• وبلاگ : نوشته هاي حامد عبداللهي
  • يادداشت : نامه سروش به رهبر و پاسخ آن
  • نظرات : 48 خصوصي ، 457 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    16   17   18   19   20    >>    >
     
    + جوكر 
    پدر دولت ايران اگر اين بي پدر است بر چنين دولت و قبر پدرش بايد ... .
    پاسخ

    انگار زيادي لوبيا خوردي!؟
    + جوكر 

    در گذشته هاي دور پادشاهي بيگانه بر سرزميني مسلط شد. او بد خواه و در عين حال زيرک بود. و وزيري داشت از خودش بسي بد خواه تر و زيرک تر. به او امر کرد که راهي بياب تا بر روح و جان اين مردمان مسلط شوم بدون آنکه بفهمند و اعتراضي بکنند. وزير تفکري کرد و طوماري بنبشت و به جارچيان داد تا در سراسر شهرها و ديهات ها بخوانند. قوانين جديد اعتقاد به دين قديم و سواد آموزي را غير قانوني اعلام کرد. و مالياتها را به سه برابر افزايش داد. شب زفاف عروس از آن شاه بود و ارزش جان مردمان به اندازه چهارپايان کشور همسايه که موطن اصلي شاه بود اعلام شد. هر گونه اعتراض و مخالفت با اين قوانين مجازات مرگ داشت و در نهايت طبق اين قوانين گوزيدن و چسيدن هم ممنوع اعلام شد.

    پادشاه گفت: اي وزير اين همه فشار آنان را به شورش وا خواهد داشت و مگر قرار نبود انقلاب مخملي کنيم؟ وزير گفت: نگران نباشيد اعليحضرت. به بند گوزيدن دقت نفرموديد. همان سوپاپ اطمينانيست که انرژي اعتراضشان را خالي کنند.

    و چنين شد که وزير گفت. مردم لب به اعتراض گشودند که اين ظلمي آشکار است. اين طبيعي است که پادشاه بخواهد مردم را به دين خودش در آورد و يا سواد خواندن آنان را بگيرد. همچنين افزايش ماليات هميشه مطلوب شاهان بوده و مالکيت در شب زفاف هم رسمي قديميست. و بي ارزش بودن جان ما در مقابل جان مردمان همسايه هم از وطن پرستي شاه است اما ديگر منع چسيدن و گوزيدن خيلي زور است. و تازه مگر پادشاه مي تواند در تمام مستراح هاي اين سرزمين نگهبان بگمارد. آنان که باسواد تر بودند داد سخن دادند که تازه جانم خالي نمودن باد روده براي سلامت مفيد است و هيچ قبحي در آن نيست. و اينان متحجراني بيش نيستند که سرشان را در تنبان خلايق فرو مي کنند. با کلي کيف به خاطر اين تفسير علمي و کلمه متحجر سر تکان مي دادند و خودشان را روشنفکر مي ناميدند. وگفتند تازه مگر خود شاه نمي گوزد. جک هاي بسياري ساختند در مورد شاه که از فرط نگوزيدن ترکيده, يا براي کنترل بر روده اش چوب پنبه به ماتحتش فرو کرده, يا مثل سگ بو کشان دماغش را به سوراخ کون مردم مي چسباند واينها را براي هم اس ام اس کردند و کلي خنديدند.نگهبانان حکومت در سراسر سرزمين پخش شدند تا اجراي قوانين را تضمين کنند. هر از چند گاهي بي خبر به مستراح ها يورش مي بردند و افراد گوزو را دستگير مي کردند و به منکرات مي بردند. اما مردم همچنان به چسيدن و گوزيدن در خفا ادامه مي دادند و اين صداهاي بويناک روده شان را اعتراضي عظيم به حکومت مي دانستند. مردم به صحراها مي رفتند و مي گوزيدند. در کوچه هاي شهر نگاهي به اين ور و آنور مي انداختند و پيفي مي دادند. حتي مهماني هاي زير زميني مي گرفتند لوبيا مي خوردند و گروپ گوز راه مي نداختند. بعد از مدتي ديگر کسي آن ماجراي منع سواد و دين اجباري و کاپيتولاسيون و عروس دزدي و ماليات را به خاطر نياورد و همگان سعي کردند از اين آخرين حق بديهي خوشان دفاع کنند. و در همين احوال پادشاه و وزيرش در قصر قهقهه سر مي دادند که چه زيرکانه مردمان را در بخارات اسيدي خودشان غرق کرده و همگان را گوزو کرده اند.

    پاسخ

    تکراري بود!
    + گل آقا 

    mmmmmmmmmmmmmmssssssssssssssssssssss

    از گل آقا به حامد مزد بگير

    چرا جواب سوال همه را يه جوري سرهم بندي مي کني و مي دهي ؟ البته من که با روش و اخلاق تو آشنا هستم و از اين طرز برخورد و جواب تو تعجب نمي کنم اما ديگران كه هنوز تو را بخوبي نشناخته اند و ماهيت پليد تو براي آنها آشكار نشده فكر مي كنند تو يك متفكر دانشمند ، يك نويسنده بزرگ ، يكي از نخبگان علمي هستي و توقع جواب معقول دارند . اصلا تو چرا به اين سوال من جواب ندادي ؟ جواب من يا بله است و يا خير . اين كه كار سختي نيست . اين بسيجيان مظلوم كه در حوادث بعد از انتخابات توسط مردم به قول تو مظلومانه به شهادت رسيدند در مراسم تشيع جنازه آنها شركت كردي يا نه ؟ چطور شد از تلوزيون مراسم به خاكسپاري آنها پخش نشد ؟ خودت كه مي داني تلوزيون ضرغامي اگر يكي از جانبازان شيميايي بعد از گذشت 23 يا 24 سال به شهادت برسد بلافاصله در اخبار سراسري پخش مي كند . ( جانبازان شيميايي همگي در قلب ما جا دارند همگي نور چشم مردم ايران و مايه افتخار و سرافرازي ايران عزيز هستند . دژخيمان حكومتي و لباس شخصي كه امروزه خود را تحت عنوان بسيج قالب مي كنند همانند پول تقلبي هستند كه هيچ اعتباري ندارند . جانبازان و رزمندگان عزيز ايران بدانند ملت فهيم ايران حساب آنها را از حساب اين اوباش حكومتي جدا مي داند ، هرگز ناراحت نباشند ) .

    راستي حامد تو همه اش صحبت از توهم و قرص اكس و .... مي كني . قضيه چيه ؟ خوب به مطالب قبلي خودت دقت كن . همه اش اسم توهم مي آوري . قرص اكس . واقعا قضيه چيه ؟

    + جوكر 

    تصحيح مكنم از غزب به سلسله جبال زاگرس ميرسد نه البرز . از اين اشتباه پوزش ميخواهم .

    راستي حامدجان شما هم به اين مكان بخصوص رفته ايد ؟

    + گل آقا 

    mmmmmmmmmmsssssssssssssssssssss

    از گل آقا به مجيد امام جمعه و ميلاد

    آقاي امام جمعه چرا راه دور مي روي و توضيح و تفسير مي دهي ؟ مگر نه اينکه خود ميلاد مي گويد اخلاق بالاترين قوانين است . خوب تو به اين لفظ {جلبک سبز } آنها دقت کن . به راحتي به اخلاق و شخصيت همين ميلاد پي مي بري . انصافا خود ميلاد در ارائه و توصيف اخلاق و شعور و شخصيت خودش خوب مطلبي گفته :اخلاق بالاترين قوانين است زيرا قانون هميشه همراه انسان نيست اما اخلاق همراه اوست . وقتي احمدي نژاد مخالفانش را را مشتي خس و خاشاك مي نامد چه جاي تعجب كه ميلاد آنها را جلبك سبز بنامد . آيا خاتمي حتي براي يك بار و نه براي نصف يك بار و نه براي يك سر سوزن براي مخالفانش چنين عبارتهايي استفاده كرد؟ چنين الفاظي استفاده كرد ؟

    و به ميلاد هم بگويم : ادب مرد به ز دولت اوست.

    + جوكر 

    در گذشته هاي دور در دامنه جنوبي البرز دهکده اي به نام ” گا ” وجود داشته است که امروزه به کلان شهر بسيار بزرگي تبديل شده است.
    جغرافياي پهناور گا از غرب به سلسله جبال البرز، از شرق به کوير لوت ، از جنوب به حواشي خليج فارس و از شمال به درياي خزر ميرسد.
    روزانه عده ي زيادي از اين منطقه ي باستاني ديدن مي کنند
    چرا که گا جاذبه هاي توريستي ، اقتصادي ، اجتماعي و جنسي فراوان دارد، که هر روز ميليون ها توريست را به اين منطقه مي کشاند
    برخي از مورخان عقيده دارند که اولين قوم از اقوام آريايي در اين دهکده سکني گزيدند و ميراث بسيار عظيمي رادر اختيار آيندگان اين مرز و بوم بر جاي گذارده اند .
    ازين روست که مي گويند به “گا” بودن ايرانيان ريشه ي تاريخي دارد .
    عده ي زيادي از گردشگران با اشتياق و تنهايي به گا ميروند و عده اي ديگر به طور جمعي و با هماهنگي از سوي نهادي و سازماني و يا بنا به درخواست همسر و يا يک دوست عزيز.
    رفتن به گا هرگز سخت نيست ، چرا که ما ايرانيان اصالتا با آن زاده شده ايم و ريشه آبا و اجدادي همواره ما را به سوي اين مکان شريف مي کشاند .
    مسير رفتن به گا بسيار صاف و هموار است، اما مسير بازگشت آن بسيار پر پيچ و خم بوده و هر کسي قادر به پيمودن آن نيست .
    به همين دليل اکثر افراد پس از به گا رفتن ، در همين منطقه ساکن شده و تلاشي در جهت بازگشت نمي کنند .
    با اين حال بليط هاي مسير به گا رفت بسيار ارزان و به وفور يافت ميشود .
    در گذشته به دليل مرکزيت” گا ” هر کس قصد داشت از شهري به شهر ديگر برود
    بايد ابتدا به گا مي رفت سپس از آنجا به مقصد مورد نظر عزيمت مي نمود حتي در اعصار گذشته جاده اي ابريشمين جهت به گا رفتن احداث شده بود که با حمله اسکندر و به گا رفتن او، اين جاده از رونق افتاد ، اما با گذشت زمان و رشد صنعت و تکنولوژي و توجه ويژه به اين منطقه ي توريستي ،رفته رفته امکانات رفت و آمد به گا و همچنين شرايط اسکان در اين منطقه مجددا فراهم شد .
    به طوري که روزانه هزاران نفر به گا ميروند
    هم اکنون با تلاش بي دريغ مسئولين ، شما ميتوانيد از هر نقطه ي ايران که اراده کنيد در عرض مدت کمتر از پنج دقيقه به گا برويد
    با امکانات و شرايط ويژه اي که در اين منطقه فراهم شده :
    هر کس ميخواهد خانه بخرد به گا مي رود تا پول خريد خانه را بدست بياورد .
    هر کس قصد تحصيل دارد به گا مي رود تا در امتحان و کنکور ورودي دانشگاه ها پذيرفته شود
    حتي دانشجوياني هم که در دانشگاه هاي شهر هاي ديگر زندگي مي کنند گاهي براي تهيه مطالب و جزوات و منابع و يا پيدا کردن يک استاد درست و حسابي به گا مي روند
    از آنجايي که گا تبلور آزادي بيان است، همه ي نويسندگان به گا مي روند
    در اين سرزمين هيچ تبعيضي و جود ندارد و همگان از زن و مرد و فقير و غني به سادگي به گا ميروند، البته جهت حمايت از قشر آسيب تسهيلاتي فراهم شده تا فقرا به سادگي و بدون دردسر به گا روند که اين هم نشانه اي از عدالت در اين سرزمين است.

    مردم هم پس از انتخابات به گا رفته اند و هنوز بر نگشته اند. البته در حال تلاش بسيار هستند كه برگردندو راه اين بازگشت را حضور در روز قدس به امامت هر كسي كه بود ميدانند.سردمداران مدام از خوب بودن آب و هواي گا و لزوم به گا بودن مردم تا ساليان دور خبر مي دهند.

    آموزش و پرورش شرايط مدارس را طوري طراحي کرده که فضاي آن همواره اتمسفر و حال و هواي گا را تداعي کند و کودکان و نوجوانان وقتي به مدرسه ميروند به گا رفتن را به طور نمادين تجربه کنند. در واقع با تمهيد چنين مدارسي معلمان و دانش آموزان به همراه والدينشان گويي هر روز به گا ميروند، که اين هم نشانه پيشرفت علم در اين سرزمين است.

    از ساليان دور و از زمان رضا خان کليه ي سربازان 24 ماه خدمت خود را به گا رفته اند
    اين بدان سبب است که کليه ي مردان هم مانند زنان در طول زندگيشان حداقل يک بار را به گا رفته باشند
    اما در باره دختران بالغي که دوران تحصيلات اوليه را با موفقيت مي گذرانند توضيح خاصي داده نمي شود
    چرا که دختران از عنفوان بلوغ در حسرت رفتن به گا روز ها را سپري مي کنند و اشتياق دختران در عزيمت به گا چنان است که روز هاي خوش ماه عسل را همواره به گا مي روند .

    پاسخ

    جالب بود !
    + مجيد امام جمعه 

    ميلاد جان !

    در باره ي اخلاق و قانون باهات موافقم .

    نامه ي سروش رو خوندم و به جز انتقاداتي كه بيست ساله به رهبري وارد هست ، بد اخلاقي نديدم . عزيزم شما اگه دنبال

    بد اخلاقي مي گردي يه سر به جوابيه ها بزن .

    و البته تلخي اون انتقادها اونقدر زياده كه سروش هر چي تلاش بكنه نمي تونه تلخي اونو با حلاوت ادب پارسي خنثي كنه .

    ولي بزار در باره ي اربابايي كه گفتي و بزرگاي جنبش سبز كه دارن فرار مي كنن يه چيزي بهتون بگم . ميلاد جان يكي از خاصيتهاي جنبش سبز تقدس شكنيه ( بخون بت شكني ) برا همين اولن هيچكس براش بت نمي شه كه تا آخر بخواد زير علم پوسيده ي كسي سينه بزنه !!!

    دومن هم اين كه جنبش قائم به شخص نيست اينو مطمئن باش اگه خود موسوي و خاتمي هم بيان پشت تلويزيون سر نادونايي رو كه پشت پرده نشستن و فكر مي كنن خيلي زرنگن با دوتا اعتراف سوخته شيره بمالن ، بازم اين ملت دست بردار نيست و موج سبز خيانتهايي رو كه شد رو سر خائنينش آوار مي كنه !

    اين ملت نيست كه ارباباش حتمن بايد هاله ي نور دور سرش بچرخه . و الا بهش ايمان نمياره . اين مردم نيستن كه اگه سه تا صلوات دنبال اسم بعضي ها نگن شب خوابشون نمي بره !

    اين مردم ارباب و شاه و رهبر مقدس و غير قابل انتقاد نمي خوان

    اين شما هستين كه اگه يكي بگه بالاي چشم رهبرت ابرو مي خواين شكمشو تو ي قرن بيست و يك سفره كنين .

    شكوه و عظمت جنبش سبز با چند تا فحش از جانب شما و

    چند تا اعتراف زير سوال نمي ره . اگه مي خواي بدوني چرا ... ؟

    برو تاريخ ايرا ن رو بخون كه بدوني ايراني حتا شده اگه دينش رو كنار بزاره زير بار حرف زور و حرف مفت نمي ره ...

    مي دوني چرا چون قبل از اينكه حسين (ع) بگه از خيلي وقت پيش شعورش مي رسيد كه :

    ميشه يه نفر دين نداشته باشه ، اما نمي شه يه آدم ، آزاد و آزاده و « مرد » نباشه !

    چون قبل از اينكه محمد(ص) بگه « الملك يبقي بالكفر لا يبقي مع الظلم » خوب مي دونست كه مشروعيت يه نظام را دين و خدا ( اون هم اگه فقط يه نفر حق داشته باشه تفسير كنه ) تعيين نمي كنه و نبايد هم بكنه چون اگه حكمت خدا بر اين مي خواست باشه حجت به همه تمام مي شد و راه حق و باطل رو همه مي فهميدن و ديگه چه نيازي به ميوه ي ممنوعه و رانده شدن و هزار جور دردسر بود ؟

    بلكه اين مردم هستن كه مي تونن به يه نظام مشروعيت بدن ، البته مردمي كه بهشون باتوم نخورده باشه و بهشون ظلمي نشده باشه.

    فكر مي كني علي (ع) براي چي بيست و پنج سال سكوت كرد و به راي شوراي سقيفه احترام گذاشت ؟به غير از اين بود كه اون هم به ميزان بودن راي مردم اعتقاد داشت ؟

    مي خوام بگم حتا اگه پاي خلافت علي در ميان باشه و حتا اگه به جز علي كسي نتونه اين مسوليت رو به عهده بگيره حتا اگه با روي كار نبودن علي (و با انحرافي كه در دين ميافته ) بعد از چند سال ديگه سر حسين نوه رسول خدا رو مي برند . ...

    باز علي نمي تونه بگه مشروعيت منو خدا و محمد تعيين كرده اند و من نيازي به راي شوراي ثقيفه ندارم .

    و راستي چه كسي بهتر از علي مي تونست دين رو تفسير كنه و بهترين قرائت رو از دين داشته باشه ؟

    در ضمن جلبك سبز يه تعريف بود يا يه تحقير ...!

    من به نوبه ي خودم افتخار مي كنم يه جلبك باشم

    چون اگه چشماتو شسته باشي جلبك سبز فرقي با برگ سبز نداره

    و ... مي شه گفت : جلبك هاي سبز از نظر هو شيار / هر ورقش دفتري است معرفت كردگار ...

    فقط يه فرق داره اينو ميدونم

    بدجوري به پاي بعضي ها پيچيده و خيلي ....

    + ميلاد 

    اخلاق بالا ترين قوانين است زيرا قوانين هميشه همراه انسان نيست ولي اخلاق شخص هميشه همراه اوست .

    اين تاكتيك و جنبش سبز و... كه اقاي امام جمعه ازش حرف ميزنه

    همش سر كاري ميگي نه چرا بزرگاتون يكي يكي دارن فرار ميكنن؟

    اينا يه مشت ادم دهن بينند كه منتظرند يكي حرف بزنه اينام تائيد كنند

    اصل نامه سروش و بخون اگه از همون چيزي كه اول گفتم استفاده كني ميفهمي كه ...

    ديگه خودت ميدوني اون اربابات

    ما دوستتون داريم جلبگهاي سبز
    + مجيد امام جمعه 

    حامد جان

    دست مريزاد !!!

    اين تاكتيك البته براي من آشناست و خاطره هاي تلخ و شيريني را براي من در سالهاي دور زنده مي كند .

    البته روش خوبي هم هست ، وقتي در جبهه اي ضعف داشتيم

    ترك موضع كرده و جبهه اي جديد بروي دشمن باز مي كرديم كه در آنجا قدرت بيشتر و ضعف كمتري بود .

    ولي حامد جان ، دقت كن :

    قدرت بيشتر و ضعف كمتر ...!

    جبهه اي كه بروي هم ( البته دوستانه و گفتماني ) باز كرده بوديم

    با غيبت ناگهاني شما جهت تهيه ي اطلاعات و آتش تهيه ي جديد

    مواجه شد . اما مع الاسف باز نتوانستيد پاسخ روشني به سوالهايي كه مطرح كرده بودم بدهيد . زديد جاده خاكي صحيفه ي نور . و مطالبي كه خودم به شما گفته بودم و شما از آن بي اطلاع بوديد دوباره به خودم برگردانديد ! ما هم ديگر كم بضاعتي شما را به رخ نكشيده و چيزي نگفتيم اما با طرح سروش و نظريه ي معروفش

    اميد وار بودم كسي كه اينطور به او مي تازد حداقل اين جا حرفي براي گفتن داشته باشد ، اما باز هم خبري نشد و ذكر مطالب تكراري ...

    اما عزيز ! در جبهه ي ابراهيم هم شما حرفي براي گفتن نداشتيد . مي گوييد نه ! يكبار ديگر مطلب او و خودتان را بخوانيد . استناد مطالبي كه ابراهيم مطرح كرد را مي تواني حتا در روزنامه ها و صدا سيماي خودتان هم ببيني كه دم خروسي است كه با هزار قسم حضرت عباس تكذيبها و عوام فريبي ها نمي توانند پنهانش كنند . در ضمن مطلب ابراهيم ، ادبياتي اگر نه فاخر ولي دور از ادب هم نبود .

    اكنون برويم سراغ مطالب خودتان :

    تنها كاري كه شما با هنر مندي نه چندان موفق توانسته بوديد انجام دهيد به رخ كشيدن چند ضعف در جبهه ي اصلاحات بود كه مي بينيد كم كم اين ضعفها در حال از بين رفتن هستند . ولي آيا چند تا از اشتباهات دكتر احمدي نزاد و اطرافيانش را مي خواهي نشانت دهم كه هر كدامشان از جهت وزن و اندازه چند برابر مسئله اي مثل هفتاد هزارتومان كروبي باشد كه همه مي دانند محبوبيت جديدش نه به خاطر سبز بودن بلكه براي اين بود كه چند حركت متهورانه در افشا گري نمود . بنابراين اشتباهات افراد را حتا اگر از موسوي باشد به پاي جنبش سبز ننويسيد كه اگر قرار باشد ما هم اين كار را كنيم ، نظام جمهوري اسلامي از همان سال 57 زير سوال مي رود . باقي كاري كه در جبهه ي جديد كرده بودي يك مشت دروغ مثل جمعيت صد هزار نفري بود ( كه عكسها و فيلمهايش موجود است و انكار آن انكار قوت چشم خودتان است . در ضمن خودم هم بودم )

    مقداري هم تحقير به دور از انصاف و ادب اين و آن چاشني داشت كه با واژه هايي چون « داروي نظافت » به اوج خود رسيد و معلوم كرد كه مطلبتان در كجاها ريشه دوانده ...

    اما من هنوز هم شما را به گفتگويي مفيد در باره ي نظريه ي قبض و بسط سروش دعوت مي كنم چون همانطور كه مي داني و مي بيني همه ي اين دعواها سر همان لحاف ملايي است كه سروش در برابر چشمان خلق پهن كرده و كهنگي پوسيدگي آنرا همه ديدند ( اشاره به انتقاد سروش به ساختار روحانيت و حوزه و اينكه اين دستگاه در حال حاضر پل و كانالي شده براي رسيدن به نان و نام ، پول و قدرت يعني دين شده دكان بعضي هه براي امرار معاش)

    آري دوست عزيز ، كار از جاي ديگري ايراد دارد .

    ....

    راستي جريان محمود وحيد نيا را شنيده اي ؟

    پاسخ

    آدم‌ها بر دو دسته هستند. متوهم و غير متوهم و شما از دسته اول هستيد. آقاي امام جمعه، وقت من پربها تر از اين است که پاسخ مهملات و توهمات شما را براي چندمين بار بدهم! به سخنان خود بنگريد. توهم کردي که من امام را معصوم مي‌دانم و آن همه قلم فرسايي کردي، توهم کردي من پاسخت را نمي‌دانستم و آن يک هفته که نمايشگاه مطبوعات بودم در پي جواب بوده ام! توهم کردي من نوشته‌هاي سروش را نخوانده ام و دائم روي چند کتابي که ادعا مي کني خوانده‌اي مانور مي‌دهي و لابد توهم داري که من طرفدار بي‌چون و چراي دکتر احمدي نژادم و اين چرخه ادامه خواهد داشت چون انسان متوهم دچار بيماري صعب‌العلاجي است. آقاي محترم که در پس اسم مستعار پنهان شده‌اي! جنابعالي با اين گل‌آقا که از ديدن يکديگر خوشنود شده ايد فرقي نداري. آن آخرت فروخته طي يک روند ادواري بد و بيراه مي‌گويد و تهمت مي زند و تو هم با تکرار مهملاتي که به من ارتباطي ندارد ‌مي‌خواهي اثبات کني هرگز دست از پنداشت‌هاي غلط برنمي‌داري و اصلا متوجه حرف طرف مقابلت نيستي چه رسد به گفتگو و بحث. تنها فرقتان قيافه ظاهرا انديشمندانه و مودبانه است که آن هم نقابي بيش نيست.واگويه هاي ابراهيم هم نيازي به پاسخ نداشت چون بطلانش بديهي است البته براي عقلا نه متوهماني از دارودسته راه سبز علفزار! به هم بافتن اطلاعات غلط و درست براي اثبات توهم تقلب، شعبده‌اي است که کودکان و کندذهنان را فريب مي‌دهد نه فرهيختگان را . براي نمونه مقام رهبري همواره فرداي انتخابات، پيام تبريک صادر فرموده‌اند اين چه ربطي به شکايت‌هاي پس از انتخابات و نظر شوراي نگهبان دارد؟! مطمئن باش وقت پرارزشم را براي پاسخگويي به کساني که عقلشان را دست ديکتاتوري به نام موسوي و دلقکي به نام کروبي داده اند تلف نخواهم کرد. آقاي پرسابقه و انقلابي ديروز! سخت است اما باور کن که بازيچه دست مهدي هاشمي رفسنجاني شديد و قافيه را باختيد! «... گمان مبر که نوشته‌هايت را نخوانده‌ام. نه ! که بر منتقدان ساده‌لوحت نهيب زده‌ام که سخنانت را با خوش خيالي رد نکنند اما خود به خوش خط و خالي مغالطاتت آگاهم. از اين رو بگذار بگويم که دردت چيست...»

    پاسخي به ابراهيم عزيز!

    نتايج ويژه انتخابات اخير:
    1. جناح قدرت طلب که حتي نتوانستند در کرسي هاي شوراي شهر تهران يکديگر را تحمل کنند و همه چيز را باختند ، تصميم گرفتند به هر زوري شده رئيس جمهور شوند!
    2. اول به سراغ آقاي خاتمي رفتند اما چون او عقلش‌ (بخوانيد ترسش) بيشتر از قدرت طلبي اش بود کنار کشيد و خودش هم مجبور شد بگويد شکست وي شکست اصلاحات است (و ما باز هم خنديديم )
    3. يک دفعه يک موجودي به نام مير حسين از بايگاني سر در آورد و نه برداشت و نه گذاشت و گفت فقط من! دوم خردادي ها که مانده بودند خاتمي را راضي نگه دارند يا بر سر موسوي بکوبند ناگهان با فرار خاتمي و قرار موسوي مواجه شدند.
    4. کانديداي دائمي رياست جمهوري با وعده‌هاي پخش پول بين مردم که همواره پايه ظنز انتخابات بود و از دست هم جناحي هايش قهر کرده و حزب زده بود نيز ناگهان کانديداي حزب خودساخته اش شد و اعلام وجود کرد.
    5. رفقا براي اين که جلوي غضنفرخان کروبي را بگيرند دوره اش کردند تا ناگه حرف بي ربطي نزند و اوضاع را از اين که هست خراب تر نکند.
    6. همين دور و بري ها که با پول کروبي فرصتي براي اشک ريختن به حال فقرا يافته بودند آرايشان را به نفع کانديداي اصلي در صندوق ريختند و شيخ اصلاحات باز هم مچل شد اما اين بار کسي بود که تقصيرها را گردن او بياندازد.
    7. سابقه هشت سال خالي بندي و گاز گرفتن يکديگر براي بهره‌مندي بيشتر از قدرت و ثروت ، خيانت به منافع ملي و دريوزگي سياسي در برابر غرب و کوتاه آمدن در حق هسته اي دانشمندان ايراني و دين سوزي و دين ستيزي و مردم گريزي و چهارسال نق زدن و تمسخر و چوب لاي چرخ گذاشتن، چاره اي جز اتخاذ روش هاي دغلکارانه براي رسيدن به قدرت نگذاشت و اين شد که ادب مرد به حراج گذاشته شد.
    8. سفرهاي استاني، پافشاري بر حقوق هسته‌اي، تغيير گفتمان سياست خارجي و رسيدگي به محرومان، دوم خردادي ها دنيا و آخرت فروخته را به فکر دروغ سازي انداخت و کارخانه دروغ‌ و شايعه سازي بي بي سي در ايران شعبه زد.
    9. ژنرال هاي جنگ رواني عازم شهرها شدند تا دروغ‌هاي سازمان يافته را نهادينه کنند و ذهن مردم را براي شکست دولت دروغ‌گو و رمال ! و پيروزي دولت فخيمه آماده سازند.
    10. ابزارهاي اطلاع رساني و هماهنگي براي نفوذ در شبکه راي‌گيري به کار گرفته شد و ستاد اجراي تقلب با نام صيانت از آرا تشکيل گرديد اما ناگهان با قطع سامانه پيامک و شناسايي عوامل نفوذي دست حضرات در کاسه داروي نظافت ماند!
    11. ميرحسين سرمست از چاخان‌هاي سبزي فروش‌هاي متملق و مطمئن از راهکارهاي فحاشانه و ابزارهاي دغلبازانه، پيش از پايان راي گيري به خودش تبريک گفت و باز هم باعث خنده تاريخ شد.
    12. بسياري از تهراني هاي مرفه که نه از ريخت احمدي نژاد خوششان مي آمد نه حرف هايش، از لج به کسي راي دادند که سابقه مشعشعش گشت هاي جندالله و حزب الله و کميته انقلاب و رنگ‌پاشي بود!
    13. با اعلام آرا و جر زني کودک عقب مانده سياست، چند صد هزار نفر در تهران به خيابان ريختند تا انتقامشان را از ملت بگيرند ( البته بي بي سي فرمود: بگوييد سه مليون نفر که همه چيز زير سوال برود)
    14. مردم اما کم‌کم متوجه شدند از يک کوتوله که دستش به ميز قدرت نرسيده بازي خورده‌اند و حماسه خس و خاشاک را به همان اراذل و اوباش که به سطل‌هاي زباله حمله مي‌کردند و بانک آتش مي زدند و با تکبير بي‌بي‌سي الله اکبر مي‌گفتند سپردند.
    15. ماندند مزدوران اصلي که دسته‌اي در زندان‌ گفتند آن چه شنيديم و دسته اي بيرون بافتند آن چه خوانديم. حالا درپي جمعيت و مردم گاه مي خواهند راهپيمايي قدس را به سخره بگيرند گاه 13 آبان را و گاه با دخترکان بزک کرده به نمايشگاه مطبوعات مي‌آيند و با افتضاح بدرقه مي شوند.
    16. اين جماعت راه سبز علف زار را بايد گذاشت تا با همين توهم، خوش باشند و از غصه بي وجودي بميرند!
    راستي پيدا کنيد پسر پرتغال فروش را!

    + مجيد امام جمعه 
    گفت بي ربط مي نويسم ولي با ربط ترين حرف را همو زد !!!
    + سهيل 

    من به طور اتفاقي با اين نوشته برخورد كردم ولي نظرات اين بخش مرا بيشتر از خود مطلب تحت تاثير قرار داد حالا كه همه حرفهاي بيربط ميزنند بگذاريد ماهم حرف بي ربطي بزنيم :

    مي‌گويند: زماني بين روسيه و چين جنگ درگرفت. روس‌ها روز اول سه ميليون اسير گرفتند. روز دوم 10 ميليون و پس از يك هفته 50 ميليون اسير گرفتند. پس از آن تلگرافي از «مائوتسه تونگ» به مسكو رسيد كه نوشته بود: «بالاخره تسليم مي‌شويد يا نه؟» اگر چند دقيقه فكر كنيد به عمق گفته‌ي «مائو» پي مي‌بريد.
    شوخي كه نيست ظرف يك هفته پنجاه ميليون نان خور به شما اضافه شود. تازه خودتان هم آنان را به زور آورده باشيد خانه. عجب داستاني است.
    آنچه نويسنده اكنون مي‌خواهند به آن برسد اين است كه پس آمار زياد، چندان هم خوب نيست. خوب نيست كه هيچ، اصلاً در برخي زمان‌ها بد هم هست. بگذاريد يك داستان ديگر هم بگويم (خيالتان راحت باشد نتيجه‌گيري هم داريم.)
    در روزنامه‌اي نوشته بود كه در يك موزه تصميم گرفتند كه از تعداد بازديدكنندگان و علت بازديدشان آماري تهيه كنند. به همين منظور دفتري را دم در گذاشتند تا بازديدكنندگان اسم و آدرس و علت بازديدشان را در آن بنويسند. در بين آن‌ها كسي نوشته بود: «اسم بابك بهي- اهل تهران- علت بازديد، بارندگي»
    حالا اين دو داستان خنده‌دار را كنار هم بگذاريم و قدري بينديشيم. باور كردني نيست ولي بسياري از آمارهاي موجود در مديريت اقتصاد كشور در گروه آمارهاي داستان اول و بسياري از علت‌ها هم در گروه علت داستان دوم قرار مي‌گيرند.
    البته هر كس مختار است كه قضاوت كند (البته اين مختاري بايد با مخ‌داري همراه باشد.) هر روز و هر شب در اخبار رسانه‌ها به آمارها و اعداد گوناگوني برمي‌خوريم كه نشان‌دهنده‌ي رشد x درصدي در يكي از متغيرهاي اقتصادي است.
    خوشحال مي‌شويم، روزنامه را باز مي‌كنيم و دوباره با آمارهاي شگفت‌انگيز روبرو مي‌شويم، تبليغات تلويزيوني را نگاه مي‌كنيم، دوباره با اعداد جهنده و آمارهاي پرنده روبرو مي‌شويم. اما صبح كه براي خريد كالا يا خدمتي به در خانه مي‌رويم تنها مي‌فهميم كه برخي اعداد پشت كارتن‌ها و بسته‌ها تغيير كرده است و يا ارايه‌ي خدمتي با نرخ‌ تازه‌اي انجام مي‌گيرد و...
    اكنون تنها 3 پرسش كوتاه باقي مي‌ماند و آن اين كه: 1- آيا مگر رابطه‌ي مستقيم و معني‌داري بين عرضه فراوان محصول (مطابق آمارها) و كاهش قيمت آن (براساس اصول پايه‌ي علم اقتصاد و يا مديريت بازارداني نوين New Marketing Management) وجود ندارد؟ 2- شما فكر مي‌كنيد تا كي مي‌توان به داستان‌هاي طنز مديران اقتصادي كشور خنديد؟ و 3- آيا تنها مديران ايراني با چنين مسايل دشوار و حل ناشدني روبرو هستند پس مديران اقتصادي ديگر كشورها چه مي‌كنند؟

    پاسخ

    جالب بود!
    + حذف شدگان 

    من ميدانم كجا زندگي ميكنم ولي گويا شما نميدانيد كجا زنگي ميكنيد . اين جمله را بيطرفانه ميگويم با برنامه هايي كه در 4 سال اخير و به خصوص تابستان امسال به وجود آمده نظام فعلي در سرازيري قرار گرفت كه 46 سال قبل شاه در آن قرار گرفت و در نهايت 15 سال بعد از آن منجر به سقوطش شد .

    به وضوح مشخص است كه مردم در آستانه انفجارند . نمونه كوچك آن همان بود كه مردم در بعد از انتخابات در خيابان ازادي تا ميدان ازادي به وجود آوردند . از ان موضوع و هيچ شخصيتي طرفداري نميكنم . ولي ايران هم اكنون به مانند ايران سالهاي 56 تا 57 شده و در آن شك ندرام . فقط اميدوارم اينبار به خير بگذرد و الا نتيجه اي غير از تجزيه ايران در ن نمي بينم .

    پاسخ

    اين آقايان به اصطلاح اصلاح‌طلب را که من مي‌شناسم اگر به قدرت برسند يقه هم را جر مي دهند چه رسد به کشور.
    + حيسن 
    از قلم تان هويداست سر در چه آخوري داريد وعفت كلامتان پيرو چه مكتبي هستيد . دروغ و چپاول واستعمار انسان به شيوه مذهبي و............
    پاسخ

    چرا مرگ براي همسايه؟ فحاشي استاد رميده از آخور را نمي‌بيني يا نمي‌خواهي ببيني؟ مستعمره شدن بد است چه مذهبي چه روشنفکر مأبانه!
    + گل آقا 

    از گل آقا به آقاي مجيد امام جمعه

    سلام

    از مطالبي که نوشتي خيلي استفاده کردم . اين شک و شبهه راجع به موضوع وعده آب و برق رايگان براي من حل شد .

    گفتگو ، محاوره ، ذكر خاطرات و تجربيات بسيار خوب است و باعث روشنگري و بيداري ملت مي شود و اين رسالتي است كه جنبش سبز ايران عزيز بايد به آن اهتمام بورزد . حامد اين وبلاگ را براي تشويق جوانان به بت پرستي و القاي شريك بودن ولي فقيه در تدبير جهان با خداي متعال و سپس به مرور زمان تبديل ولي فقيه به خود خداي متعال ، به راه انداخت اما زهي خيال باطل ، كه همين وبلاگ وسيله اي براي روشنگري و برداشتن نقاب از چهره رياكاران دين فروش در آمده .

    يك نكته را مي خواستم عرض كنم ، فرض كنيد فردي مرتكب كار خلافي شده ، مثلا دزدي كرده ، آدمي را كشته و يا مرتكب زنا شده ، اگر بخواهيم به اين فرد ثابت كنيم و يادش بياوريم كه او دزدي كرده و يا آدم كشته و يا زنا كرده ، آيا اين كار اصلا معني دارد ؟ حكايت حامد جيره خوار همين است . او يك قلم بدست مزدور و از اوباشان حكومتي است . او جزء جماعتي است كه به انقلاب مردمي و آرمانهاي آن خيانت كرده . مگر آرمان اين انقلاب در شعار استقلال آزادي جمهوري اسلامي خلاصه نمي شود . استقلال ايران بواسطه سلطه همه جانبه روسيه غارتگر لگد مال شده ، آزادي را كه نياز به بحث ندارد خودشان صراحتا مي گويند كه به آزادي اعتقادي ندارند وضعيت امروز كه مي بينيم . جمهوريت نظام را كه در انتخابات دور دهم رياست جمهوري هم ديديم و اما تكليف اسلامي بودن نظام هم كه توسط امام جمعه تويسركان و .... معين شده است . اينها يك عده خائن به انقلاب و مردم هستند . جاهل و نادان نيستند كه بخواهي آنها را آگاه كني . خواب نيستند كه بخواهي آنها را بيدار كني . آرشيو مغزي همين حامد مملو از خيانتها و جنايتهاي آخوندهاي شكم پرست و پاسداران جهل است و حامد در اين ميان مزد مي گيرد و با جادوي قلم آنها را ماست مالي مي كند . شغل او همين است . دقت كرده اي هر مطلبي را كه عنوان مي كني و هر مسئله را مطرح مي كني حامد يه جوري جواب مي دهد و هرگز نمي گويد حق با شماست به ويژه اگر مسئله در ارتباط با ولي امر مسلمين جهان ( البته به جز مسلمين چين كه توسط جاني هاي چيني قتل عام شدند )نايب بر حق آقا امام زمان در عصر غيبت ،حجت خدا بر روي زمين ، اي بابا من چه دارم مي گويم، بهتر است بگويم خود خدا بر روي زمين، باشد . خداوكيلي به مطلبي كه راجع به دكتر علي مطهري در همين وبلاگ نوشته دقت كن . سه يا چهار سال پيش در هفته نامه يالثارات هر سه يا چهار هفته يك مرتبه مصاحبه اي و يا مطلبي را از علي مطهري چاپ مي كردند .و وي را شخصيتي فرهيخته صاحب بصيرت و...... مي ناميدند اما به محض اينكه يك انتقاد كوچك از زبان او در آمد حامد به او توصيه مي كند لباس سياست را از تنش در آورد . ببين اين مزدوران چگونه تحمل يك سر سوزن انتقاد از اربابانشان را ندارند . اين كه مي گويم يك نوك سوزن نه به عنوان تشبه به كوچك بودن بلكه به معني واقعي همين لغت . تحمل يك نوك سوزن انتقاد را ندارند .

    بعد از گذشت 20 سال از حكومت خامنه اي در ميان بهت و حيرت همگان ، براي نخستين بار در ديدار هيات نماينگي نخبگان ، جواني رو در روي خامنه اي از او به صراحت انتقاد كرد و گفت كه از شما يك چهره اي آنچنان مقدس ساخته اند كه هيچ كس را اجازه نمي دهند كوچكترين انتقادي از شما بكند . راستي آقاي امام جمعه تا بحال فكر كرده اي چرا در حالي كه ما به احترام رسول اكرم بعد از شنيدن نام مبارك آن حضرت فقط يك صلوات براي او مي فرستيم و براي ساير امامان هم كه صلوات نمي فرستيم اما امروز براي خامنه اي سه صلوات مي فرستند ؟

    مجيد جان امروز بر هر ايراني وطن پرست و هر ايراني انسان دوست واجب است كه در حد توانايي و معلومات خود در جهت آگاه سازي و روشنگري و بيدار كردن افكار عمومي بكوشد به هر طريق و به هر وسيله . حتي همين حامدجيره خوار پشت به ملت و مردم خود كرده و مزدور نيز ابزار خوبي است براي بيدار نمودن و آگاه سازي مردم . شما حتما ديده ايد كه در مدارس براي آنكه تمامي اعضاي بدن مثل قلب ، ريه ، معده و روده را به دانش آموزان نشان دهند از ماكت بدن انسان استفاده مي كنند خوب اين حامد هم ماكت واقعي يك چماقدار مزد بگير خائن است كه نشان دادن ابعاد مختلف شخصيت و شعور نداشته اش بيانگر هويت جماعتي است كه به آن وابسته است .

    به اميد محو و نابودي كامل استبداد و خودكامگي و طلوع ستاره زيباي آزادي ، عدالت، برادري و محبت . نفي خشونت و شكسته شدن تمام چماقها ، بسته شدن اوين ها و كهريزكها .

    پاسخ

    ..........
     <    <<    16   17   18   19   20    >>    >