به مناسبت ارتحال آیت الله مشکینی(ره)
بار دیگر شاهد روزهای غم انگیز ارتحال عالمی ربانی هستیم . انسانهایی که با رفتن خود نه تنها فرزندان و بستگان خود را که هزاران علاقهمند را سوگوار می کنند.
مرحوم آیت الله مشکینی از زمره چنین بزرگوارانی است . شخصیتی که تمام عمرش را صرف علم و اخلاق و ادای وظیفه نمود .
شناخت عالمان ربانی تا وقتی در قید حیات هستند ، توفیقی بزرگ می طلبد و آشنایی با گوشههای از شخصیت آنان پس از ارتحال، بر درد فراق می افزاید .
شاید یک نوشته کوتاه ، مجال مناسبی برای تجلیل یا یادکرد از یک مقام علمی و اخلاقی نباشد اما مرور چند خاطره، تنها کاری است که از سر تألم می توان انجام داد تا تسلی خاطری باشد برای ارادتمندان.
چند سال پیش که مرحوم آیت الله احمدی میانجی در قید حیات بودند در معیت ایشان به سمت منزلشان در حرکت بودیم . کوچهای تنگ و قدیمی در محله رهبر قم از مناطق حاشیه و مهاجرنشین . عبور ما ایشان را یاد خاطره ای انداخت و گفت : «آن سال های دور با آقای مشکینی در این کوچه قدم می زدیم ، پسرم که کودکی بیش نبود از کنار ما عبور کرد . آقای مشکینی متوجه شد که من کفش تازه ای برای فرزندم خریده ام . رو به من کرد و فرمود : آقای احمدی چرا این کار را کردی ؟ دل بچه های فقیر این محله از دیدن کفش های نوی فرزندت به درد میآید . » این مراقبتهای اخلاقی بین دوستان خاص و صمیمی رواج داشت و این بزرگواران در جهاد بانفس، از خیر خواهی دریغ نمی کردند و خود نیز در تلاش بودند تا کوچکترین غباری در کارنامه عمل و لوح دلشان ننشیند.
باز یکی از اساتید حوزه نقل می کرد که آیت الله مشکینی در ایام طلبگی به جهت این که همحجرهای اش را ناراحت نکرده و از خواب بلند نکند، حتی نماز صبح را با صدای آرام می خواند .گرچه درک ظرایف اخلاقی استوانه های اخلاق و علم و عمل به راحتی امکان پذیر نیست اما شنیدنش هم خالی از لطف نیست .
یکی دیگر از دوستان نزدیک و صمیمی ایشان نقل میکرد در دورهای که جلسه درس مرحوم آیت الله مشکینی، پرجمعیت ترین درس حوزه بود، نعلین (کفش) ایشان چنان کهنه و مندرس شده بود که پاشنه پا روی زمین ساییده می شد! و درس پرجوش و خروشی که صدها طلبه در آن شرکت میکردند و باز از روی نانوشته های قاموس اخلاق برای همیشه تعطیل شد تا شاید عاملی برای جلب توجه افکار و موجب لغزش نفس نباشد ! الله اعلم!
بزرگوار دیگری تعریف میکرد: « در دورانی که گاهی یافتن یک قرص نان نسیه برای طلاب دشوار میشد، از شهرستان برایم یک مرغ فرستادند . من روا ندیدم دوستانم را که مدتها بود غذای گرم و چرب نخوردهاند بی نسیب بگذارم لذا گوشت را بارگذاشتم و دوستانم از جمله آقای مشکینی را برای صرف نهار به حجره دعوت کردم»
مرحوم آیت الله مشکینی در همان حال که به وارستگی اخلاق مشهور بود اما این باعث نمی شد از حضور در صحنه تکلیف سرباز بزند و عرفان و تقوا را در گوشه عزلت بجوید. تلاشها و مبارزات سیاسی و انقلابی وی پیش و پس از انقلاب در تاریخ جمهوری اسلامی مندرج است اما حضور و رابطه او با بچه های جنگ از جنس دیگری بود . یکی از همین ها می گفت زمان جنگ بین رزمندگان مشهور شده بود هرکس پیش از اعزام، موفق بشود در جلسه اخلاق یا دیدارهای آیت الله مشکینی، کنار وی بنشیند حتما شهید میشود!
مردم قم موعظههای امام جعه شهرشان را هنوز در گوش دارند که هرسال ماه مبارک رمضان را به سفره ای تشبیه می کرد که به قدر توان باید از نعمات آن بهره برد و امسال رمضان در پیش است و تنها خاطره ها و پندها باقی است. محراب نماز جمعه که مدت ها بود به علت کسالت مرحوم آیت الله مشکینی ، نوای قرائت سوره جمعه را نمیشنید اکنون تنها تر مانده است. مردم این اواخر از صدا و سیما اخبار وی را می شنیدند . او که تا توان داشت در پای ادای تکلیف ماند و در مجلس خبرگان رهبری به خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی پرداخت.
عالم وارسته مرحوم آیت الله میرزا علی اکبر فیض مشکینی و حلقه یاران صدیقش ، درس و رساله را به دیگران واگذار کردند و با این که از نظر رتبه علمی از اعاظم قم به شمار می آمدند، قدمی در راه جایگاه خطیر مرجعیت برنداشتند و کوشیدند در دیگر عرصه های حوزوی خدمت خالصانه و پرهیزگارانه خود را به ساحت مقدس صاحب حوزه های علمیه حضرت بقیت الله (عج) تقدیم کنند.
اکنون داغ رحلت این بزرگ عالم ربانی، استاد اخلاق حوزه های علمیه ، امام جمعه قم و رئیس مجلس خبرگان رهبری را که در بهترین روزهای ماه رجب حادث شد ، به آقا امام عصر (عج) ، مقام معظم رهبری، مراجع تقلید و شیعیان تسلیت میگویم.
اگه دوست داری اینجا نظر بده: نظر جالب
----------------------------------------------------------------
از پیش رفت تا پس رفت
(بررسی نقش جوانان روسی در تحولات روسیه)
انقلاب، کودتا، تغییر نظام یا حوادث فراگیری مثل جنگ، یکی از عوامل تحول در جامعه است. بیتردید پرورش نسل جدید پس از هر رویداد تاریخی از مهمترین پدیدههای جامعه شناختی به شمار میآید. چه این که رشد و بالندگی این نسل ها در پرتو رخداد بزرگ اجتماعی، تفسیر میشود و فرآیندی دوسویه است؛ از یک سو اندیشه حاکم پس از انقلاب، کودتا، نظام جدید و پایان جنگ با شکست یا پیروزی، سنگ بنای تربیتی و پرورشی جوانان را تعیین میکند و از دیگر سو، این نسل میتواند بین پذیرش وضع موجود، سابق یا جدید، گزینشگر باشد. رخداد بزرگی که در جامعه روسی مورد توجه است، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تغییرات سیاسی در کشور روسیه میباشد. فرو ریختن ابهت و اقتدار قطب شرق و تجزیه آن به کشورهای کوچک با توجه به مرکزیت مسکو، در جامعه روسی تفاوت و تغییرات ویژهای در پی دارد. جوانان روسی ناگهان چند گزینه را از دست میدهند و به چند گزینه جدید میرسند. قدرت جهانی را همراه با استبداد تعریف شده از دست میدهند؛ تفکر جهان شمول را همراه با غرور ملی و نظام کمونیستی را همراه با نظم اجتماعی و فرهنگی. بزرگسالان روسیه بر چند دستهاند؛ وفاداران به کمونیزم، میراث خود را به تاراج رفته میبینند و عامل آن را آمریکا و نفوذیهای غربزده میدانند. دستهای دیگر که بیشتر مذهبی هستند ناباورانه شاهد برگشت رنگ و بوی مذهب به زندگی هستند. دسته سوم نیز تعلق خاطر خاصی ندارند و منتظر شرایط جدید میمانند؛ چه آنها که به لنین و استالین عشق میورزند و چه آنها که در طول عمر خود در خفا به آیین مذهبی خود پرداختهاند و با نگاه حسرتآلود به ساختمانهای اداری و تجاری که قبلاً کلیسا و مسجد بوده نگریستهاند و چه آنان که شرایط زندگی و رفاه اجتماعی برایشان مهم است، هر سه، عمر مفید خود را پشت سر گذاشتهاند و دیگر طرز لباس پوشیدن، روابط عمومی، معماری و سخن گفتنشان تغییر زیادی نخواهد کرد. آنها تا لحظه آخر وفاداران کمونیزم، دین داران پرهراس و مردمانی در پی نان خواهند ماند. همان طور که قابل تصدیق است، روسیه، پس از فروپاشی شوروی، در طیف جوانان روسی برای بررسی و تأمل، جذابیت بیشتری دارد. باید از نزدیک گزینشهای نسل جوان در روسیه را مطالعه کرد تا به میزان تحول ناشی از رخداد فروپاشی پی برد. بدین منظور ابتدا به داشته های این نسل میپردازیم: بازماندگان نظام کمونیستی شوروی اکنون سه ارثیه بزرگ دارند؛ اول ارتش بزرگ و مجهز، دوم سازمان اطلاعاتی بسیار پیشرفته KGB و سوم دانشمندان و نهادهای علمی بسیار غنی. اما میراث داران جوان روسیه به رهبری یلتسین پیر، تمام ارث خود را به تاراج می دهند. رویه جدید نیازی به لشکر بزرگ و مجهز ندارد. چون دیگر نه تنها خود را در مقابل غرب نمی بیند، بلکه دست اندازی به کشورهای منطقه چون افغانستان هم برای آن مضحک است. نیروهای اطلاعاتی این کشور نیز که بر شالوده تفکر کمونیستی برپا شده ساختار خود را از دست داده و در جامعهای که نسبت به نظام سابق حب و بغض دارد، حل میشود. دانشمندان این کشور نیز به سرعت جذب کشورهای دیگر میشوند؛ تا جایی که فرانسه تنها به کمک استادان هنر روسی، سه دانشگاه هنر راهاندازی می کند. روسیه در این دوره بدترین شرایط را تجربه میکند؛ یلتسین و دولتمردان روسی با پذیرش شکست، دست گدایی به سوی آمریکا و بانک جهانی دراز میکنند. آمریکا تنها به کمکهای روبنایی و فرهنگی اکتفا میکند و از تحقیر روسیه ابایی ندارد. یک هواپیمای باربری آمریکا پر از داروهای تاریخ مصرف گذشته، نمادی از نوع اندیشه همدردی غرب و آمریکا نسبت به شرق و روسیه است. وضعیت دیگر کشورهای اتحاد جماهیر شوروی نیز به همین منوال است. رقابت و جنگ سیاسی در روسیه فرسایشی شده و یلتسین با تمام ابزار قانونی و غیر قانونی در برابر فشارهای داخلی و خارجی و پارلمان ایستادگی میکند. کشور را هرج و مرج فرا گرفته و وادادگی بر افکار عمومی حکومت میکند. رئیس جمهور در دیدارها و سفرهای خارجی آن قدر شراب خواری میکند که مایه ننگ روسیان میشود. جوانان روسی در این شرایط به بیکاری، تبهکاری و میخوارگی پناه بردهاند. پدرانی که تا دیروز با پذیرش یک نظام سختگیر مقتدر و مستبد به نظم اجتماعی و قدرت جهانی رسیده بودند، اکنون فرزندانی دارند که در خلأ قدرت، نظم و غرور ملی گرفتار شدهاند؛ این دوره شکننده و رنجآور همراه با بحرانهای داخلی، چون قضایای چچن تا پایان حضور سیاسی یلتسین و ظهور پوتین ادامه یافت. ولادمیر پوتین چهره جوانتر سیاسی روسیه است که گذشته اطلاعاتی و نظامی دارد. او سابقه مثبتی در بحران چچن دارد و زندگی سیاسی جدید خود را بر ویرانه سازمان اطلاعاتی روسیه بنا کرده است. او با کمک دوستان قدیمی خود، در اوج بحران سیاسی، اقتصادی و اجتماعی روسیه به قدرت میرسد. مهمترین ویژگیاش، شناخت او از روسیه است. رئیس جمهور جدید، حلقه اتصال گذشته و آینده روسیه است. او به کمونیزم پایبند نیست، اما به دستاوردهای نظام سابق احترام میگذارد. قدرت، افتخار و غرور ملی، دانشمندان و مراکز علمی، ارتش کوچکتر، اما کارآمد و سازمان بازسازی شده اطلاعات، از مواردی است که بدان اهتمام میورزد. حضور دین در مظاهر گوناگون شئون اجتماعی روسیه جلوهگر میشود. رابطه رئیس جمهور با رهبر مسیحیان ارتودکس و رهبر اقلییت مسلمان روسیه محکمتر از هر زمانی است. پوتین به رفاه اجتماعی هم اهمیت میدهد و با آزادسازی سرمایه و تجارت و بهرهگیری از فرصتهای اقتصادی، درآمد خانوادههای روسیه را بالا میبرد و به آموزش، بهداشت و امنیت اجتماعی اهمیت فراوانی قائل است. در این دوره است که جوانان روسی در حال تجربه گزینههای متفاوت هستند. اکثر جوانان دل خوشی از نظام کمونیستی ندارند؛ به راحتی به معاشرت میپردازند و به شدت به رشد علمی و فنی علاقهمندند. در خیابانهای مسکو کمتر میتوان جوانی را دید که به علافی و شرابخواری مشغول باشد. در هر کابین مترو ده نفر یافت میشود که به مطالعه سرگرماند. مشاهیر و بزرگان روسیه الگوی قابل احترامی برای آنهاست. رئیس جمهور هم به نمادهای افتخار کشور نظر خاصی دارد، مثلاً اولین زن فضانورد جهان را مورد توجه قرار میدهد و او را دوباره به افکار عمومی باز میگرداند تا یادآور دوران قدرت باشد. رئیس جمهور امروز، یک مشروبخوار نیست، بلکه ورزشکار است و میانسال. او سال جاری میلادی را سال زبان روسی نامگذاری کرده است. جوانان روسی اکنون یک دوره از تحول را پشت سر گذاشتهاند؛ دوره بحرانی از پیله درآمدن. اما مسئله این جاست که جامعه روسی این توانایی را ندارد غذای پروانه ها را تأمین کند. 70 درصد شبکههای ماهوارهای به فیلمهای آمریکایی تعلق دارند و به همراه تبلیغات کالای غربی ترجمه میشوند. رسانه های روسیه نیز امروز در مالکیت صهیونیزم است. پدران و مادران که به خاطر نظام کمونیستی، کار و حقوق ثابت و مشخصی داشتند، بیشتر وقت خود را سر میز غذا میگذرانند. امروز خیابانها مغازههای جدیدی در خود دارند. مک _ دولاند روسیه را فتح کرده است و دختران و پسران دراین فروشگاهها که به اینترنت رایگان نیز مجهز است، وقت گذرانی میکنند. تغذیه ساندویچی، نماد زندگی غربی است که به علت مشغله فراوان، دقت کافی برای تغذیه وجود ندارد. اکنون این فرهنگ در روسیه بیهیچ سنخیتی جا افتاده است. در روسیه به ازای هر 11 دختر، 9 پسر وجود دارد و ازدواج کردن بسیار آسان و کم هزینه است. ارتباط جنسی قبل از ازدواج امری معمولی تلقی میشود. یک دختر روسی به پرسش پژوهشگران در این باره میگوید: «فقط گوریلها باکره میمانند!». دختران به دنبال شوهر هستند تا جایگاه محترمتری در جامعه داشته باشند؛ برای همین حتی به اغفال مردان متأهل دست مییازند و طلاق و ازدواج جدید در عرض یک هفته صورت میپذیرد. بنابراین بنیان خانواده در روسیه بسیار سست است. مردان متأهل به راحتی ارتباط نامشروع دارند و زنان، بیشتر تلاش میکنند، باور نکنند! مراسم عروسی هم در حد دعوت از یک یا دو دوست و در اماکن عمومی و باستانی مثل موزه و کاخها صورت میپذیرد. بسیار دیده میشود که جوانی کم سن و سال با یک زن بیوه ازدواج می کند تا پسر به امکانات زن دست یابد و زن نیز به جایگاه اجتماعی؛ وصلتی که پس از مدتی با هوسی دیگر به جدایی خواهد رسید. دختران و زنان روسی با توجه به سفیدی مفرط رنگ پوست و زیبایی اندام که به نژاد و فرهنگ و تغذیه سالم و ورزش همگانی وابسته است، مورد طمع کشورهای اروپایی و آمریکا هستند. بنابر این تعدادی از آنان به روشهای مختلف از روسیه خارج میشوند. همچنین آمریکایی ها با پرداخت پولهای گزاف، نوزادان روس را از مادران میخرند و به کشور خود منتقل میکنند. در برخی موارد نیز دختران روسی با اجاره رحم خود به پرورش نطفه آمریکاییها میپردازند! این تحول نیز پیامد رهایی جامعه روسیه از کمونیزم و نیافتن قالب جدید است؛ همان طور که گسترش مالکیت خصوصی باعث خرید خودرو و معضل ترافیک سنگین در مسکو شده است.
این مقاله در شماره 4 فصلنامه پویا منتشر شده است.
لینک مقالات قبلی من در این نشریه:
روزآمدی توأم با دوراندیشی + تنگة احد در جهان رسانه + گروه افتا یا شورای رهبری + سرطان روشنفکری
اگه دوست داری اینجا نظر بده: نظر جالب
----------------------------------------------------------------
بسم الله الرحمن الرحیم
إن هبوب الریاح العاصفة من الجزیرة العربیة القاحلة وهی تحمل فی طیاتها أخباراً مخیبة للآمال تقضی بلزوم هدم الأماکن المقدسة والعتبات المشرفة ، لَتدعو کل إنسان الى التفکیر الجاد فی عمق النعرات الجاهلیة التی تکتنف شبه الجزیرة العربیة ، وفی الانحطاط الذی آل له الموطن الأول للاسلام ومهبط الوحی ، حیث یتحکم فیه بضعة نفر من أشباه الرجال ؛ فیوماً یصدرون فتوى بقتل ملایین المسلمین من أتباع أهل البیت (ع) ، ویوماً یبتهجون ویرقصون لهدم المرقد الطاهر للامامین العسکریین (ع) ، وما زالت تسول لهم أنفسهم هدم باقی الأضرحة المقدسة لأبناء النبی الأکرم (ص) .
لقد تمیزت تلک المنطقة الجغرافیة بالفقر العلمی المدقع ، والجهل المزمن ، وسرطان الکبر والحمیة الجاهلیة ، والجفاء وعدم المرونة ، والتحجر ، حتى أن نزول القرآن الکریم باللغة العربیة وظهور نبی الرحمة محمد بن عبد الله (ص) من وسط أولئک لم یغیر من الأمر فی شیء: وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِیًّا لَقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آیَاتُهُ أَأَعْجَمِیٌّ وَعَرَبِیٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاءٌ وَالَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ فِی آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَیْهِمْ عَمًى أُوْلَئِکَ یُنَادَوْنَ مِنْ مَکَانٍ بَعِیدٍ(فصلت44)
إن أحفاد أبی لهب وأبی جهل وأبی سفیان کانوا وما زالوا یبذلون قصارى جهودهم لإطفاء نور أهل بیت العصمة والطهارة وحملة الرایة المحمدیة ومفسری القرآن الکریم : یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ * هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ (الصف:9) .المزید...
اگه دوست داری اینجا نظر بده: نظر جالب
----------------------------------------------------------------
وزش اخبار نومیدکننده از صحراهای خشک جزیره العرب، مبنی بر لزوم تخریب اماکن مذهبی عتبات عالیات، بار دیگر هر متدینی را به فکر فرو میبرد که گرمای طاقت سوز و عصبیت جاهلی شبه جزیره عربستان چه مصیبتی است که موطن اسلام عزیز را تا این حد دچار دگم اندیشی و رذالت کشانده که چند آدم نمای بی مغز، روزی فتوای قتل ملیونها مسلمان شیعه را صادر می کنند و شبی خرسند از تخریب بارگاه امام حسن عسکری (سلام الله علیه) خیال انهدام همه عتبات عالیات را در مغز پوچ خویش میچرخانند!
فقر علمی، جهل مزمن ، خشکمغزی پیشرفته ، سرطان نخوت و تورم رگهای تعصب، از بیماریهای ریشهای و تاریخی این منطقه است که با نزول قرآن به زبان شیوا و رسای عربی وظهور پیامبر رحمت، حضرت محمدبن عبدالله صلی الله علیه وآله ، نیز التیام نیافت « وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَى بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ * فَقَرَأَهُ عَلَیْهِمْ مَا کَانُوا بِهِ مُؤْمِنِینَ » [الشعراء 198ـ199] و اگر آن را بر برخى از غیر عرب زبانان نازل مى کردیم، و پیامبر آن را برایشان مى خواند به آن ایمان نمى آوردند. ادامه مطلب...
اگه دوست داری اینجا نظر بده: نظر جالب
----------------------------------------------------------------
1. قرآن کریم، عقل سلیم را مخاطب خود قرار داده است :
کذلک یبین الله لکم آیاته لعلکم تعقلون [بقره 242]
بدین گونه، خداوند آیات خود را براى شما بیان مىکند، باشد که بیندیشید.
2. قرآن کریم، به اندیشه دعوت میکند و نابخردان را ملامت میکند:
أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا کَثِیرًا [النساء82]
آیا در [معانىِ] قرآن نمى اندیشند؟ اگر از جانب غیر خدا بود قطعاً در آن اختلاف بسیارى مى یافتند.
3. اکتفای انسان به عقل به گمراهی میانجامد:
لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمْ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ [آل عمران164]
به یقین، خدا بر مؤمنان منت نهاد [که] پیامبرى از خودشان در میان آنان برانگیخت، تا آیات خود را بر ایشان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد، قطعاً پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند.
4. موانع عقل در رسیدن به حقیقت، با عث تیرهبختی انسان است :
فَإِنْ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لَکَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا یَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیْرِ هُدًى مِنْ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ[القصص50]
پس اگر تو را اجابت نکردند، بدان که فقط هوسهاى خود را پیروى مى کنند؛ و کیست گمراه تر از آنکه بى راهنمایى خدا از هوسش پیروى کند؟ بى تردید خدا مردم ستمگر را راهنمایى نمى کند.
5. خدا انسان هایی را که با نیروی فطرت و قوه عقل به او ایمان آورده اند، هدایت می کند :
إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَیُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا کَبِیرًا [الاسراء9]
قطعاً این قرآن به [آیینى] که خود پایدارتر است راه مى نماید، و به آن مؤمنانى که کارهاى شایسته مى کنند، مژده مى دهد که پاداشى بزرگ برایشان خواهد بود.
إِنَّ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ لَا یَهْدِیهِمْ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ [النحل104]
در حقیقت، کسانى که به آیات خدا ایمان ندارند، خدا آنان را هدایت نمى کند و برایشان عذابى دردناک است.
6. دین ، سرشت انسان است و دگرگونی ندارد:
فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ[الروم30]
پس روى خود را با گرایش تمام به حق، به سوى این دین کن، با همان سرشتى که خدا مردم را بر آن سرشته است. آفرینش خداى تغییرپذیر نیست. این است همان دین پایدار، ولى بیشتر مردم نمى دانند.
7. یافتههای خرد هرچه بر اساس دادههای صحیح باشد به حق رهنمونتر است . در واقع عقل ابزاری محاسبهگر است و چنانچه با رعایت شرایط و درست به کار بسته شود سودمند خواهد بود و گرنه عصیان و خودپسندی عقل ، خود عامل گمراهی است.
اگه دوست داری اینجا نظر بده: نظر جالب
----------------------------------------------------------------
آن کس که در سواحل دریا ، لنج میشکست
سونامی بزرگ بود که قولنج میشکست
اما غرور لحظه مرگ آورش صدا نداشت
وقتی دوباره می خزید گوشهای دنج میشکست
اگه دوست داری اینجا نظر بده: نظر جالب
----------------------------------------------------------------
چندی پیش حضرت ابوی جناب مستطاب مهدی عبداللهی کتب چاپی ، چاپ سنگی و خطی مرحوم حضرت جد جناب مستطاب خلد آشیان محمد عبداللهی ابن فیض الله را سامان می داد .
در این میان بعض کتاب به مراکز علمیه اهدا شد برخی به فروش رفت و برخی به یادگار ماند که از آن جمله معدود کتب به ارث رسیده از اجداد و علمای اجیال ماضیه بود .
امر مبارک دیگر تصویر برداری از این نسخ خطی بود که به ید مجمع ذخایر اسلامی صورت گرفت تا دیگر دانشمندان بدون مزاحمت و وساطت امکان غور در محتوای آن منابع را داشته باشند.
دست خطی نیز که در حاشیه کتاب مفتاح کنوز القران دیده شد که مفید اطلاع بود؛
اولا این کتاب شاهدی بر قرآن پژوهی علمای شیعه از دیر باز است تا نگویند که اولین کتاب فهرست لغات قرآن " معجم المفهرس" را آلمانی های غیر مسلم تدوین کرده اند ، خیر بل که عالم شیعی این امر را به صورتی دیگر و نظمی خاص تالیف و تحریر کرده و به اقتضای امکانات آن دوره در روسیه به چاپ رسانده است .
ثانیا متن حاشیه وقف نامه ای است که سفیر وقت ایران در آن دوره به قلم و دست خویش مرقوم نموده و ممهور ساخته که محتوا تاریخ ادبیات شخصیت نسب و دیدگاه وی قابل تأمل است .
اکنون متن وقف نامه به همراه تصویری از آن کتاب و حاشیه را جهت مطالعه علاقه مندان به رؤیت می رسانم.
عبدالفقیر حسام الدین حامد عبداللهی سنه 1428
هوالواقف علی الضمائر نظر بر این که بمفاد انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی جناب ختمی ماب صلوات الله علیه و اله و در باب کتاب مستطاب و کلام الله المجید وصیت بلیغ فرموده و حفظ حدود و مراسم احترامات آنرا برای همه اهل اسلام لازم و متحتم نموده نسخه مفتاح کنوز القرآن تالیف میرزا کاظم بک که در سمتپطربوروغ چاپ شده بعد از وفات او در آن ممالک اطمینان بحالت مباشرین نبود این بنده درگاه شاهنشاه عالم پناه روحنا فداه در مراجعت از پطربوروغ که بر حسب احضار عازم دربار جهانمدار و بحکم یا ایتهاالنفس المطمئنه ارجعی الی ربک و اقتضای حب وطن درصدد معاودت بخاک پاک ایران بود این نسخ شریفه را برای هموطنان تحفه وار مغان نیکو دانسته گوارا ندید کلمات و ایات شریفه مندرجه در آن دست خارج و اشخاص نا اهل بیفتد و خدانکرده در حفظ احترامات آن نقص قصوری روی دهد لهذا آنچه ازین مجلدات در ممالک خارجه دست دیگران سراغ کرده بود همه را بقسمی بدست آورده وقف مؤبد و حبس مخلد نمود بکافه مؤمنین امامیه و قاطبه مسلمین اثنی عشریه که منافع و مثوبات آن عاید ارواح اباء و اجداد گردد و تولیت آنرا مفوض نمود باشخاص محترمه معلومه که نسخه را به ایشان سپرده و ایشان بعد از وفات هرکس را متولی قرار دهند مختارند فمن بدله بعدما سمعه فانما اثمه علی الذین یبدلونه بنده روسیاه نامه تباه میرزا عبدالرحیم خان ساعد الملک وزیر مختار و ایلچی مخصوص اعلیحضرت قدر قدرت شاهنشاه ممالک محروسه ایران روحنا فداه ابن مرحوم آقا میرزا محمد مستوفی ابن حاجی میرزا رفیع معروف تبریزی ابن میرزا ابوطالب وزیر ابن میرزا سلیم نائب الصداره الحسنی الحسینی الطباطبایی در حقیقت این نسخ شریفه از این بنده شرمنده خدمت عزیزان یادگاری خواهد بود بسی میوزد مشکبوبادها که ما رفته باشیم از یاد ها سنه 1295 ساعدالملک
اگه دوست داری اینجا نظر بده: نظر جالب
----------------------------------------------------------------
سلام و با عرض پوزش
این وبلاگ در دست تعمیر است !
اگه دوست داری اینجا نظر بده: نظر جالب
----------------------------------------------------------------
شاید باورتون نشه اما در روسیه به زبان فارسی اهمیت زیادی داده می شه و بهترین چاپ از دیوان شعرای ایرانی در مسکو منتشر شده.
از بین شعرا ، خیام خیلی طرفدار داره تا جایی که پوتین رئیسجمهور روسیه گفته: در سختیهای زندگی به سراغ اشعار «عمر خیام» شاعر ایرانی قرن پنجم میروم. همسرم اخیرا کتاب خوبی به من داد، اشعار عمر خیام. چیزهای بسیار جالبی در آن وجود دارد که در چنین مواردی کمک میکند.
حالا ما در سفرمون به مسکو از دانشگاه زبان های خارجی روسیه دیدن کردیم و با مدیر این دانشگاه و نیز آقای دکتر ولادمیر ایوانف و نیز خانم معلم کلاس اول زبان فارسی آشنا شدیم .
چیزی که خیلی توجه من رو جلب کرد اخلاق ومنش خاضعانه و بزرگوارانه دکتر ایوانف بود که واقعا من رو تحت تاثیر قرار داد.
این استاد با آنکه تلاش های علمی زیادی انجام داده بود اما تلاش می کرد نامی از خودش به میون نیاره .
ایشون کتاب زبان فارسی برای روس زبان ها رو نوشته و به ادبیات و داستان دفاع مقدس هم توجه ویژه داشته :
اگه دوست داری اینجا نظر بده: نظر جالب
----------------------------------------------------------------
انگیزه در رهیافت انسان به ساحتهای سرنوشتساز، نقشی بیبدیل دارد و نمیتوان از تأثیر آن در انتخاب مسیر، ادامه راه و رسیدن به مقصود غافل بود.
هر شخص در گزینشهای گوناگون دوران شکوفایی خود، انگیزههایی دارد که برگرفته از ادراکات، احساسات و تربیت اوست. انتخاب اگر به فراخور و برازنده انگیزه باشد، حرکتی رو به رشد را رقم میزند و اگر به هر دلیل، تناسب میان انگیزه، مسیر و شرایط پس از انتخاب به هم بخورد و هماهنگی لازم وجود نداشته باشد، شاهد سرگردانی و تردیدهایی خواهیم بود که فرد را به پشیمانی و تغییر مسیر میکشاند که خود هزینههای بسیار دارد.
در این نوشته، نخست در پی آنیم که حسب تجربه، دیدهها و شنیدهها، انگیزههای ورود افراد به حوزه علمیه را بر شماریم؛ آنگاه بدان میپردازیم که چه عواملی ممکن است طلاب را در مسیر طلبگی، دچار دگرگونی و تزلزل کند.
...هر روز زیرزمین مدرسه میرفت، مداحی تمرین میکرد؛ زیاد اهل درس خواندن نبود ...ادامه مطلب...
اگه دوست داری اینجا نظر بده: نظر جالب
----------------------------------------------------------------