بغضِ لبخـــــــــــند!
این متن در روزنامه کیهان منتشر شده است.
عصر ما راعصر خمینی نام نهاده اند چه دانسته چه نادانسته! و خمینی مردی از تبار اولیای خدا بود که برای اثبات حقانیت انبیای الهی، خود اعجازی در قرن ها دوری انسان از آهنگ آسمان بود.
اعجازی الهی که آمد تا سلسله تمدن ها و افتخارها و سلطنت ها و استعمارها را بلرزاند که همگان بدانند خدایی که روزگاری آخرین کلامش را در کام رسول خاتمش برای سعادت بشر سرود، هرگز انسان را در جهل خویش تنها نمی گذارد و راه انتظار، خاموش نخواهد ماند.
عصری که آبستن آن حادثه بزرگ است. آری باز هم «غلبت الروم»! و بازهم « الم تر کیف فعل ربک بعاد»؟ و « اصحاب الفیل» که « ان ربک لبالمرصاد».
جهان در انتظار هزاران ساله خود است و اعجازالهی روحی است در کالبد زمان که نشانه ای باشد از پایان جاهلیت بشر! جاهلیتی که با هزاران چراغ، هنوز روشن نشده است. مردی که وارث نور است، در عطف تاریخ، پژواک بسامد جاءالحق را فریاد کند، چه فرعون « انه طغی»!
روح الله خمینی آمد تا زیربنای کاخ طاغوتیان را چنان بلرزاند که پیش از ظهور، ویرانه ای بیش نماند و سرزمین هایی که رهگذران بگویند : « کیف کان عاقبة المکذبین»!
فروپاشی ستمکده های استعمارگران اگر چه چند صباحی بیانجامد اما فرسایش و آوار آن بیش از سه دهه است که آغاز شده « ولو کره المشرکون».
اما صحیفه اعجاز الهی که کافران با دهان رسانه هایشان خواستند آواز کنند تا خوانده نشود و خدا خواست که تمام کننده نورش باشد، ستارگانی دارد که جهان تابند اما مظلوم!
فرزندانی که دست هدایت الهی آنان را برای خود خدا ساخته و پرداخته و برگزیده و مخلص گردانیده است. همانان که روح الله، در آهنگ سخنانش، سماع ارواحشان را و در مناجاتش، استجابت اشک چشمانشان را به شعر می نشست و از قهقه مستانه شان مثنوی می گفت و از رزقشان، غزل می ساخت!
خمینی می فرمود : «خداى تبارک و تعالى با قدرت غیبى خودش به این ملت عنایت فرمود و این جوانها را متحول کرد به یک انسانهاى عارف مسلک که براى خداى تبارک و تعالى و به عشق خداى تبارک و تعالى از جانشان مىگذرند و مادران و پدران آنها از فرزندان رشیدشان مىگذرند»
او هم سفره مردانی بود که هیچ تجارتی آنان را از ذکر خدا بازنمی داشت مگر تجارت با خود خدا که جان و مالشان را به بهای پرسود بهشت می خرد و همانان که برخی شراب طهور شهادت را نوشیده بودند و برخی در انتظار ساقی نشسته که از کوثر ولایتشان سیراب شوند.
و این ستارگان در مزرعه های آسمانی باغبانانی به تبلور رسیده بودند که خمینی در باره آنها می گفت: «اینجانب... چون به مادران و پدران این جوانان و نوجوانان شهید برخورد مىکنم و آن شجاعتها و شهامتهاى فوق تصور را از آنان مشاهده مىکنم احساس حقارت نموده، به پیشگاه پیامبر بزرگ اسلام- صلى اللَّه علیه و آله- و حضرت بقیة اللَّه- روحى لمقدمه الفداء- به خاطر چنین امتى و پیروانى متعهد و مجاهد تبریک عرض مىکنم »، « آفرین بر مادران و پدران متعهدى که چنین فرزندان سلحشور و عاشقى را در دامن پر برکت خود تربیت نمودند»،«سلام و درود بر شما پدران و مادران، همسران، فرزندان و بازماندگان شهدا که از بهترین عزیزان خود در راه بهترین هدف که اسلام عزیز است، بزرگوارانه گذشتهاید، و در امر دفاع از دین خدا، آنچنان صبر و مقاومت نشان دادهاید که رشادت و استقامت یاران سید شهیدان حضرت امام حسین- علیه السلام- را در خاطره جهانیان تجدید کردید»، «ما در راه اسلام، این هدف مقدس از شهادت نور چشمانمان هراس نداریم، و سند ما پدران و مادران شهداى عزیزمان است که آنچنان با گشاده رویى و شجاعت معنوى از شهادت عزیزانشان استقبال مىکنند که انسان را به یاد حضرت على بن الحسین، امام سجاد و عمه بزرگوارش زینب کبرى، فرزند على بن ابیطالب- سلام اللَّه علیهم- مىاندازد»،«این کوردلان شکست خورده نمىبینند که مادران و پدران و فرزندان و همسران این شهدا چون قهرمانان صدر اسلام به شهادت اینان افتخار مىنمایند و چون کوهى در مقابل حوادث ایستادهاند»،«در کجا، در لابلاى تاریخ، چون مادران و پدران و همسران و خواهران و برادران و سایر بستگان اینان را سراغ دارید که پس از چند قربانى باز براى قربانى دیگر فرزندان خود پیشقدم مىشوند. این مکتب قرآن و اسلام راستین است؛ و اینان فرزندان این قرآن و این مکتب و آن صاحب مکتبمان.سلام و تحیات خدا و رسولانش بر این مادران و پدران و این فرزندان عالی مقام»، «خداوندا! تو مىدانى که فرزندان این سرزمین در کنار پدران ومادران خود براى عزت دین تو به شهادت مىرسند و با لبى خندان و دلى پر از شوق و امید به جوار رحمت بىانتهاى تو بال و پر مىکشند» ، «الفاظ و عبارات، توان توصیف آنانى را که از بیت مُظلم طبیعت به سوى حق تعالى و رسول اعظمش هجرت نموده، وبه درگاه مقدسش بار یافتهاند، ندارد. از مجاهدینى که سنگرهاى نبرد را تبدیل به مساجد و میدانهاى جهاد را با بانگ تکبیر مهبط ملائکة اللَّه نمودهاند، چگونه سخن توان گفت؟ در اُقدام شریف مادران بزرگوارى که در دامنهاى مطهر خود چنین فرزندانى را براى اسلام تربیت کردهاند، چه مىتوان نثار کرد؟» «ما خاکیان، ناتوان از عهده تعظیم و تقدیر مادران بزرگوارى که در دامن خود این جوانان متعهد را پروراندهاند و پدران سلحشورى که در پناه خویش آنان را به جوانى رساندهاند و همسران غمخوارى که در کنار آنان به سر بردهاند و اکنون با روى گشاده به میدان نبرد و دفاع از حق مىفرستند مىباشیم؛ و این نیز در عهده آفریدگار منّان است»، «از شهیدان ارجمندى که خداوند تعالى در شأن آنان کلمه بزرگ أَحْیاء عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ را فرموده است، بشرى قاصر مثل من چه تواند گفت. آیا بار یافتن نزد خداوند و ضیافت مقام ربوبى از آنان را مىتوان با قلم و بیان و گفت و شنود توضیح داد؟ آیا این همان مقام فَادْخُلى فى عِبادى وَ ادْخُلى جَنَّتى نیست که حدیث شریف بر سید شهیدان و سرور مظلومان منطبق نموده است؟ آیا این جنت همان است که مؤمنان در آن راه دارند، یا لطیفه الهى آن است؟ آیا این بار یافتن و ارتزاق نزد رب الارباب همان معنى بشرى آن است، یا رمزى الهى و والاتر و فوق برداشت بشر خاکى؟بارالها، این چه سعادت عظیمى است که نصیب بندگان خاص خود فرمودى که ما از آن محرومیم. اکنون من به مادران و پدران مربى این بندگان خاص خدا و همسران و بازماندگان این عزیزان به جاى تسلیت، تبریک عرض مىکنم. یا لَیْتَنى کُنْتُ مَعَهُمْ فَافُوزَ فَوْزاً عَظیماً»،«ما همه ... مرهون مادران و پدران و خاندان این سلحشوران که بحق سربازان الهى تربیت نمودهاند [هستیم]، و حضرت بقیة اللَّه- ارواحنا لمقدمه الفداء- قدرشناس آنان است»،« مفتخریم که مادران دلیرى که عزیز از دست دادهاند و پدران عزیزى که جوانانشان شهید شدهاند آنچنان با ما برخورد مىکنند که گویى عروسى عزیزان و جوانانشان را جشن مىگیرند. و اینجانب هر وقت با این عزیزان معظم برخورد مىکنم یا وصیتنامه انسان ساز شهیدى را مىبینم احساس حقارت و زبونى مىکنم. اینان سند ایمان و تعهدشان را به اسلام در دست دارند، و قبور شهدا و اجساد و ابدان معلولان، زبان گویایى است که به عظمت روح جاوید آنان شهادت مىدهد، و شکایتى اگر دارند از آن است که به فیض شهادت نرسیدهاند و یا در حالى که به ثواب شهادت رسیدهاند»، «گرچه زبانها و قلمها ... عاجزند که به پدران و مادران دلیرى که چنین فرزندانى را تربیت کردند و به اسلام تقدیم نمودند دلدارى دهند، و از خواهران و برادرانى که در جوار آنان بودند دلجویى نمایند. اینان مشمول عنایات و رحمتهاى بى پایان خداوند، در جوار اولیاى عظیم الشأن، با سعادت در دنیا و آخرت قرینند».
آری! امروز یکی از این باغبان ها به میهمانی لاله هایی رفت که خود پرورده بود. یکی از همان پدرانی که ستاره های آسمانی خمینی را در ولایت مهرش سیراب کرده بود و مست درخشش.
پدر شهیدان زین الدین که امروز در جوار فرزندانش آرمید تا دست بر شانه های پسرانش با ضمیری شاد به خلوت انس ملکوتیان وارد شود و بغض های دلتنگیش را لبخند بزند!
اگه دوست داری اینجا نظر بده: نظر جالب
----------------------------------------------------------------