رستگاران

 

هرگاه در سیمای جمهوری اسلامی ایران، اراده‌ای بدان تعلق می‌گیرد که کاری ماندگار و قویم پا به عرصه ظهور بگذارد، این مهم با گردآمدن جمعی از هنرمندان همدل رخ می‌دهد.

از آن لحظه که استخوان‌بندی یک داستان در ذهن نویسنده شکل می‌گیرد تا زمانی که به تدوین می‌پیوندد، و به اصطلاح به روی آنتن می‌رود، تلاش‌های هماهنگی صورت می‌پذیرد تا اثری هنری و کامل را شاهد باشیم.
هزینه ای که برای چنین محصولاتی صرف می‌شود ، به جا و درخور است. چه این که هم مخاطبان عام و خاص را اقناع می‌کند هم تجربه‌ای را در مکتب هنری سیما به جای می‌گذارد و هم چهره درخشانی را در انظار هنر ورزان جهان به نمایش می‌گذارد.
حلقه‌های رستگاران از جمله این آثار مؤثر است. در این مجموعه، سرگرم کردن بیننده‌، کوچک‌ترین هدف را شکل داده و پیام رسانی مانوس و معقول را می‌توان برگزیده ترین هدف رسانه ای آن برشمرد.
رستگاران کسانی نیستند که از خارج بیایند و به جبهه بروند یا برعکس! جلف و مبتذل نیستند. اهل ریا و تکبر ساختگی نیستند. از مریخ نیامده اند و نماز را برای جایزه نمی‌خوانند.
اگر در رستگاران جواب سلام نمی‌شنوی، حکمت دارد. اگر آب هست دلیل دارد. اگر مهربانی و غضب درهم آمیخته، دروغ نیست.
ابتکارات ویژه در رستگاران و تلاش برای گردهم آوردن همه تکنیک‌های نو و جذاب، به روشنی هویداست. گرچه برشمردن این روش‌ها نیاز به اظهار نظر کارشناسان فن دارد اما از نظر مخاطب عام نیز دور نیست. ترکیب رنگ در تصویر، زاویه‌های ویژه فیلم برداری و پایان و آغاز هر قطعه که بیننده را متعجب می‌کند و پایان هر قسمت که به معمایی می‌رسد و در یک چهره تمام می‌شود.
ویژگی دیگر رستگاران در تودرتویی داستان آن است. بیننده با پیگیری سریال، همزمان چندین داستان کوچک را دنبال می‌کند که در نهایت به هم می‌رسد و یک پاسخ کلی به پرسش‌های گوناگون ذهنش دریافت می‌کند.
از همه مهم‌تر نگاه نویسنده به زندگی است. پیامی که در این سریال به مخاطب القا می‌شود، شعاری نیست. در قالب یک زندگی اجتماعی ملموس ریخته شده و کاملا بومی است. زندگی‌های به تصویر کشیده شده در این سریال نه تقلیدی از خارجی‌هاست نه اغراق آمیز و نه غیر هماهنگ.
هر شخصیت در این داستان خوبی‌ها و بدی‌های انسانی را داراست و همه در امتحان زندگی شرکت کرده‌اند و برخی برنده و برخی بازنده می‌شوند.
دیگر این که هر شخصیت داستان رستگاران نماد یک طبقه و اندیشه در جامعه است. طبقه مهربان و خودمانی و بی‌ریا و بی‌کلک و با آسایش علی رغم مشکلات مالی. طبقه پایین که برای حل مشکلات خود راه‌های نامشروع و غیر قانونی و میان‌بر بهره می‌جوید و هیچگاه به سامان نمی‌رسد. طبقه مرفه که ضمن تلاش برای خانواده و حفظ آرامش اما چوب خطاهای خود را در زندگی می‌خورد و امنیت روانی ندارد. طبقه مرفه که برای خودکامگی و بیشترخواهی خود را به خطر می‌اندازد و در چاه ناکامی‌هایش گرفتار می‌شود. طبقه زحمت‌کش که با همزیستی با مرفهانی که برای زندگی عرق نمی‌ریزند پاسوز می‌شود.
امتحان و ابتلا در هر لحظه از زندگی، امکان بازگشت و جبران یا ادامه راه شیطانی، تصمیم‌گیری‌های مهم و سخت در شرایط بحرانی و تردید و ثبات انسان در بزنگاه‌ها، دیگر نمودهای عینی و کاربردی این مجموعه هنری است.
تولید و کاربرد به جا و هنرمندانه موسیقی در طول سریال را نیز نباید فراموش کرد. قطعه‌هایی که معنا بخشی و تداعی همسانی صحنه‌ها را به عهده داشت. ترس، امید، اضطرار، شادی و غم در موسیقی متن فیلم، به خوبی چیده شده بود و همفکری در کار گروهی با رهبری هوشمندانه را یاد آور بود.
در پایان باید گفت هنر سیمائیان گرچه دور از آسیب‌ها و چالش‌ها نیست و همیشه یک اثر فاخر را تهدید می‌کند اما نمی‌توان از اتفاقات مثبت در این سازمان را ندید.
تولید یک اثر پیام دار ایرانی با بکار گیری همه توان و هنر و حل کردن مشکلات پیش‌رو، اقدامی ارجمند است که نه‌ تنها مخاطب عام را راضی می‌کند، مخاطب خاص و منتقد را نیز سر ذوق می‌آورد.
اکنون نقد این سریال را به صاحب‌نظران آن می‌سپاریم و یک خسته نباشید به همه دست‌اندرکاران آن می‌گوییم به امید تولید دوباره این گونه محصولات فرهنگی و هنری جذاب و مؤثر.