با رسانه ای شدن مسئله محجبه شدن محید توکلی ،این یادداشت قدیمی را دوباره منتشر کردم هر کس خودش برداشت کنه!
یه روز که داشتم می رفتم قم . توی ماشین یکی از این پیرمرد های قمی
داشت خاطره می گفت که آخرش فهمیدم اسمش ( حاج علی بابایی ) هستش و
خونه ش هم توی کوچه متصل به فلکه شاه احمد قاسم .
یارو داشت از خاطرات انقلاب می گفت و می گفت : اون زمون که کسی جرأت نداشت اسم امام
رو بیاره (مرحوم آقای ) خلخالی توی خونش اطلاعیه ها و رساله امام رو انبار کرده بود ( برای انتشار)
پیر مرد ادامه داد : اون زمون دور بر خونه امام تو (محله ) یخچال قاضی ، آدم ( جاسوس ساواک) گذاشته بودن
تا کسی رفت و آمد کرد شناسایی بشه ؛ ( آقای هاشمی) رفسنجانی چادر سرش می کرد تا نشناسنش
می اومد خونه امام.
با خودم گفتم عجب زکاوتی ! این طوری هیچ کس شک نمی کرده
راست و دروغ این خاطره گردن اون پیر مرده . من که جایی ندیدم چاپ بشه اما
زمان یکی از امامان معصوم هم یکی از اصحاب در هیئت یک خیار فروش نزدیک خانه امام شد و سوال خودش رو پرسیده بود.
اگه دوست داری اینجا نظر بده: نظر جالب
----------------------------------------------------------------