سال 86 شاید متفاوت از سالهای پیشین نامگذاری شد . در واقع امسال نه به خاطر مناسبت تقویمی بلکه به خاطر وجود دو عنصر تخریبی دشمن ، و برای جلوگیری از تهاجم آن ، به رمز یا نام وحدت ملی و انسجام اسلامی ، نامیده شد.
این دو عنصر عملیاتی دشمن عبارت است از :« ایجاد تفرقه و تضعیف وحدت ملی ایرانیان و اختلاف در جهان اسلام» .
اکنون باید دید برای رسیدن به وحدت ملی و انسجام اسلامی در طول یک سال ، چه راهکار هایی وجود دارد:
الف : وحدت ملی :
1. میهن اسلامی ما ایران از ده ها نژاد و گویش و طایفه تشکیل شده است . تنوع دین و مذهب نیز از دیگر ویژگی های این کشور پهناور است . گرچه هر خطه نامی و هر فرقه دینی و هر طایفه گویشی دارند اما برابر قانون اساسی و اکثریت جامعه و تاریخ گذشته این سرزمین ، زبان رسمی ، فارسی و دین رسمی ، اسلام و مذهب شیعه است .
جدای هرگونه تعصب و خود محوری ، احترام همه اقوام ایرانی به این موارد رسمی قانون اساسی ، یک اصل مهم در ایجاد اتحاد و همدلی است . چه این که همگرایی به سوی نقطه مشترک و تافته جدا بافته نبودن، رمز و لازمه اتحاد است و جز آن عمل کردن به دور از خرد .
رعایت قوانین اسلامی در جامعه ، احترام به باورهای شیعی و پاسداشت زبان شیرین فارسی ، چیزی است که هر ایرانی با پایبندی به آن قدمی در راه اتحاد برداشته است.
2. واقعیت جامعه متکثر ایرانی ، تنوع گرایشهای دینی مذهبی ، زبان و گویش است . همواره باید به خاطر داشت که افتخارات و امتیازات هر دسته و گروهی در مجموعه خود ، محترم و عزیز است و نباید پافشاری بر مسایل ملی باعث زیر پانهادن خرده فرهنگ ها و رسوم محلی شود.
همسانی امور فرهنگی به ویژه زبان و ادبیات با حساسیتهای بومی ، نقش کارسازی در احساس همنوعی ایجاد می کند . به دیگر سخن ، اهمیت دادن به گویشها ، آداب و رسوم محلی و داستانها و قهرمان ها نه تنها موجب جدایی و تشتت نیست بل که حس احترام مشترک و متقابل را ایجاد می کند . آنگاه که یک قوم ایرانی خود را میان دیگر هم وطنان ، دارای شخصیت رسمی و معتبری ببیند، علایق ملی و همگرایی فراگروهی در او تقویت می شود.
استفاده از زبانها و گویشهای محلی چون کردی، لری، ترکی، عربی و... و نیز ترویج و شناسایی فرهنگهای بلوچی ، زابلی ، ترکمنی ، آذری ، گیلکی و... یک فرصت است برای تحریک عواطف پاک اقوام ایرانی که در کنار هم ایران را میسازند.
3. نکته دیگری که در هر جامعه انسانی قابل فهم و اجراست، حرکت به سوی خواست های ملی و عزت آور است . جامعه ایرانی هنوز از ملی شدن صنعت نفت ، پیروزی انقلاب اسلامی و بیرون راندن سردمداران پهلوی، تسخیر لانه جاسوسی و مقابله با استکبار جهانی در هشت سال دفاع مقدس ، به خود میبالد و افتخار میکند. تکریم چنین پیروزی ها و نگهبانی از چنین روحیه هایی را نباید به فراموشی سپرد . تولید علم و نهضت نرم افزاری نیز در همین راستا میتواند علاوه بر پیشرفت کشور ، مایه مباهات و دستاوردهای غرور آفرین باشد . دانش انرژی هستهای از همین مقولههاست که اگر با اعتماد دوجانبه مسئولان و مردم همراه شود فرصتی است تا فرزندان این میهن اسلامی ، اهتزاز پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران را در نگاه هر بیگانهای ، به نمادی از قدرت ، افتخار و شکوه بنمایانند . کاری که نمونه بسیار نازل آن را در میادین ورزشی بارها دیده ایم . این حس مشترک ملی برای هر ایرانی در هر کجای جهان که باشد شیرین است و نمی توان آنرا محاصره یا مصادره کرد .
انسجام اسلامی :
1. اختلاف عقیده همان قدر که میان دو کیش وجود دارد و میتواند مایه تنازع و درگیری شود، در میان همکیشان نیز تنشزاست . از این رو چنانچه در جامعه ، وحدت ملی ، یک ضرورت باشد ، باید با تسامح در باره نقاط اختلاف برخورد کرد و اشتراکها را پررنگ تر از اختلاف ها دید . این نه به این معنی است که دسته ای از بخشی از باورهای خود دست بردارد بلکه همزیستی ایجاب می کند ، حلقههای اتصال را بیرونی تر و گرههای جدایی را درونی تر چید.
نگاههای تکفیری ، انحصار هدایتیافتگی در فرقه خود و تنگ نظریهایی که در ذات هیچ دین آسمانی وجود ندارد، عامل مخرب وحدت است که عقلای قوم، دست کم برای جلوه آبرومندی مذهب خود بایستی به تلطیف فضای ایمانی و رفتارهای مذهبی بپردازند .
2. باز تعریف اندیشه و راهکارهای وحدت ، با تاکید بر صراحت و شفافیت ، سازه قدرتمندی در ساختار همگرایی و کاهش شکنندگی آن است . اعتماد دوجانبه به رعایت اصول وحدت و وفاداری به ملزومات آن از همین تعریف به دست میآید . واضحتر آنکه باید همه به نتیجه برسیم که چه انگیزهای از وحدت داریم؟ منظورمان از وحدت چیست و راهکار و محدوده آن کدام است ؟ بر سر چه چیزی میخواهیم متحد شویم؟ و تکلیف اختلافها چه میشود؟
نبود منشور جامع و مانع که مورد اتفاق همه گروهها و دستهها باشد و بدرستی ، مفهوم همسنگری و همزیستی را توضیح دهد ، خود مشکلی است که سوء تفاهمها و کج فهمهایی را درپیخواهد داشت که آفت وحدت است . در این زمینه روشنفکران و علمای اسلامی که ذهنی فارغ از تعصبات جاهلی دارند و میتوانند به واقعیات بزرگتر و فرامذهبی بیاندیشند ، وظیفهای گران و تاریخی دارند . مقام معظم رهبری در این باره می فرمایند : «تدوین منشور وحدت اسلامی به همت علمای اسلام، ضروری و مطالبهای تاریخی است که اگر امروز به این وظیفه عمل نشود، نسلهای بعدی ما را مؤاخذه خواهند کرد»
اکنون در سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی ، نیکوست به برخی از اصول پویای قانون اساسی نگاهی بیافکنیم و اصولی وحدت آفرین که نباید از آن غفلت کرد را مرور کنیم :
اصل 11
به حکم آیه کریمه "ان هذه امتکم امه واحده و اناربکم فاعبدون" همه مسلمانان یک امتاند و دولت جمهوری اسلامی ایران مظوف است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش نیز به عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد.
اصل 12
دین رسمی ایران، اسلام و مذهب جعفری اثنیعشری است و این اصل الیالابد غیر قابل تغییر است و مذاهب دیگر اسلامی اعم از حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی دارای احترام کامل میباشند و پیروان این مذاهب در انجام مراسم مذهبی، طبق فقه خودشان آزادند و در تعلیم و تربیت دینی و احوال شخصیه (ازدواج، طلاق، ارث و وصیت) و دعاوی مربوط به آن در دادگاهها رسمیت دارند و در هر منطقهای که پیروان هر یک از این مذاهب اکثریت داشته باشند، مقررات محلی در حدود اختیارات شوراها بر طبق آن مذهب خواهد بود، با حفظ حقوق پیروان سایر مذاهب.
اصل 13
ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیتهای دینی شناخته میشوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل میکنند.
اصل 14
به حکم آیه شریفه "لاینهاکمالله عنالدین لم یقاتلوکم فیالدین و لمیخرجوکم من دیارکم ان تبروهم و تقسطواالیهم انالله یحبالمقسطین" دولت جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان موظفند نسبت به افراد غیر مسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند. این اصل در حق کسانی اعتبار دارد که بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی ایران توطئه و اقدام نکنند.
اصل 15
زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.
اصل 16
از آنجا که زبان قرآن و علوم و معارف اسلامی عربی است و ادبیات فارسی کاملا با آن آمیخته است این زبان باید پس از دوره ابتدایی تا پایان دوره متوسطه در همه کلاسها و در همه رشتهها تدریس شود.
اصل 17
مبداء تاریخ رسمی کشور هجرت پیامبر اسلامی (صلیالله علیه و آله وسلم) است و تاریخ هجری شمسی و هجری قمری هر دو معتبر است، اما مبنای کار ادارات دولتی هجری شمسی است. تطعیل رسمی هفتگی روز جمعه است.
اصل 18
پرچم رسمی ایران به رنگهای سبز و سفید و سرخ با علامت مخصوص جمهوری اسلامی و شعار "الله اکبر" است.
اصل 19
مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود.
اصل 20
همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت و موازین اسلام برخوردارند.
اگه دوست داری اینجا نظر بده: نظر جالب
----------------------------------------------------------------