احمدی نژاد صحبت می کند، آقای محسن رضایی علیه آقای احمدی نژاد صحبت می کند ، آقای حسن روحانی علیه آقای احمدی نژاد صحبت می کند ، آقای ناطق صحبت می کند ، اگر قرار باشد که ما هیچ چیزی نگوییم دیگر من نمی دانم چه باید بگوییم.»
اگه دوست داری اینجا نظر بده: نظر جالب
----------------------------------------------------------------