• وبلاگ : نوشته هاي حامد عبداللهي
  • يادداشت : نامه سروش به رهبر و پاسخ آن
  • نظرات : 48 خصوصي ، 457 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    16   17   18   19   20    >>    >
     

    مملكت امام زمان ؟

    از اون حرفا بود كه كسي توجهي نداره

    صفحه 11و12 روزنامه ايران در باره مهدي هاشمي فرارجاني نوشته بود به چه دليل توي تهران جمع شد نمي دونم .

    درباره توتال فرانسه شركت نفتي نوشته بودو يه سري مطالب جالب كه بايد بخونيد .چه دزدي هاي كه تو دولت محمد عبا شكلاتي نشد .

    راستي تصوير نماينده مجلس ششم و تو بي بي سي فارسي ديدين؟

    پژمان ميگه غير از مسلمان را هم با بي ادبي مورد انتقاد قرار ندهيم

    انتقاد سبز ها از احمدي نژاد:

    كوتوله / ميمون / ...نژاد / و...

    بله اينه انتقاد !!!!!!!!؟

    زنبور دار ما خودمون پيشوا داريم احتياجي هم به زرتشت نداريم

    ما مسلمانيم و به مسلمان بودن خود مي باليم .

    ما دوستتون داريم چون ايراني هستيم.

    ما توانستيم

    پاسخ

    مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَالجمعة5 مثل كسانى كه ‏‏[‏‏عمل به] تورات بر آنان بار شد [‏‏و بدان مكلف گرديدند] آنگاه آن را به كار نبستند، همچون مثل خرى است كه كتابهايى را برپشت مى كشد. [‏‏وه] چه زشت است وصف آن قومى كه آيات خدا را به دروغ گرفتند. و خدا مردم ستمگر را راه نمى نمايد./// اينا قرآن بودها من فحش ندادم!
    + پژمان 

    در مورد شهيد بهشتي نقل است كه :

    يک نفر با بي‌ادبي بلند شد به توهين کردن به شريعتي . بهشتي سرخ شد و گفت: حق نداري راجع به يک مسلمان اينطور حرف بزني .

    هول شدند و چند نفر حرف تو حرف آوردند که يعني بگذريم . گفت: شريعتي که جاي خود! غير مسلمان را هم نبايد با بي‌ادبي مورد انتقاد قرار بديم .

    قابل توجه حامد

    پاسخ

    حرف حساب جواب ندارد!
    + زنبوردار 

    اين دوتا كامنت در حقيقت دو تا پست بود

    كه بهتر ديدم به جاي هر صحبتي در جواب دوست بسيار عزيز و خوبم حامد و بقيه عزيزان

    بياورم . دوستان اگر تشريف بياورند به وبلاگ با يه مثنوي هم به روز هستم. مخصوصن از مديريت محترم اين وبلاگ تقاضا دارم نقطه نظرات خودشون رو مرقوم كنند . از آنجا كه بهترين راه ديدن و كشف ايرادها گوش كردن به انتقادهاي مخالفانمان هست از دوست عزيزم حامد تقاضا دارم مرا از انتقاد هاي خود محروم نكنند .

    + زنبوردار 

    با اينکه بيشتر از دوازده سال نداشتم خوب يادم مياد . دوران قبل از انقلاب رو مي گم يکي از شعارهايي که ميداديم اين بود " برادر ارتشي ـــ چرا برادر کشي "؟يادم مياد خود آقا هم هيچ وقت به جنگ مسلحانه عليه رژيم شاه مايل نبودند هميشه تلاش مي کردند بدون کمترين هزينه انقلاب به ثمر برسه . ايشان از همون اولش با گروههاي چپ مشکل داشتند . ممکنه يکي از دلايلش هم اين بوده که اين سازمانها عليه رژيم ، به مشي نظامي رسيده بودند . اتفاقا انتخاب درست هم انتخابي بود که آقا داشتند ، چون اگه جنگي اتفاق مي افتاد يه جنگ داخلي بود و تلفات هر دو طرف ، تلفاتي بود که مردم بايد مصيبتش رو مي کشيدند . شايد بعضي ها فکر کنن انقلاب مخملي توي همين چند سال مد شده و مبتکرش آمريکا بوده ( توي کشورهاي آسياي ميانه ) ولي اگه خوب به تاريخ انقلاب خودمون نگاه کنيم ميبينيم که آقاي خميني اولين کسي بود که سعي کرد در ايران يه انقلاب نرم يا مخملي راه بندازن . حتا پا را فراتر مي گذاشت خميني قبل از تبعيد به شاه مي گفت اگر مي خواهي شاه مملکت باشي باش ولي دست کم به قانون اساسي عمل کن . يکي از تحليلهاي دوست و دشمن نيز بعد از انقلاب اين بود که انقلاب ما با کمترين تلفات به پيروزي رسيد و دوستان اين مسئله رو با افتخار بيان مي کردند . اشتباه از آنجايي شروع شد که دادگاههاي بعد از انقلاب شروع به اعدام دست اندر کاران رژيم شاه نمودند . خيلي از افراد مستحق اعدام نبودند در حقيقت هيچ کدام از آنها نبايد اعدام مي شدند زيرا در زمان خودشان مامور دولت و حقوق بگير بودند .شيريني پيروزي همراه شد با انتقام و اعدام و از همان ابتدا خيلي از مردم به واسطه ي اين اعدامها از انقلاب ريزش کردند با ورود آقاي خلخالي و کشتار بي رويه در حوزه هاي مختلف تخم تفرقه و انتقام بيشتر پاشيده شد . شايد بتوان گفت اگر آن اعدامها و سرکوبها يي که تا سال شصت و حتا شصت و هفت ادامه داشت، نبود و با دست اندرکاران رژيم قبل و گروهها به اين شدت برخورد نمي شد و با مهر ورزي ! جلو مي رفتيم اکنون نظام با کابوسي به نام براندازي روبرو نبود . چه اشکالي داشت که از لشکر پيروز اسلام هنگام فتح مکه الگو مي گرفتيم که خانه ي ابوسفيان را خانه ي امن خواندند . ابو سفيان ! يعني دشمن شماره يک اسلام و کسي که آن همه در حق مسلمانان ستم کرده بود . از همان ابتدا دشمن تراشي شد و از همان ابتدا چه در روابط بين الملل و چه در عرصه ي داخلي بروي مخالفان و معاندان تيغ کشيديم . سال پنجاه و هفت شايد کسي تصورش را هم نمي کرد روزي برسد که با همين شعار استاندارد الله و اکبر گروه بزرگي از مردم بالاي پشت بامها نظامي را به مخاطره بياندازند که خود آن را بر سر کار آورده بودند . در تهران شاهد صحنه هايي بودم که نسخه ي بدل صحنه هاي انقلاب پنجاه و هفت بود .

    چرا بايد اينطور مي شد ؟؟؟

    از قديم گفته اند از هر دست که بدهي از همان دست هم خواهي گرفت . اکنون سوال من از مردم اين است : آيا وقت آن نرسيده که بفهميم کجا اشتباه کرديم که آنرا دوباره تکرار نکنيم ؟ آيا وقت آن نرسيده که مردم اشتباه سي و يک سال قبل را تکرار نکنند ؟ نبايد يک " خون بس " اتفاق بيافتد ؟ چرا برخي فکر مي کنند بايد انقلاب کنيم ؟ يعني دوباره همان تخريبها و همان کشتارها ، همان تظاهراتها و اعتصابها و کارهاي آنچناني ! رييس جمهوري که تحت هر شرايطي از صندوقها بيرون آمد در هر صورت موافقان خود را دارد آيا يک جنگ داخلي ضرر و زيانش کمتر از تحمل يک رييس جمهور است ؟ چرا بايد دو نامزد رياست جمهوري بتوانند خواسته و نا خواسته تا اين حد بين مردم تفرقه بياندازند تا جايي که اين اختلافها بين زن و شوهرها هم رسوخ کند . اين ابلهانه نيست ؟؟؟ من نه با موسوي کار دارم نه با احمدي نژاد فقط مي بينم که از هر دو گروه دوستاني دارم که از جان دوستشان دارم. البته راي من با موسوي بوده و شايد هم هيچ وقت نتوانم با تفکر و روش احمدي نژادي کنار بيايم ولي دوستاني دارم که به احمدي نژاد راي دادند و من حاضرم جانم را بدهم ولي خاري به پاي اين دوستان نرود . دوستان ! دوره ي انقلاب و شعار گذشته و ما از جاي ديگري است که گزيده مي شويم . از آنجا که هنوز بعد از سي و يک سال بيسوادي و کم سوادي ريشه کن نشده و متوسط مطالعه ي هر ايراني شايد به چند دقيقه هم در ماه نرسد . از آنجا که متوسط کار مفيد کارمندان در ادارات به نصف هم نمي رسد ، از آنجا که هنوز فاسد ترين اخلاق اداراي يعني پارتي بازي به يک عرف تبديل شده ، از آنجا که بدترين الگوي مصرف را در جهان داريم ...... داستان دو زني که هر دو ادعاي مادري بر نوزادي داشتند را شنيده ايد ؟ علي ( ع ) براي تشخيص اينکه مادر حقيقي کدام است شمشير را از نيام بيرون کشيده و مي گويد طفل را به دو نيم مي کنم تا هر کدام به نيمه اي از فرزند دست پيدا کنند ناگهان يکي از آن دو فرياد مي کند نه من دروغ گفتم فرزند از آن من نيست . مادر حقيقي از حق خود مي گذرد تا فرزندش کشته نشود و به اين صورت علي مي فهمد که اتفاقا کسي که از حق خود گذشت مادر حقيقي است . خود علي هم با بيست و پنج سال سکوت همين درس را به ما مي دهد او از خلافت خود چشم مي پوشد تا امت نو پاي اسلام به جنگ و خون ريزي نيافتند چون او خليفه ي بر حق بود و نمي خواست با دست يازيدن به هر وسيله به خلافت برسد . بايد ياد بگيريم " با آن چيزي که نمي توانيم تغيير دهيم کنار بياييم " يادمان باشد که علي بيست و پنج سال سکوت کرد ولي قهر نکرد و در موارد زيادي حتا به خلفاي زمان خود مشورت مي داد و کمکشان هم مي کرد . بنابراين از اعتصاب و نا فرماني مدني هم کاري پيش نمي رود .

    انتقاد بزرگ من از آقاي موسوي که خود به او راي داده ام اين است بايد مطمئن مي شدند اکثريت قريب به اتفاق مردم با او هستند ، آنگاه به صحنه مي آمدند .تا کشور را به سمت يک جنگ داخلي نمي کشيدند . هر چند شايد بتوان گفت که او خود قرباني دسيسه هاي سياهي شد که برايش ترتيب داده بودند

    شايد بهتر بود يک دور ديگر به سکوت خود ادامه مي دادند .

    وقت آن هنوز نرسيده بود !

    يکي از دوستان انتقاد کرده چرا لا اقل يک خط همدردي ننوشتم ولي اگر بخواهم مرثيه اي هم بگويم مرثيه اي نيست که فقط خنکايي باشد بر جگر سوخته ي باز ماندگان ندا و ندا ها چون ندا فقط نداي سبز پوشان نبود نداي ملتي است که هميشه فريب اصحاب قدرت و ثروت را خورده اند . با حداقل سلامت رواني هر کسي بر اين نکته واقف است که آسيب ديدگان چه از اين جناح باشند و چه از جناح مخالف هر دو قرباني شدند و دل همه ي ملت از اين مصيبت مي سوزد .

    اين نوشته را به باشکوه ترين و زيبا ترين عشق خود تقديم مي کنم که اتفاقا راي او با راي من يکي نبوده و در بينش سياسي در ست در نقطه ي مقابل من قرار دارد . عشقي که هر دم در من بيشتر شعله مي گيرد و مهري را که از قلبم در اين نوشته آورده ام مديون او هستم.

    پاسخ

    عشق شما آدم خوشبختي است چرا که چشمان بازي داريد و عصبيت آن را کور نکرده است. با بيشتر جمله ها موافقم و با اندکي اندک مخالف! خوب است در تاريخ صدر اسلام و انصار و تابعين مطالعه شود تا بدانيم خشونت مجاز و غير مجاز هميشه بوده و مهم اين است که نظام اسلامي نوع غير مجاز را به رسميت نشناسد چنان که پيامبر و امير المومنين با همه آن شمشير زدن ها و خاک ذلت کشاندن طاغوتيان از ظلم کارگزارانشان بيزار بودند. هموطنمان ندا آقا سلطان و ديگران که از دو طرف قرباني شدند مايه تاسف و شرم ساري به بار آمد اما نمي‌توان از آن‌ها يک قهرمان ساخت چرا که قرباني، قهرمان نمي شود و در فتنه ، خون ها هدر مي‌رود. مير حسين هم اگر پس از دوره آقاي خاتمي مي‌آمد چنين در چاه بي

    از مناظره ها تا کنون اتفاقات زيادي رخ داد که بخشهايي از مردم را دچار سردرگمي ، ياس و درد نمود . هر چند جاي کبودي باتومهاي برادران محو ، ولي داغ "ندا" و خونهاي ريخته ي ديگر به زمان احتياج دارد که سرد شود . سردر گمي و ياسي که بوجود آمد گويا با رشد طفل نو پاي جنبش سبز کم کم زايل مي شود به دلايل زيادي که بخشي از اين دلايل به بد کاري و کم کاري اصلاح طلبان در سالهاي اخير بر مي گردد مردم هنوز به آن اطمينان و آگاهي لازم نرسيده بودند که بتوانند نسبت به حجم مشارکت و هزينه هايي که پرداخته بودند در اين چند ماه نتايج مطلوب بگيرند . اما خوشبختانه خرد جمعي به سرعت به شکوفايي و تکامل خود مي رسد نمونه هايي از اين رشد و شکوفايي در سکوت فعال مردم و فراز هاي روشني از بيانيه هاي موسوي به روشني قابل لمس است . تند رو ها متوجه مي شوند قرار نيست انقلابي صورت بگيرد که بخواهند ان را با شعارهاي تند و بي اتيکت به پيروزي برسانند .جناح مقابل هم فهميده تنها فايده خشونت انزوا در خارج از مرز ها و توليد موج نفرت در مردم است . آري اصلاحات با درگيري و حرکت هاي تند امکان پذير نيست . در هسته هاي خود جوش ، مردم به جاي عمل زدگي مفرط ، نياز به آرامش و باز سازي خود از طريق مطالعه و بررسي بيشتر دارند خرد جمعي که کم کم خود را نشان مي دهدمردم را نسبت به انچه که مي خو اهند هوشيار تر و آگاه تر مي کند . حرکت هاي شبکه ي اجتماعي هماهنگ تر ، ثمر بخش تر و کم هزينه تر خواهند شد . در ک اين مطلب که "راه سبز" را بايد زندگي کرد در اذهان و دل مردم روشن تر مي شود مردم مي خواهند به نقطه اي برسند که به گفته ا ي کسي مجبور نباشد براي بيان عقيده ي خود جانش را بدهد تجربه ي سي سال قبل تکرار نمي شود و مردم يک اشتباه را دو بار تکرار نمي کنند . مردم مي فهمند تشکيل حزب و دسته و سازمان براي رسيدن به آرمانها و ارزشهاي مقدس کاري بيهوده است . ما به همان شبکه هاي خود جوش و فعال اجتماعي نياز داريم . شبکه هايي که نه مي توان انها را منحل کرد و نه مي توان پيام شان را سانسور نمود . اين فرايند سرعت انقلاب را ندارد ولي نتايجش ماندگارتر و هزينه هايش کمتر است . به نقطه اي مي رسيم که مي فهميم شايد از همان اول هم " دشمن " ي وجود نداشته ، دشمن اصلي ما جهل ما بي صداقتي هايمان بوده . بنابراين رفتارمان هم نبايد به گونه اي باشد که برادران و دوستان ترسيده ي ما گمان ببرند که با دشمن روبرو هستند . نگران نباشيم در خانه دعوايي شده ، شيشه اي شکسته و خوني از چهره ي معصومي ريخته . تمام اينها قابل جبران است فقط جلوي ضرر وزيان بيشتر را بگيريم ، مراقب باشيم خونهاي مقدس ريخته شده ما را به دوزخ انتقام و تلافي نکشاند بلکه اين خونها بايد ما را به انديشه ي روشني برساند که تا بار ديگر به "مرده باد و زنده باد " نيافتيم و با با شعار "مرگ بر .... " مرگ را به دنبال خود نکشانيم . به روشني مي توان ديد که اگر خداي نا خواسته آن شعارها ي تند و آن حرکت هاي کور به ثمر مي داد ،ديکتاتوري ديگري به ظهور مي رسيد . سر انجام هر انقلابي بهتر از چيزي نخواهد بود که در " مزرعه ي حيوانات " جورج اورل رخ داد . يادمان باشد هر انقلابي اول بچه هاي خود را مي خورد و به راستي کدام انقلابي را سراغ داريد که قبل از آگاهي خلق خويش به پيروزي برسد و براي تداوم حيات خويش به ديکتاتوري ديگري دست نزند ؟

    دوست دارم حسن ختام اين نوشته را به جمله ي معروف و زيباي

    پيامبر خودمان زرتشت اشاره کنم

    که :

    " براي جنگ با تاريکي شمشير نکش چراغي روشن كن

    پاسخ

    نوشته جالبي بود . اين که عده اي هم باشند که به جاي بادکنک سبز هوا کردن و دروغ و تهمت بافتن و به سخره گرفتن همه مقدسات و مرده خوري به فکر انديشيدن و مطالعه و سواد باشند بسيار مغتنم است . اين جمله ارزشمند است که راه سبز را بايد زندگي کرد گرچه خود به چنين کج راهه‌اي اعتقاد ندارم اما از هرکه اهل انديشه باشد استقبال مي‌کنم چون مي دانم و باور دارم که حق پيروز است. جنبش خس و خاشاک و چماق به دست ها و سوسول‌ها افول کرد اما کجايند انديشمنداني که درد مردم دارند و به آباداني اين ميهن اسلامي پر گهر بيانديشند؟!پيامبر که من و شما و آن‌ها ندارد اما من مي‌گويم : براي کسي که چشمانش را بسته شمع روشن نکن ، شعله را به دستش بسپار ...
    + مجيد امام جمعه 

    معلومه كي داره فحاشي مي كنه !!!

    آقاي احمدي نژاد بايد در لغت نامه ي دهخدا دست ببره و معناي انتقاد و فحاشي رو هم عوض كنه . جالبه كه شما اين حرف و در پستي كامنت مي كني كه گوي سبقت رو در فحاشي ربوده و با حكايتي شروع كرده كه فقط مي تواند ازر دهان يك ( ... ) بيرون بيايد . ( با عرض شرمندگي من دهانم به اين جور لغات باز نمي شود و الا از خجالتتان در مي آمدم !)

    حكومت كارش به جايي رسيده كه براي بد نام كردن جناح مخالف مسجد آتيش مي زند و با بازي « كي بود كي بود من نبودم »

    خودش را كنار مي كشد .

    آن جنايتها كه دنبالش مي گردي در برابر چشمان مردم رخ داده و نمي توان با اين اعمال مذبوحانه حاشا كرد .

    تكذيب هاي صدا سيما آنقدر شتابزده و ناشيانه و خنده دار بود كه بعد از گذشت چند ماه خود سيما هم نمي تواند مجددا آن را پخش كند . شما كه ديگر حسابتانت معلوم هست .

    راستي دوست عزيز اگر همه جا دروغ بگويند در مملكت صاحب الزمان كه نمي توان آن را تعميم داد .

    + ميلاد 

    اشك خدا

    كسي خودشو جر نداد داره از سروش انتقاد ميكنه

    ما انتقاد ميكنيم شما فحاشي!!!!!!!!!

    اخه ادم با شعور كدوم ادم مظلوم

    اتيش زدن اموال عمومي مظلوميت

    نميشه انتقاد كرد ؟

    دارين به همه فحاشي ميكنين كار از انتقاد گذشته.

    ادم كشي كو ؟ بگو ما هم ببينيم

    محدوديت ؟ كجا زندگي ميكني گلم

    دروغ؟ همجا هست

    عقب افتادگي ؟ ما توانستيم

    توانستيم و ميتوانيم كه بيشتر هم پيشرفت ميكنيم

    بهتر بري خودت بيدار شي چون تو خواب نيستي خودتو زدي به خواب

    چشاتونو رو واقعيت بستيد دهناتونو به ياوه باز كرديد

    ما دوستتون داريم

    + اشک خدا 

    پسر خوب حالا تو چرا خودتو داري جر ميدي

    بذار اگه سيد عليتون جوابي داره بده

    تو هم كه ماشالله همش فحش دادي

    عزيزم سروش از كسي و از جايي عقب نمونده

    اتفاقا برعكس خدارو شكر عقب افتادگيشو داره جبران ميكنه

    ميدوني چرا از اون ور آب داره داد ميزنه و حكومت ملا عليتون رو زير سوال ميبره ؟؟؟؟؟

    واقعا نميدوني ؟؟؟؟

    چون تو اين مملكت هيچ كدوم از سران حكومتي طاقت انتقاد ندارن

    تا آدم بخواد حرف بزنه سرش زير آبه

    اين همون حكومتيه كه حاج علي خان هر دقيقه دم از علي (ع) ميزنه

    حيف اين اسم پاك كه اون به زبون مياره

    اين همه آدم مظلومو تو جريانات بعد انتخابات به خاك و خون كشيد كه فقط خداي نكرده از قدرتش چيزي كم نشه

    البته تا ايشون آدم هاي جاهل و مزدوري مثل شماها داشته باشه كه به زن و دختر و پسر مردم تو زندان كهريزك تجاوز كنن و تو خيابون روشون اسلحه بكشن كه از تخت پادشاهيش پايين نمياد

    اما عدل خدا رو دست كم نگيريد بچه آخوندها

    پسر خوب سرتو از زير برف بيار بيرون

    دور و اطرافتو نگاه كن

    محدوديتها

    دروغ ها

    نيرنگ ها

    آدم كشي ها

    عقب افتادگي ها

    و ....

    همه و همه داره به اسم اسلام اتفاق ميوفته

    بهتره كم كم از خواب غفلت بيدار شيد

    فردا شايد خيلي دير باشه

    اي مفتي شهر از تو پركارتريم

    با اين همه مستي از تو هشيار تريم

    تو خون كسان خوري ما خون رزان

    انصاف بده كدام خونخوارترين

    پاسخ

    عزيز برادر! خزعبلات سروش که جواب ندارد و شايسته همان ها بود که برايش نوشتم. من نمي ‌دانم تو سلطنت طلبي يا ملي گرا يا سکولار يا هرچيز ديگر اما اگر به اسلام و اميرالمومنين اعتقاد داري بهتره يه نگاهي به تاريخ بندازي تا ببيني از فجايع کهريزک و کشته شدن ها در فتنه ها بار اول نيست که اتفاق مي‌افته حتي در حکومت پيامبر و اميرالمومنين و هيچ کس هم ازش دفاع نمي‌کنه و باعث افتخار هم نيست . بد ترين دروغ و نيرنگ اينه که خودتو گول بزني و بخواي با تکرار اين دروغ ديگران رو هم با خودت همراه کني . به جاي اين که چند فاجعه تاسف بار ناشي از آشوب طلبي خودکامگان و بازندگان انتخابات رو به گردن کسي بندازي و هم صدا با انگليس و اسرائيل و آمريکا در برابر نظام مقدس جمهوري اسلامي موضع بگيري به اين فکر کن که اگر حکم رهبري براي قلع و قمع آشوب طلبان و مخمل بافان صادر شده بود که نه من الان در حال نوشتن بودم و نه تو زنده بودي که اين حرفا رو بزني! فعلا که صبر حکومت اين قدر هست که عمو ميرحسين سبزي فروش، شده دستگاه بيانيه پراکني عليه مسولان و نظام پس خيلي هم لازم نيست بترسي .اما اينو بدون که کم ترين کار ما فدايي اسلام و رهبر شدنه :در نظر بازي ما بي‌خبران حيرانند / من چنينم که نمودم دگر ايشان دانند // وصل خورشيد به شب پره اعمي نرسد/ که در آن آيينه صاحب نظران حيرانند.... ما نه رندان رياييم و حريفان نفاق /آن که او عالم سر است بدين حال گواست// چه شود گر من و تو چند قدح باده خوريم/ باده از خون رزان است نه از خون شماست.به اميد سرافرازي ميهن اسلامي در ضمن همه مصرع هاي اين شعر را هم غلط نوشتي

    حامد جان اينا رو كه نوشتي با من بودي ؟

    آخه انگار ربطي نداشت !!!

    ميدوني چيه ؟

    قلمي كه توي پست از خودت نشون دادي در هر صورت يه خورده سنگين هست ! ولي كامنتات كه اصلن هيچي نداره

    دارم شك مي كنم كه اصلن پستايي كه مي نويسي برا خودت باشه يا نه . جان من يكي ديگه برات ننوشته ؟؟؟!!!

    ولي بزار يه جور سوپرايزت كنم

    .............

    ......

    ....

    ...

    ...

    ... حامد جان جدّن منو نشناختي

    + گل اقا 

    !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    از گل آقا

    نگاهي به جوابهاي حامد به مطالب خودتان كنيد چه جواب مي دهد

    با حال بود

    جالب بود

    قرص اكس خوردي

    + ميلاد 

    موسوي

    هيس صداتون در نياد .

    + احمد 

    امروز زماني كه از اسلام صحبت مي‌كنيم، كساني كه با اين سرچشمه‌ي آگاهي آشنايي نزديك دارند، ابراز تاسف مي‌كنند.

    يكي از دلايل اين تاسف، بدفهمي رسالت و شأن پيامبري است؛ زيرا كاركرد سياسي پيامبر(ص) در ميان امت خود در زمان حياتشان به روشني مشخص نيست. اين وجه سياسي پس از ايشان، وسيله‌اي براي صاحبان قدرت شد تا با انتصاب خود به شأن پيامبري، به جانشيني و ادامه‌ي رسالت ايشان در عرصه‌ي سياست مشروع بپردازند.

    در طول تاريخ اسلام و قبل از آن خلفايي به عنوان ظل‌الله بودند كه خود را برخوردار از رسالت و فره خداوند مي‌دانستند و بر مردم حكومت مي‌كردند و در اصل، فرمان خود را مساوي حكم خداوند مي‌شمردند و در پوشش چنين توجيهي، استبداد راي ايجاد مي‌كردند؛ زيرا كسي كه خود را اين‌گونه به نمايش مي‌گذارد، اطاعت خود و خداوند را يكسان مي‌شمارد و عصيان از فرمان خود را عصيان در برابر خداوند مي‌داند.

    بزرگ‌ترين رسالت پيامبر(ص)، زنده كردن شعور و خرد در ميان مردم بود. پيامبر اسلام، پيامش را در پرتو واقعيت‌هاي زندگي به ذهن مردم القا مي‌كرد و به اين ترتيب مي‌توانست با گفت‌وگو در شرايطي آزاد، بدون ترس و تهديد و اجبار، آنها را به خودآگاهي برساند.

    امامت با عمارت و نبوت متفاوت است. امامت، رهبري است؛ و آن‌چه كه از قرآن برمي‌آيد، منظور رهبري فكري، علمي و اخلاقي در جامعه است. اگر در ميان جامعه عده‌اي به دليل صلاحيت خود توانستند مردم را از گمراهي به هدايت جلب كنند، امام محسوب مي‌شوند و مي‌بايست در ميان آنها اعتماد وجود داشته باشد. اين افراد به دليل خودآگاهي‌شان نوري در وجود دارند كه خود و ديگران را روشن مي‌كنند و اين نور علم و بصيرت است و پرچم تقليد نيست.

    ميراث‌دار پيامبران در اصل، صاحبان شعور و عالمان باتقوا هستند و امامت پيامبر بر عهده‌ي هر انسان شايسته‌اي در جامعه است كه احساس مسووليت، صداقت و امانت‌داري در عمل خود مي‌كند و در هر زمان اين پيشوايان بسيارند .

    رياست به گفته‌ي قرآن نيازمند شورا و رضايت مردم جامعه است؛ در حالي كه امامت، امري اجتماعي است، پيامبري امري الهي و رياست امري غير الهي است.

    پاسخ

    آقاي محترم شما اگر با نظام اسلامي يا فقاهت و مرجعيت مشکل داري بهتر است به مباني و مطالعات غربي پناه ببري . مغالطه با مباني ديني راه به جايي نمي برد زيرا جمعيت متدينان و اهل فکر و انديشه بسيار بيشتر از اهل جهل و عناد است و سخنان نخ نما شده دردي را دوا نخواهد کرد. همين که از سيره سياسي پيامبر و آيات سياسي قرآن بي خبري کافي است بداني صلاحيت اظهار نظر يا تقليد کور در اين زمينه را نداري پس همان بهتر براي مخالفت با نظام اسلامي قيافه دين مدارانه نگيري و با صراحت از دموکراسي کاذب غربي دفاع کني تا دست کم نزد عده‌اي جدي گرفته شوي و گرنه اين کالا خريدار ندارد.
    + جوكر 

    ادامه سوالات تاريخ 100 بعد :

    7- وقتي قشون طالبان به کنسول ايران در هرات حمله کردند و همه ديپلمات هاي ايراني را تير باران کردند حکمفرمايان ايران چه کردند؟جواب: هيچي. اولش يه خورده ناراحت شدند ولي بعدا فراموشش کردند

    8- وقتي قشون بريتانيا و آتازوني به مقتدا صدر که از متحدان آخونديان بود حمله کردند فرماندهان نظامي آخونديان چه کردند؟جواب: هيچي. يک فرستاده به درباه امپراطوري آتازوني فرستادند و از مقتدا صدر اعلام برائت کردند

    9- وقتي قشون بني اسرائيل به حزب الله لبنان که از متحدان اصلي آخونديان بود حمله کردند و زمين و زمان را به آتش کشيدند سلاطين ايران چه کردند؟جواب: هيچي. اولش يه خورده هارت و پورت کردند ولي بعدش اعلام کردند هرگونه حمايت مالي و نظامي به حزب الله را تکذيب ميکنيم. اصلا حزب الله کيه؟ ما که نمي شناسيم

    10- واقعه تاريخي هاله نور را بصورت اختصار شرح دهيدجواب: به عقيدي مورخان وقتي شاه محمود خالي بند براي اولين بار در زير نورافکنها و پرژکتورها قرار گرفت امر بر او مشتبه شد و گفت يک هاله نور سراسر بدن مرا احاطه کرده بود
    11- علت اصلي انقراض سلسله آخونديان چه بود؟
    جواب: درس نگرفتن از تاريخ

    + گل آقا 

    !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    از گل آقا به اين غنچه تازه شكفته باغچه طنز ، جوکر

    دو مثقالي استعداد طنز داري اما بهتر بود طنز هايي در خور شان و منزلت حامد حقوق بگير بنويسي يا لااقل سوالات تاريخ را طوري طرح كني كه اين حامد مواجب بگير بلد باشد . يا مثلا از درس معارف اسلامي كه در سالهاي ديگر معارف آخوندي ناميده مي شود هم سوالاتي طرح كني مثلا

    1- كدام پادشاه سلسله آخونديان مرتب با امام زمان ملاقات داشت ؟

    2- كدام پادشاه سلسله آخونديان در سازمان ملل هاله نوري را بر سر خود ديد ؟

    3- روساي جمهور 90 كشور جهان از كدام پادشاه سلسله آخونديان تقاضاي آموختن اصول مديريت كردند ؟

    4- دكتر كردان وزير كشور كدام شاه سلسله آخونديان بود ؟

    يا مثلا در درس معارف اسلامي چند دهه بعد سوال مي شود

    1- خداوند در تدبير امور عالم هستي با چه كسي شريك است ؟

    جواب : ولايت فقيه

    2- بنا به فتواي عالم بزرگ مصباح يزدي اطاعت از محمود احمدي نژاد معادل اطاعت از كه بود ؟ جواب : خدا

    3- بنا به فتواي مقامهاي نظامي پاسدار سلسله آخونديان ، حفظ نظام از چه فريضه اي واجب تر است ؟ جواب : نماز و روزه

    + جوكر 


    نمونه سوالات امتحان تاريخ

    تا بحال فکر کردي مثلا در صد سال آينده وقتي نوه و نتيجه هات به مدرسه ميرند در امتحان نهايي درس تاريخ سال پنجم دبستان به چه سوالاتي پاسخ خواهند داد؟
    من امروز يکسري از اين سوالات امتحان مربوط به صد سال آينده را از يک جايي گير آوردم که بدرد نسل آينده ميخورد. همين امروز از اينها يک پرينت بگير و در يک جاي امني قرار بده تا در آينده وقتي بچه ها ميخواهند امتحان بدهند لازم نباشه همه کتاب تاريخ معاصر را بخوانند. کافي است جواب همين سوالات را حفظ کنند . حتما بيست ميگيرند.


    بعد از خاندان پهلوي کداميک از سلسله هاي زير زمام امور را در دست گرفتند؟

    سلسله آشوريان
    سلسله اشکانيان
    سلسله صفاريان
    سلسله آخونديان

    جواب: سلسله آخونديان درست است

    سلسله آخونديان چند سال در ايران فرمانروايي کردند؟
    جواب: کمتر از چهل سال

    چند تن از پادشاهان دوره آخونديان را نام ببريد
    جواب: سلطان علي-اکبر شاه- آغا محمد خان اصلاحچي- محمود خالي بند

    در زمان کداميک از پادشاهان آخونديان بود که خوابگاه دانشگاه تهران را به توپ بستند و روزنامه ها را تعطيل کردند؟
    جواب: در زمان آغا محمد خان

    آغا محمد خان در برابر ظلم و جور بازماندگان مغول و تاتار و لباس شخصي ها چه اقدامي انجام داد؟
    جواب: هيچي. لبخند ميزد
    وقتي قشون امپراطوري آتازوني هواپيماي اير باس ايران را در آسمان خليج فارس منفجر کردند سلاطين آخونديان چه کردند؟
    جواب: هيچي. قطعنامه اتش بس را امضا کردند و جام زهر را سر کشيدند .

     <    <<    16   17   18   19   20    >>    >