زادروز من!

همین دیروز (17 اردیبهشت ) ساعت 5 بعد از ظهر بود که صدای کودکی، گوش فلک رو کر کرد!!

چند سال پیش تلوزیون داشت کارتون نشون می دادکه من به دنیا اومدم!

میلاد مسعود و مبارک جناب خودم و ورود به جهان خاکی، کره رنج، دنیای امتحان....

یه بار بچه بودم خواب دیدم هممون تو یه اتاق دور یه میز کوتاه که با پارچه سبز پوشیده بود، نشستیم و

هر بار صدایی می یاد که فقط یک نفر معنیش و میفهمه و از اتاق خارج می شه تا اینکه شنیدم اسم من و صدا زدن...

من هم بی اختیار از اتاق خارج شدم ...

....

شاید ولادت انسان و دمیده شدن روح به همین سادگی باشه اما خروج روح و مرگ یک معمای پیچیده است .

شاید یه روز در این باره مفصل حرف بزنم .

چرا تاریخ دقیق تولد رو می دونیم اما تاریخ مرگ رو نه؟

 راستی یادم رفت بگم ! هدیه من امروز یه شلوار قهوه ای سیر و بستنی و کیک بود!