رزم نرم و هشدارها
در جریانات سیاسی و کشمکشهای حزبی و جناحی، گاه سخنان و رفتارهایی دیده میشود که در کوران حوادث، زیاد به چشم نمیآید اما در درازمدت تاثیرهای بدی دارد و نباید گذاشت به بهانه "اهمّ و مهمّ" چنین حرکتهایی نضج بگیرد.
بدیهی است که هر شخصی، تمایلاتی دارد و با دیگران شباهتها و تفاوتهایی. دودوست و همپیمان قدیمی و به اصطلاح دویار جانی هم در پارهای موارد اختلاف میکنند و صد البته کنار آمدن و گذشتشان بسیار بیشاز دیگران است. حال اگر دو نهاد متضاد را در نظر بگیریم، اختلاف نظرها افزونتر و توافقها کمتر میشود.
توجه نکردن به همین نکته ساده است که گاه در کشاکش جدالهای سیاسی، نقاط خاکستری رنگی دیده میشود که نه برای اصلاح امور است و نه برای شفافیت و نه برای معارضه معقول و کارآمد.
اگر اختلاف نظر و سلیقه میان شخصیتهای سیاسی، بیش از حد پررنگ جلوه داده شود و هر گونه نقدی به مفهوم حذف تلقی شود و هر طرفداری و حمایتی، تملق و چاپلوسی، باید نگران به همخوردن توازن کاربری مبانی سیاست شد.
این بیماری خاکستری که در سایه نبود امنیت سیاسی و عدم صراحت مواضع اصولی، میزید، در دل خود آتشی را نیز آبستن است . آتشی که تر و خشک را باهم میسوزاند.
چنانچه تخم تفرقه را با ندانمکاریها، سکوت در برابر هتاکیها و دفاع بد از مقدسات، آبیاری کنیم و اجازه دهیم هر علف هرزی، سرو انقلاب اسلامی را به طعنه بگیرد و از سوی دیگر تبر به دست به جان هرزها بیفتیم و بن بشکنیم، همان کردهایم که دشمن دانا میخواست.
صریحتر این که مراقب باشیم عدهای بیریشه و بیمخ، نگویند هر چه به دهانشان میآید و عدهای کمدان و کم بهره نتازند بی اندیشه و بیبصیرت.
ترسیم مرزهای فرضی و جعل عناوین نامأنوس و دفاع بد از ارزشها و حمله ناجوانمردانه به مقدسات، نه تنها به برون رفت از گرههای سیاسی یاری نمیرساند که به سردرگمی و سردردهای سیاسی میانجامد و درد بازکردن گرهها به چنگ و دندان را میافزاید.
از این روست که هشیاری مضاعف در حل مسائل پیچیده سیاسی از مردان سیاست، انتظار میرود تا یلان ارجمند کارزار سیاست در رزم نرم، دست دشمن به حدید بصیرت ببرند و سینه دجالها به خنجر صراحت بدرند و پای مداخلهگران را به گرز هیبت بشکنند و دست دوستنمایان را به کمند تکلیف ببندند و در همین حال، پا در گودالهای گلآلود و آراسته ننهند و لنگ نزنند.
اینهمانی کنشها و واکنشهای نازل و مبتذل دوسوی معرکه در مواردی که به اختلاف و جدایی افراد و زیر سؤال رفتن سرمایهها که همان اصل نظام مقدس جمهوری و قانون اساسی و مقدسات است میانجامد، نشانهای برای هزینه بیشتر فراست است تا مباد که بدعتی خانمانسوز برجا بماند.
همانگونه که پرچم مقدسات را نباید به عربدهکشان سپرد که بر زمین زنند و لجنمال کنند، پرچمی را هم نباید به دست رجالههایی بلند کرد و فریاد زد که هرکه با مانیست با دشمن است. علم این انقلاب همان جمهوری اسلامی و قانون اساسی و رکن رکین ولایت فقیه است و علمدار آن، مقام معظم رهبری و نه باید پیش افتاد و نه پس.
پ.ن: این یادداشت در پی انتشار مرموز نشریه همت و نیز اصرار برخی مسؤلان در بکارگیری عبارت / امام خامنهای / نوشته شده است.
اگه دوست داری اینجا نظر بده: نظر جالب
----------------------------------------------------------------