ميلاد جان !
در باره ي اخلاق و قانون باهات موافقم .
نامه ي سروش رو خوندم و به جز انتقاداتي كه بيست ساله به رهبري وارد هست ، بد اخلاقي نديدم . عزيزم شما اگه دنبال
بد اخلاقي مي گردي يه سر به جوابيه ها بزن .
و البته تلخي اون انتقادها اونقدر زياده كه سروش هر چي تلاش بكنه نمي تونه تلخي اونو با حلاوت ادب پارسي خنثي كنه .
ولي بزار در باره ي اربابايي كه گفتي و بزرگاي جنبش سبز كه دارن فرار مي كنن يه چيزي بهتون بگم . ميلاد جان يكي از خاصيتهاي جنبش سبز تقدس شكنيه ( بخون بت شكني ) برا همين اولن هيچكس براش بت نمي شه كه تا آخر بخواد زير علم پوسيده ي كسي سينه بزنه !!!
دومن هم اين كه جنبش قائم به شخص نيست اينو مطمئن باش اگه خود موسوي و خاتمي هم بيان پشت تلويزيون سر نادونايي رو كه پشت پرده نشستن و فكر مي كنن خيلي زرنگن با دوتا اعتراف سوخته شيره بمالن ، بازم اين ملت دست بردار نيست و موج سبز خيانتهايي رو كه شد رو سر خائنينش آوار مي كنه !
اين ملت نيست كه ارباباش حتمن بايد هاله ي نور دور سرش بچرخه . و الا بهش ايمان نمياره . اين مردم نيستن كه اگه سه تا صلوات دنبال اسم بعضي ها نگن شب خوابشون نمي بره !
اين مردم ارباب و شاه و رهبر مقدس و غير قابل انتقاد نمي خوان
اين شما هستين كه اگه يكي بگه بالاي چشم رهبرت ابرو مي خواين شكمشو تو ي قرن بيست و يك سفره كنين .
شكوه و عظمت جنبش سبز با چند تا فحش از جانب شما و
چند تا اعتراف زير سوال نمي ره . اگه مي خواي بدوني چرا ... ؟
برو تاريخ ايرا ن رو بخون كه بدوني ايراني حتا شده اگه دينش رو كنار بزاره زير بار حرف زور و حرف مفت نمي ره ...
مي دوني چرا چون قبل از اينكه حسين (ع) بگه از خيلي وقت پيش شعورش مي رسيد كه :
ميشه يه نفر دين نداشته باشه ، اما نمي شه يه آدم ، آزاد و آزاده و « مرد » نباشه !
چون قبل از اينكه محمد(ص) بگه « الملك يبقي بالكفر لا يبقي مع الظلم » خوب مي دونست كه مشروعيت يه نظام را دين و خدا ( اون هم اگه فقط يه نفر حق داشته باشه تفسير كنه ) تعيين نمي كنه و نبايد هم بكنه چون اگه حكمت خدا بر اين مي خواست باشه حجت به همه تمام مي شد و راه حق و باطل رو همه مي فهميدن و ديگه چه نيازي به ميوه ي ممنوعه و رانده شدن و هزار جور دردسر بود ؟
بلكه اين مردم هستن كه مي تونن به يه نظام مشروعيت بدن ، البته مردمي كه بهشون باتوم نخورده باشه و بهشون ظلمي نشده باشه.
فكر مي كني علي (ع) براي چي بيست و پنج سال سكوت كرد و به راي شوراي سقيفه احترام گذاشت ؟به غير از اين بود كه اون هم به ميزان بودن راي مردم اعتقاد داشت ؟
مي خوام بگم حتا اگه پاي خلافت علي در ميان باشه و حتا اگه به جز علي كسي نتونه اين مسوليت رو به عهده بگيره حتا اگه با روي كار نبودن علي (و با انحرافي كه در دين ميافته ) بعد از چند سال ديگه سر حسين نوه رسول خدا رو مي برند . ...
باز علي نمي تونه بگه مشروعيت منو خدا و محمد تعيين كرده اند و من نيازي به راي شوراي ثقيفه ندارم .
و راستي چه كسي بهتر از علي مي تونست دين رو تفسير كنه و بهترين قرائت رو از دين داشته باشه ؟
در ضمن جلبك سبز يه تعريف بود يا يه تحقير ...!
من به نوبه ي خودم افتخار مي كنم يه جلبك باشم
چون اگه چشماتو شسته باشي جلبك سبز فرقي با برگ سبز نداره
و ... مي شه گفت : جلبك هاي سبز از نظر هو شيار / هر ورقش دفتري است معرفت كردگار ...
فقط يه فرق داره اينو ميدونم
بدجوري به پاي بعضي ها پيچيده و خيلي ....