همیشه این پرسش مهم در برابر تاریخ متمدنانه مصر وجود دارد که چگونه مصریان در برابر فرعون سر تسلیم فرود میآوردند؟
این پرسش جامعهشناسانه در واقع به رویکرد نخبگان برمیگردد. جامعه آن روز مصر یک بیابان لمیزرع نبود که بیسوادان و صحراگردان ساکن آن باشند و به راحتی اسیر خرافات و تبلیغات شوند.
دانش آن روز مصریان چنان گسترده بوده است که هنوز ابعاد و ظرایف آن بر بشر امروزی آشکار نشده است.
این دانشها در زمینه های مهندسی ساختمان، پزشکی، ستاره شناسی، مدیریت شهری و علوم غریبه بوده است .
اهرام مصر،تاریخهای مکتوب، متون کتابهای آسمانی، سنگ نوشتهها و ابزار به جامانده از آن دوران، شاهد این مدعاست.
فرعون بر این نخبگان و دانشمندان و مردم متمدن مصر، خدایی میکرد و میگفت: ... أَنَا رَبُّکُمْ الْأَعْلَى /نازعات24/
نیکو است تحلیلی گذرا از پنجره قرآن به فرعونیان داشته باشیم:
1. دروغ پنداشتن نشانههای خدا:
کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا فَأَخَذَهُمْ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَاللَّهُ شَدِیدُ الْعِقَابِ /آل عمران11/
[آنان] به شیوه فرعونیان و کسانى که پیش از آنان بودند آیات ما را دروغ شمردند; پس خداوند به [سزاى] گناهانشان [گریبان] آنان را گرفت، و خدا سخت کیفر است.
2. تبلیغات کاذب و گسترده:
قَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِیمٌ *الاعراف109*
سران قوم فرعون گفتند: «بى شک، این [مرد: حضرت موسی] ساحرى داناست»
یُرِیدُ أَنْ یُخْرِجَکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ *الاعراف110*
مى خواهد شما را از سرزمینتان بیرون کند. پس چه دستور مى دهید؟
3. دستیازی به نیرنگ:
قَالُوا إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ یُرِیدَانِ أَنْ یُخْرِجَاکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ بِسِحْرِهِمَا وَیَذْهَبَا بِطَرِیقَتِکُمْ الْمُثْلَى /طه63/
[فرعونیان] گفتند: «قطعاً این دو تن ساحرند [و] مى خواهند شما را با سحر خود از سرزمینتان بیرون کنند، و آیین والاى شما را براندازند.»
فَأَجْمِعُوا کَیْدَکُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا وَقَدْ أَفْلَحَ الْیَوْمَ مَنْ اسْتَعْلَى /طه64/
پس نیرنگ خود را گرد آورید و به صف پیش آیید. در حقیقت، امروز هر که فایق آید خوشبخت مى شود.»
4. سلطه بر افکار:
قَالَ فِرْعَوْنُ آمَنتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکُمْ إِنَّ هَذَا لَمَکْرٌ مَکَرْتُمُوهُ فِی الْمَدِینَةِ لِتُخْرِجُوا مِنْهَا أَهْلَهَا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ /الاعراف123/
فرعون گفت: «آیا پیش از آنکه به شما رخصت دهم، به او ایمان آوردید؟ قطعاً این نیرنگى است که در شهر به راه انداخته اید تا مردمش را از آن بیرون کنید. پس به زودى خواهید دانست.»
5. مقربان دربار:
وَجَاءَ السَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ قَالُوا إِنَّ لَنَا لَأَجْرًا إِنْ کُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِینَ /اعراف113/
و ساحران نزد فرعون آمدند ]و[ گفتند: «]آیا[ اگر ما پیروز شویم براى ما پاداشى خواهد بود؟»
قَالَ نَعَمْ وَإِنَّکُمْ لَمِنْ الْمُقَرَّبِینَ /اعراف114/
گفت: «آرى، و مسلماً شما از مقربان [دربار من] خواهید بود.»
6. عوامفریبی:
وَقَالَ فِرْعَوْنُ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرِی فَأَوْقِدْ لِی یَا هَامَانُ عَلَى الطِّینِ فَاجْعَل لِی صَرْحًا لَعَلِّی أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّی لَأَظُنُّهُ مِنْ الْکَاذِبِینَ /قصص38/
و فرعون گفت: «اى بزرگان قوم، من جز خویشتن براى شما خدایى نمى شناسم. پس اى هامان; برایم بر گل آتش بیفروز و برجى [بلند] براى من بساز، شاید به [حال] خداى موسى اطّلاع یابم، و من جداً او را از دروغگویان مى پندارم.»
وَقَالَ فِرْعَوْنُ یَا هَامَانُ ابْنِ لِی صَرْحًا لَعَلِّی أَبْلُغُ الْأَسْبَابَ /غافر36/
و فرعون گفت: «اى هامان، براى من کوشکى بلند بساز، شاید من به آن راهها برسم:
وَنَادَى فِرْعَوْنُ فِی قَوْمِهِ قَالَ یَا قَوْمِ أَلَیْسَ لِی مُلْکُ مِصْرَ وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِی مِنْ تَحْتِی أَفَلَا تُبْصِرُونَ /زخرف51/
و فرعون در [میان] قوم خود ندا درداد [و] گفت: «اى مردم [کشور] من، آیا پادشاهى مصر و این نهرها که از زیر [کاخهاى] من روان است از آنِ من نیست؟ پس مگر نمى بینید؟
أَمْ أَنَا خَیْرٌ مِنْ هَذَا الَّذِی هُوَ مَهِینٌ وَلَا یَکَادُ یُبِینُ /الزخرف52/
آیا [نه] من از این کس که خود بى مقدار است و نمى تواند درست بیان کند بهترم؟
7. اشرافیگری:
وَقَالَ مُوسَى رَبَّنَا إِنَّکَ آتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِینَةً وَأَمْوَالًا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا رَبَّنَا لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِکَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلَا یُؤْمِنُوا حَتَّى یَرَوْا الْعَذَابَ الْأَلِیمَ /یونس88/
و موسى گفت: «پروردگارا، تو به فرعون و اشرافش در زندگى دنیا زیور و اموال داده اى، پروردگارا، تا [خلق را] از راه تو گمراه کنند، پروردگارا، اموالشان را نابود کن و آنان را دل سخت گردان که ایمان نیاورند تا عذاب دردناک را ببینند».
9. درجهبندی شهروندی:
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعًا یَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَیَسْتَحْیِ نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ کَانَ مِنْ الْمُفْسِدِینَ /قصص4/
فرعون در سرزمین [مصر] سر برافراشت، و مردم آن را طبقه طبقه ساخت; طبقه اى از آنان را زبون مى داشت: پسرانشان را سر مى برید، و زنانشان را [براى بهره کشى] زنده بر جاى مى گذاشت، که وى از فسادکاران بود.
10 . شکست باطل و پیروزی حق:
وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَى /طه79/
و فرعون قوم خود را گمراه کرد و هدایت ننمود.
فَوَقَعَ الْحَقُّ وَبَطَلَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ /اعراف118/
پس حقیقت آشکار گردید و کارهایى که مى کردند باطل شد.
دست کم با مرور این ده گزینه می توان تصویر شفافتری از جامعه آن روز مصر به دست آورد. با این پیشفرض که قرآن و داستانهای هشداردهنده آن برای شادی اموات نازل نشده است میتوان نکتههای کلیدی و جامعهشناسانهای را به دست آورد که به درد امروز بخورد.
در د امروز این است که چگونه نخبگان و اندیشمندان و فعالان سیاسی ممکن است در یک حادثه یا فتنه، مردود شوند؟
چیزی که ما از تاریخ قرآنی مصر باستان پرسیدیم؛ چرا دانشمندان مصری در سایه خدایی فرعون میزیستند؟
گم شده اندیشمندان و نخبگان مصری چه بود؟
پاسخ را میتوان در بصیرت یافت.
بار دیگر به دهگزینه بالا برمیگردیم. در پیروزی و اقتدار و پیشرفت انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، دست خدا بارها و بارها مشهود بوده است. گاه نخبگان از دیدن این نشانهها محروم هستند. چون گرفتار استدلالهای مادی گرایانه میشوند.
همچنین در انتخابات گذشته دیدیم که چگونه هجمهای سترگ شکل گرفت تا شخص رئیس جمهور نهم را خطری برای کشور تلقی کند و او و یارانش را موجب شکست ایران در همه عرصهها جلوهدهد . این تبلیغات کاذب و گسترده با شعبدهبازی رسانهای نیز همراه شد و نیرنگهای تخریبی دهشتناکی را در قالب سخنرانیها و سیدیها شاهد بودیم.
همچنین شاهد بودیم با روشهای حزبی و گروهکی تلاش گستردهای صورت گرفت تا بر افکاران همفکران مسلط شوند. نمونه این رفتار و تاثیرش را در به خیابان ریختن مردم به بهانه توهین شکل گرفت. به آنها گفته شده بود احمدی نژاد از مخالفان خود به خس و خاشاک تعبیر کرده است! در حالی که این گونه نبود. همان طور که ملاحظه میشود مردم حق ندارند حتی مستقیم به اخبار و منابع توجه کنند و تنها باید از افراد و مراجع خاص حرفشنوی داشته باشند.
جذب توده بالاشهری و مرفه به نامزد جریان خاص نیز دلیل دیگری در همسویی این جریان با اشرافیگری دارد. تقریبا طبقات مرفه همه شهرها حتی شهرهای مذهبی به این جریان گرایش یافتند. این نکته مهم سکهای است که روی دیگری هم دارد. شهروندان درجه دوم که حاصل نگاه اقتصاد و فرهنگ لیبرالیستی هستند. آدمهایی که اگر رای موافق دهند هستند و گرنه اهمیتی ندارند. طبقه محروم که حق ندارند به کسی جز نامزد بالانشین ها بیاندیشند.
گرچه برای اقناع افکار عمومی نیز ترفندهایی اندیشیده شده و تکرار دروغهای بزرگ برای فراموش کردن مطالبات به حق، در دستور کار قرار میگیرد.
انکار حقانیت انتخابات و ادعای مضحک تقلب بدون ارایه دلیل عقل پسند، گزینهای است که کارکرد فرسایشی دارد.
این عوامفریبی برای این است که مردم از خواست اصلی خود و آری و نه معنی دار خود غافل شوند و درگیر کفهای روی آب باشند.
کفهای بیوزنی که به خیال خود زلالی آب را پنهان میکنند اما این روش اهل باطل است و حق پیروز است.
نخبگان در چنین آزمونی است که با ندیدن همه مردم و خواستههای آنان و اسارت در اردوگاه خواص فریبکار، مردود میشوندوآنان عقل و دانش دارند اما بصیرتشان را گردو خاک گرفته است.
گفتن در جای گفتن و نگفتن در جای نگفتن روش نخبگان بصیر است!
اگه دوست داری اینجا نظر بده: نظر جالب
----------------------------------------------------------------