برای آخرین بار ...

 

«آواز گنجشک‌ها» صدای تو بود
حرم بوی تو را می‌داد
چه معصومانه «مریم» بودی
...
به انتظار مسیح خواهم نشست
و
گونه‌هایش را خواهم بوسید


...کوچه لرَ سو سپمیشم
        یار گلنده توز اولماسین
              یار گلنده توز اولماسین ...


قرآن فارسی!


اصلن چرا قرآن بخونیم با این که عربی بلد نیستیم؟ اصلن شاید ما از عربی بدمون بیاد چرا ترجمه قرآن و جدا چاپ نمی‌کنن؟

خود قرآن می‌گه تا می‌تونین من و بخونین :

إِنَّ رَبَّکَ یَعْلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ أَدْنَى مِنْ ثُلُثَی اللَّیْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِنْ الَّذِینَ مَعَکَ وَاللَّهُ یُقَدِّرُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَیْکُمْ فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنْ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَیَکُونُ مِنْکُمْ مَرْضَى وَآخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنْهُ وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَیْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ *المزمل20*

در حقیقت، پروردگارت مى داند که تو و گروهى از کسانى که با تواند، نزدیک به دو سوم از شب یا نصف آن یا یک سوم آن را ‏‏[‏‏به نماز] برمى خیزید، و خداست که شب و روز را اندازه گیرى مى کند. ‏‏[‏‏او] مى داند که ‏[‏شما‏]‏ هرگز حساب آن را ندارید، پس بر شما ببخشود، ‏[‏اینک‏]‏ هر چه از قرآن میسر مى شود بخوانید. ‏[‏خدا‏]‏ مى داند که به زودى در میانتان بیمارانى خواهند بود، و ‏[‏عده اى‏]‏ دیگر در زمین سفر مى کنند ‏[‏و‏]‏ در پى روزى خدا هستند، و ‏[‏گروهى‏]‏ دیگر در راه خدا پیکار مى نمایند. پس هر چه از ‏[‏قرآن‏]‏ میسر شد تلاوت کنید و نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و وام نیکو به خدا دهید؛ و هر کار خوبى براى خویش از پیش فرستید آن را نزد خدا بهتر و با پاداشى بیشتر باز خواهید یافت. و از خدا طلب آمرزش کنید که خدا آمرزنده مهربان است.

 

امام صادق علیه‌السلام هم  در این باره جمله ای دارن :

قرآن عهدنامه خدا برای مردم است. شایسته است که انسان مسلمان به آن عهدنامه نگاه کند و در هر روز پنجاه آیه بخواند.

القرآن عهدالله إلى خلقه فقد ینبغی للمرء المسلم أن ینظر فی عهده وأن یقرأ منه فی کل یوم خمسین آیة / اصول کافی، ج 2، ص 609

 

محمد غزالی هم می گه که:

« خداوند متعال در تورات می فرماید: ای بنده من! آیا شرم نمی کنی از این که اگر نامه برادری به دست تو رسد در حالی که تو در راه باشی، بایستی یا بنشینی و یکایک کلمات آن را با دقت و تأنی بخوانی در حالی که کتابی که من برای تو فرستاده ام تا آن را با تأمل بخوانی و دستورات آن را بکاربندی، از آن اعراض می کنی (و آن را نمی خوانی) و بکار نمی بندی و اگر بخوانی در آن تأمل و دقت نمی نمایی»/ کیمیای سعادت، ج1، ص.243

 

اما یه جمله خیلی جذاب هستش که اگه بخونین، عربی خوندن قرآن، نوش جونتون می‌شه . این جمله از امام خمینی هستش که به احمد آقا نوشتن :

« فرزندم! با قرآن این بزرگ کتاب معرفت آشنا شو اگرچه با قرائت آن؛ و راهى از آن به سوى محبوب باز کن و تصوّر نکن که قرائت بدون معرفت اثرى ندارد که این وسوسه شیطان است. آخر، این کتاب از طرف محبوب است براى تو و براى همه کس، و نامه محبوبْ محبوب است اگرچه عاشق و محبْ مفاد آن را نداند و با این انگیزه حبّ محبوب که کمال مطلوب است به سراغت آید و شاید دستت گیرد. ما اگر در تمام لحظات عمر به شکرانه این که قرآن کتاب ما است به سجده رویم از عهده برنیامده‏ایم ..»

 

حالا وقتشه جمله‌های جالب دیگری هم بخونین. این جمله ها از آقای خامنه‌ای هستش:

«این نامه‏ى خداى متعال است. امین‏ترین زبانها و دلها این قرآن را از خداى متعال گرفته و به شما رسانده است. ما از آن استفاده کنیم؛ بهره ببریم؛ لذا در روایت هست که سوره را وقتى که میخوانید، همت شما این نباشد که به آخر سوره برسید، همت شما این باشد که قرآن را بفهمید؛ ولو حالا به آخر سوره، به وسط سوره، وسط جزء، به وسط حزب نرسید و آن را تمام هم نکنید؛ تأمل و تدبر کنید. قرآن را اینگونه بخوانید. اگر کسى با قرآن مأنوس بشود، از قرآن دل نمیکَند. اگر ما با قرآن مأنوس بشویم، حقیقتاً از قرآن دل نمیکَنیم.»

«در روایات دارد که هر روز لااقل پنجاه آیه‏ى قرآن بخوانید. این، یکى از معیارهاست. اگر نتوانستید، روزى ده آیه‏ى قرآن بخوانید؛ نگوئید سوره‏ى حمد را میخوانم و این چند آیه‏ى سوره‏ى حمد با چند آیه‏ى سوره‏ى قل‏هواللَّه - یک رکعت - میشود همان ده آیه‏اى که فلانى میگوید. نه، غیر از آن قرآنى که در نماز میخوانید - چه نماز نافله، چه نماز فریضه - قرآن را باز کنید، بنشینید، با حضور قلب، ده آیه، بیست آیه، پنجاه آیه، صد آیه بخوانید. »

«قرآن را براى تدبر کردن و فهمیدن و استفاده کردن بخوانید. یک نوع قرآن خواندن این است که انسان ظاهر قرآن را بگیرد بخواند تا آخر. این نوع، نمیخواهیم بگوئیم هیچ اثرى ندارد. البته بنده سابقها میگفتم هیچ اثر ندارد، بعد تجدید نظر کردم. نمیشود گفت هیچ اثر ندارد، ولى اثرش در قبال آن اثرى که متوقعِ از تلاوت قرآن است، شبیه هیچ است؛ نزدیک هیچ است.

یک تلاوت، تلاوت کسانى است که آیه را میخوانند، لیکن - این مال امثال ماهاست - میخوانند براى اینکه یک نکته‏اى پیدا کنند براى گفتن در فلان منبر، در فلان سخنرانى، در فلان محفل، در فلان مجلس. این، عیبى ندارد؛ اما این نوع هم آن نیست که ما موظفیم انجام بدهیم.

یک تلاوت این است که انسان مثل یک مستمعى بنشیند پاى صحبت خداى متعال. خداى متعال دارد با شما حرف میزند. مثل اینکه از یک عزیزى، از یک بزرگى، نامه‏اى به شما رسیده باشد. شما نامه را میگیرید میخوانید. براى چه میخوانید؟ براى اینکه ببینید چه براى شما نوشته. قرآن را اینجورى بخوانید.»


خداحافظ آقای کردان!


رهبر فرزانه انقلاب در دیدار با رییس‌جمهور و هیئت دولت، نکته‌های پرمغز و تأمل‌برانگیزی فرمودند که طی یادداشتی با عنوان« تفسیر سیاسی» بدان‌ها اشاره کرده و نسبت به برداشت‌های جناحی و یک‌جانبه از آن، هشدار دادم.
روح آن سخنان، حمایت از دولت بود و معظم‌له دلایل حمایت خاص خود را نیز بیان کرده بودند.
در این سخنان،  انتقاداتی از سر دل‌سوزی نیز هوشمندانه جا گرفته بود که احساس می‌کنم امروز دولت اصول‌گرا، عدالت‌خواه و مهروز برادر دکتر احمدی‌نژاد در به کار بستن و تمکین نسبت به آن، تلاش روشنی ندارد.
حضرت آیت الله خامنه‌ای در دیدارشان فرمودند:« یک توصیه‏ى دیگر این است که بهانه هم دست دیگران ندهید. من مى‏بینم متأسفانه گاهى بهانه‏هایى هم از طرف خودِ شما داده میشود که این را هم بایستى توجه کنید که بهانه هم دست دیگران ندهید؛ مراقبت کنید؛ حزم کنید. و گفت: «اتّقوا من مواضع التّهم»...خلاصه اینکه مواظب باشید، مراقبت کنید؛ «اتّقوا من مواضع التّهم»؛ براى خودتان و براى دولت مسئله درست نکنیدو براى جنجال‏آفرینى‏ها - که کسانى دنبالش هستند - بهانه ندهید.»
ایشان این جملات را پس از تحلیل گستردگی تخریب دولت از سوی نیروهای خارجی و داخلی بیان کردند که نشان‌گر فضای مسموم سیاسی است.
شاید دور از ذهن نباشد که یکی از این بهانه‌ها، ماجرای اظهارات آقای "مشایی" بود. علی‌رغم مخالفت‌ها و اعتراضات به حق یا غرض‌ورزانه، وی در جلسه دیدار دولتیان با رهبری حضور داشت و این می‌توانست علامتی باشد برای آسان باز شدن یک گره. یعنی نگاه عاقلانه این بود که اظهارات غلط یک فرد با اشاره رهبر که فرمودند "بهانه ندهید" هرچه سریع‌تر اصلاح می‌شد و خاتمه می‌یافت.
باز در یادداشتی با عنوان «سنگی در چاه» تأکید کردم بهترین راه، عذر خواهی و استعفای داوطلبانه رییس سازمان میراث فرهنگی و گردش‌گری است.
این نشد و کسی حرف خود را پس نگرفت تا این که رئیس‌جمهور محترم نیز بر مظلومیت معاونش صحه گذاشت گرچه هم دکتر احمدی نژاد و هم آقای مشایی بارها بر مواضع بنیادین و استوار جمهوری اسلامی در باره رژیم اشغال‌گر قدس، تأکید کردند.
حمایت کسی که غلو یهود‌سوزی(هلوکاست) را در جهان به چالش کشیده بود و با تأسی به پیر جماران امام راحل، محو اسرائیل غاصب از نقشه جهان را مطرح ساخته بود، هزینه‌هایی برای دولت داشت چرا که با عبارت غلط "دوستی با مردم یا ملت اسرائیل" سازگاری نداشت.
این بود که می‌رفت راهپیمایی روز قدس را به اعتراض علیه آقای مشایی و نهایتا دولت بکشاند . یعنی پیروزی مخالفان!
باز سخنان حکیمانه رهبر، کارساز شد و همه ماجرا را ختم نمود:«یک نفر پیدا میشود درباره‏ى مردمى که در اسرائیل زندگى میکنند، اظهار نظرى میکند. البته این اظهار نظر، اظهار نظر غلطى است. اینى که گفته شود ما با مردم اسرائیل هم مثل مردم دیگر دنیا دوستیم! این حرف درستى نیست؛ حرف غیرمنطقى‏اى است. مگر مردم اسرائیل کى‏هایند؟ همان کسانى هستند که غصب خانه، غصب سرزمین، غصب مزرعه، غصب تجارت به وسیله‏ى همین‏ها دارد انجام میگیرد. سیاهىِ لشگرِ عناصر صهیونیسم، همین‏هایند. نمیشود ملت مسلمان نسبت به افرادى که اینجور عامل دست دشمنان اساسى دنیاى اسلام هستند، بى‏تفاوت باشد. نه، ما با یهودى‏ها هیچ مشکلى نداریم، با مسیحى‏ها هیچ مشکلى نداریم، با اصحاب ادیان در دنیا هیچ مشکلى نداریم؛ اما با غاصبان سرزمین فلسطین چرا؛ مشکل داریم. غاصب هم فقط رژیم صهیونیستى نیست. این موضع نظام است، این موضع انقلاب است، موضع مردم است. حالا کسى حرف اشتباهى میزند، عکس‏العملهائى هم در مقابل آن نشان داده میشود. خوب، مسئله را باید تمام کرد. این که یک روز یک نفر از این طرف بگوید، یکى از آن طرف بگوید، یکى اینجور استدلال کند، یکى از آن طرف حرف بزند، درست نیست. این التهاب‏آفرینى است. حرفى بود، گفته شد و اشتباه بود و تمام. موضع دولت جمهورى اسلامى هم این نیست. این با کشورهاى دیگر فرق میکند که مردمش روى سرزمین غصبى‏اى ننشستند. شهرکهاى یهودى‏نشین، امروز به وسیله‏ى همین مردمى که گفته میشود مردم اسرائیل هستند و به وسیله‏ى همین‏ها پر شده؛ همین‏هایند که دولت جعلى صهیونیست، اینها را مسلح کرده است علیه مردم مسلمان فلسطینى، که فلسطینى‏ها جرأت نکنند نزدیک این شهرکها بشوند. خوب، این حرف خطائى بود، حرف درستى نبود. این را نباید وسیله‏ى التهاب قرار داد. من خواهش میکنم از همه، اینجور مسائل کوچک و مسائل جزئى را - حرفى که بر زبان کسى جارى میشود؛ مطلبى گفته میشود - وسیله‏اى قرار ندهند براى اینکه مدتى جریان‏سازى و مسئله‏آفرینى در سرتاسر کشور بشود؛ یک عده مخالف، یک عده موافق، سر قضیه‏اى پوچ. موضع نظام هم معلوم است. تمام شد.»
اما آیا دولت، بهانه را از دست منتقدان و مخالفان گرفت؟
پاسخی که باید در ادامه حضور وزیر کشور در دولت نهفته باشد!
بی تردید جناب آقای کردان، از مدیران کارآمد نظام بوده و تا کنون در سمت‌های گوناگون انجام وظیفه کرده است. این که واقعیت قضیه مدرک افتخاری وی چه بوده، همین اندازه می‌دانیم که به اعتراف صادقانه و شجاعانه وی، جعلی صورت گرفته که از ان بی‌خبر بوده و قانونا حقوقی نیز برای مدرک افتخاری پرداخت نمی‌شود و نگرفته است.
این مشکل ممکن است برای بسیار دیگری هم پبش‌آمده باشد که باید هم منشأ را بررسی کرد و هم برخورد افراد را دید.
اما حضور چنین فردی در کابینه دولت اصول‌گرا چیزی جز تضعیف خودآگاهانه نیست! از آقای کردان می‌توان در بخش ها و مدیریت‌های دیگری بهره برد اما جایگاه وزارت کشور به ویژه با در پیش بودن انتخابات، جای تجدید نظر و تقویت دارد.
افتخار نظام مقدس جمهوری اسلامی برگزاری ده‌ها انتخابات سالم و مردمی است. اکنون آیا باید پیشاپیش، بهانه و تهمت انتخابات ناسالم را به برخی منتقدان کوتاه‌بین و مخالفان مغرض داد؟
این که چرا آقای کردان برای وزارت معرفی شده و چرا مجلس رأی اعتماد داده و اکنون راه حل، استیضاح است یا برکناری، بماند؛ که هزینه‌های خود را دارد اما نیکو است مجلس و دولت با شخص وزیر تفاهم کنند و این بهانه با کم ترین هزینه و به نفع اصولگرایی از دست غرض‌ورزان خارج شده و هواخواهان و خیراندیشان را ثابت قدم‌تر و مطمئن تر سازد.
شاید توصیه پیشین " استعفای داوطلبانه " باز بهترین گزینه باشد اما اگر عزم دولت، بر ادامه حضور آقای کردان بر وزارت است، شاید قدری شفافیت و استواری، از سوی وی این فضای مردد و شبهه انداز را برطرف کند.
اما فراموش نکنیم دستگاه تبلیغاتی که در انتخابات نهم ریاست جمهوری، آن هجم عظیم تخریب و تبلیغ دروغین را کلید زد و در تمام این مدت کاری جز غر زدن و چوب لای چرخ گذاشتن نداشت، امروز هم در حال نوشتن و اجرای سناربوهای جدید است.
بهانه‌های بنی اسرائیلی این دسته، پایان‌نخواهد داشت اما اگر یک تغییر کوچک، باعث همراه‌تر شدن نیروهای اصول‌گرا شود که خود را فرزندان خمینی و پیروان رهبری می‌دانند، نشانه خوبی خواهد بود برای آینده و می‌ارزد که انجام شود.


روزه خورهای مشهدی !

بازم قسمت شد بریم زیارت امام رضا البته این بار خیلی باحال تر بود چون برای بلیط و اقامت هیچ کاری نکردم .
یعنی اولش رفتم سراغ کارها اما نشد . با خودم گفتم اگه قسمت باشه خود آقا وسایل و جور می کنه همین طورم شد . فقط یه تلفن یک دوست و هماهنگی قطار رفت و برگشت و هتل که هنوزم پولش و ندادم یعنی هنوز نخواستن که بدم!
سفر شیرینی بود اما چون ده روزه نبود نشد روزه بگیرم . این روزه نگرفتن ما که البته کمی باعث شرمندگی هم بود و فیض زیارت رو کم کرده بود اما با مهمان نوازی مشهدی های گرامی رنگ دیگه ای گرفته بود . تعجب نداره ! چون آن عزیزان هم برای پذیرایی بهتر از ما مجبور بودن روزه خواری کنن!
در طول مسیر از هتل روزه خوران خودمان تا دم حرم ، تک و توک مغازه داری بود که وقت اذان افطار کنه و بقیه از صبح تا شب اصرار داشتن که با روزه خوری در خدمت زائران امام رضا باشن و برای همین دایما چیز می خوردن و سیگار می کشیدن تا ما احساس غریبی نکنیم !
البته در خود حرم آب پیدا نمی شد چون ممکن بود زایر یا مجاوری که اهل نماز و روزه است دلش آب بیفته و در مقابل امام رضا آب بخوره . ما که خودمون رومون نمی شد آب بخوریم اما اگه یه بچه تشنش می شد می خواست نشه !
جالب اینجاست که حرم از سرویس های عمومی بزگی برخورداره اما دوتا مشکل داره یکی این که فقط در نیمه جنوبی حرم رضوی هستش دوم اینکه در  منتها الیه غرب و شرق . یعنی برای رفتن به ... باید مدت ها پیاده روی کرد البته بچه می تونن همون جا که هستن کارشون و بکنن باور کنید من خودم با چشم خودم دیدم . خب حق داشت حیوونکی!
با این حساب کسانی که از قسمت شمالی وارد بشن یا ... ندارن یا وضو دارن یا فرشتن ضمن این که مرد هم نیستن ؟! بازم تعجب نداره چون مرد ها برای تشرف به حرم باید برن از همون درب هایی که سرویس دارن وارد شن چون این طوری بهتره و رعایت مسایل بهداشتی و نامحرمی هم شده است !
چون روی  دیوار زده بودن که برای جدا شدن محل عبادت خواهران و برادران مردا برن از و اون ور بیان تو !
جالب تر این جاست که مثلا در مسجد گوهرشاد، تا قبل از دعای کمیل مشکلی وجود ندارد اما با آغاز دعا ، مأموران جداسازی می آیند تا مردان را از زنان جدا کنند چون دعای کمیل را نمی شود خاموادگی خواند یا نباید در قسمتی که خانم ها هم هستن آقایان باشند خلاصه مثل نماز باید جدا بشن .
اگه شاخ درنمیارین یه چیز جالب تر بگم ! تازگی ها یک زیرزمین بزرگ به حرم اضافه شده که از بست شیخ طوسی تا بست شیخ حر عاملی هستش. در این زیر زمین به قواره دو ستون عقب هم به خواهران اختصاص داره ! من مخالف جداسازی نیستم ها اما میشه مکان مشخصی رو برای این کار در نظر گرفت تا نه نیاز به این همه تذکر و این تعداد خادم و این همه سردرگمی نباشه !
خلاصه تجربه سفر امسال و سفر پارسال که با عنوان مشهدی های دزد نوشتم این که داخل حرم زیاد گیر مهندسی و مدیریتی ندید . چون ممکنه روز جمعه همه زن و مردا رو از یک در تنگ از بست شیخ بها الدین به صحن جمهوری عبور بدن و مشکلی هم نداشته باشه یا وقت نماز به جای کنترل رفت و آمد جمعیت کلا ورودی رو ببندن و شما باید منتظر بشین تا اون همه آدم بیان بیرون بعد شما برید تو حالا اگه پیر هستی مریض هستی بچه بغلته ، کسی منتظرته با کسی قرار داشتی و ... مهم نیست .
از طرفی تا شعاع چند کیلو متری حرم ، با مردمان بی دینی و ایمان و گستاخی روبرو خواهی بود که بیشتر در کسوت مغازه داری و هتل داری مشغول به خدمت هستن . اونا فقط به فکر چاپیدن ملت هستن و نماز و روزه و انصاف و رعایت حال زوار براشون مهم نیست .
کم فروشی، گران فروشی، بی ادبی ، سر وصدا ، چشم چرانی و بی نصافی ( حتی تاکسی دارها) تو خون این جماعت بدبخت و بچاره است . این ها لایق دعای خیر هم نیستن تا آدم طلب هدایت کنه واسشون و زایران و مجاوران از دستشون آسایش ندارن . جماعتی که نه از فرهنگ خاوری چیزی براشون مونده و نه از آیین مسلمانی . یک مشت آدم نماهای پول پرست که به زایر به نشانه کالا نگاه می کنن و مطمئن هستن با از دست دادن یک مشتری هزاران زایر غریب دیگه هست که بتونن سرش کلاه بذارن . من نمی دونم زندگی اینها چه شکلیه؟ آدم هایی که شبانه روز تو این مغازه ها می لولن و بلند بلند داد می زنن و گاه ناسزا می گن . اما میدونم حرمت شکستن چوب بدی داره که تو همین دنیا می خورن . اون دنیا بماند . همسایه های بد اما م رضا شاید از نسل مأمون باشن و شاید به جای زیارت قبر امام هشتم ، زایر گور هارون هستن ! شایدم فرزند مسافران متخلفی باشند که خبر ندارند یه بچه هم تو مشهد پس انداختن !
شاید اگر اقتصاد مشهد با علم و تلاش خود مشهدی های اصیل رونق می گرفت آدم نماهای شکم سیری مثل این روزه خورها پیدا نمی شدن .
چوب کفر نعمت، در دنیا زده می شود !

وَمَنْ یُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ / بقرة211
و هر کس نعمت خدا را -پس از آنکه براى او آمد- [به کفران‏]‏ بدل کند، خدا سخت کیفر است.
فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَابَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ / انعام44
پس چون آنچه را که بدان پند داده شده بودند فراموش کردند، درهاى هر چیزى [‏‏‏‏از نعمتها] را بر آنان گشودیم، تا هنگامى که به آنچه داده شده بودند شاد گردیدند؛  ناگهان ‏[‏گریبان‏]‏ آنان را گرفتیم، و یکباره نومید شدند.
وَلَا تَنقُصُوا الْمِکْیَالَ وَالْمِیزَانَ إِنِّی أَرَاکُمْ بِخَیْرٍ وَإِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ مُحِیطٍ / هود84
و پیمانه و ترازو را کم مکنید. به راستى شما را در نعمت مى بینم. [و‏‏‏‏لى] از عذاب روزى فراگیر بر شما بیمناکم.»
أَلَمْ تَرَى إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَةَ اللَّهِ کُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ /ابراهیم28
آیا به کسانى که ‏‏ [‏‏شکر] نعمت خدا را به کفر تبدیل کردند و قوم خود را به سراى هلاکت درآوردند ننگریستى؟
وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْیَةً کَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا کَانُوا یَصْنَعُونَ /نحل112
و خدا شهرى را مَثَل زده است که امن و امان بود ‏[‏و‏]‏ روزیش از هر سو فراوان مى رسید، پس ‏[‏ساکنانش‏]‏ نعمتهاى خدا را ناسپاسى کردند، و خدا هم به سزاى آنچه انجام مى دادند، طعم گرسنگى و هراس را به ‏[‏مردم‏]‏ آن چشانید.

 


محرمانه

پینو کیو رمضان زاده!

دروغ تنها این نیست که  یک واقعیت، صد در صد، قلب شود و شب را روز یا روز را شب بنامیم . خلاف واقع گفتن در جهان رسانه زده امروز، روش های گوناگونی دارد. گاه دروغ ها چنان شاخ دار و بزرگ اند که باور نکردنش دشوار می شود !ادامه مطلب...

تفسیر سیاسی

روش تحلیل متن، یا همان تقسیر، یک فرایند علمی است که گاه در مطبوعات یا برونداد احزاب و جناح ها غافلانه یا عامدانه بدان توجه نمی شود .
همواره پس از صدور یک متن ، دسته بندی ها آغاز می شود و هر فرقه به مذاق خویش ، متن را به یاری می طلبد .
گرچه امروزه با فراوانی و همگانی شدن ابزارهای اطلاع رسانی روبرو هستیم اما شگرد های مطبوعاتی که نسل به نسل از مورخان تاریخ ساز ! به ارث رسیده ، در کارند تا یک واقعه را آن طور که دوست دارند به رخ بکشند.
همین چند روز پیش یک جریده به اصطلاح اصلاح طلب ! همزمان با سفر رئیس جمهور از  آمریکای جنوبی ، تمام نیم صفحه اول خود را به طوفان در ایالات متحده آمریکا اختصاص داده بود گو این که برای آمریکایی های مقیم ایران چاپ می شود !این حذف خبر و نمود بی خبری از یک اتفاق عینی و توجه دادن به یک حادثه حاشیه ای ، خود پیام های بسیاری دارد که بر اهل رسانه مخفی نیست و از نظر تفسیری نیز ، روایت خبر را به سمت دیگر بردن است بدون آن که ظاهرا دروغ یا نسبت خلافی داده شده باشد.
این اتفاق در مورد درگذشتگان و مسایل تاریخی بیشتر و آسان تر است .  مرحوم علامه عسکری در یک پژوهش ابتکاری،  برای اولین بار اسامی 150 نفر از صحابه ساختگی پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) را فاش کرد و گفت این افراد وجود خارجی نداشته اند و هر چه از ایشان نقل شده دروغ است! برای نمونه تاز ه تر نیز ، جنگ زرگری اسلامیت و جمهوریت را می توان یادآوری کرد .
همواره عده ای که برداشت خاص و هدفمندی را از مبحث جمهوریت ، ترویج می کنند در مراجعه به متون دینی نیز تلاش دارند تفسیر و رأی خود را برکرسی بنشانند . جالب این جاست که در استناد به شخصیت های دینی و حوزوی  و حتی معاصر مثل امام خمینی (ره ) چنان بحث می کنند که گویی اسلامیت در نگاه آنان، اتفاقا در کنار جمهوریت قرار گرفته است و از آنها چهره ای جمهوری خواه می سازند که از سر اتفاق مسلمان هم بوده اند!
بررسی بیشتر همراه با نمونه ها و استنادات دقیق تر را به مخاطبان واگذار می کنم چه این که اصل بحث، موردی جدید و آشنا تر است.
دوم شهریور ماه ، در هفته دولت مقام معظم رهبری هیئت دولت را به حضور پذیرفتند و نکات ارزشمندی را فرمودند که چون همیشه در کتاب تاریخ سیاسی انقلاب اسلامی ماندگار خواهد بود.
این قلم اکنون در پی تراوش سیاسی و جناحی نیست بل می خواهد پس از فروکش کردن دوز و کلک های رسانه ای و اطلاع رسانی های باندی، بازنگری مفسرانه ای از متن سخنان معظم له داشته باشد و سپس خروجی مطبوعات را در محکمه قضاوت منصفانه مخاطبان به قضاوت بکشاند.
ابتدا لازم است اصل متن بدون حذف و اضافه خبرنگاری، دوباره مطالعه یا شنیده شود . سپس چکیده ای از آن تقدیم شود تا پایه بحث قرار گیرد.
حضرت آیت الله خامنه ای حفظه الله در دیدار با رئیس جمهور محمود احمدی نژاد و اعضای هیئت دولت این نکات را یادآور شده اند : ادامه مطلب...

سوره شهادت

بهشت بهای جان و مال مؤمنانی است که با خدا معامله کرده اند و سند آن، تورات و انجیل و قرآن است . وفا دار تر از خدا نیز به پیمان ، سراغ نداریم . پس چه تجارت پرسود و تضمین شده ای : شهادت در راه خدا.
خدا کارهای نیک شهیدان را ضایع نمی کند ، راهنمایی شان می کند و آن ها را به همان بهشتی که پیش از آن شناسانده بود و جایگاهی که می پسندند واردشان می کند. آشکار است که خدا هر کس که یاریش کند ، یاری می کند و گام هایش را استوار می سازد.
او بدی شهدا را می زداید و آنان را به بهشت های خرم وارد می کند . هم پاداش نیکو نزد خداست و هم او بهترین روزی دهنده است.
آنگاه که به شهید می گویند به بهشت وارد شو ، او می گوید ای کاش مردمان می دانستند چگونه خدا مرا آمرزید و در زمره عزیزان قرار داد.
جهادگران به رحمت خدا امیدوارند و نشانه گروندگان به حقیقت این است که همچون کافران، دوستان کشته شده در جنگ را از دست رفته نمی دانند . چون خداست که می میراند و زنده می کند . این در حالی است که مرگ در راه خدا پاداشی در پی دارد که از همه اندوخته آنان بهتر است . چه پاداشی بهتر از آمرزش و مغفرت شهید؟
پرسش این جاست که مگر از مرگ گریزی هست و آیا کسانی که از جهاد در راه خدا فرار کردند ، توانستند از چنگال مرگ برهند ؟ چه شهید شویم و چه در بستر بیماری و کهولت جان بسپاریم ، در محضر حضرت حق ، برمی خیزیم . پس چگونه است که سست اندیشان به زنده نماندن شهدا طعنه می زنند؟! تنها فرصت کمی باقی مانده تا مرگ! و هر کجا باشیم چه خانه و چه در صحنه نبرد ، به سوی جایگاه مرگ ، قدم خواهیم برداشت.
اما هیچگاه نباید شهدا را مرده پنداشت؛ آنها هم اکنون بر سر سفره روزی الهی نشسته اند و میهمان خان رحمت و مغفرت اویند. آنها چنان از فضل خدا شادمانند که حتی برای  دوستان خود در دنیا که هنوز بدیشان نپیوسته اند خرسندند که نه غمی خواهند داشت و نه ترسی. شهیدان از نعمت و فضل خدا شادمانند چه این که پاداش مؤمنان را تباه نمی کند.
شهادت یا پیروزی، نزد رزمندگان اسلام برابر است چون اجری بزرگ دارد و حتی پس از جراحت نیز به سوی جبهه ها می شتابند. این ها از دسته ای هستند که وقتی عافیت طلبان نصیحتشان می کردند و از دشمن هراسشان می دادند؛ با ایمانی راسخ تر در پاسخ می گفتند : خدا بهترین حامی است و ما را بس است. این گونه است که در سلامت کامل از جبهه ها برمی گشتند در حالی که باز در پی خشنودی خدا بودند. در واقع این شیطان است که دوستانش را می ترساند پس هشیار باشیم و خداترس! به وعده خدا تردید نکنیم که شکست و پیروزی در دست اوست چه ما زنده بمانیم و چه توفیق شهادت داشته باشیم.
اللهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک
برگرفته و بازنویسی از آیات قرآن :
نساء : 74ـ 78
بقره : 154و218
آل عمران : 154 ـ  175 و 195
توبه111 
احزاب 15 و 16
 محمد4 ـ7
حج 58  و59 
یس26و27
 


سنگی در چاه !

چندی پیش که در سعدیه شیراز در مراسم بزرگداشت سعدی شرکت کرده بودم، یکی از سخنرانان، اسفندیار مشایی بود که از سمت گردشگری در باره شعر سعدی سخن می گفت!
سخنان مطول و ملال آور وی در جمع ادبا و سعدی شناسان و در محضر آیت الله حایری شیرازی و وزیر ارشاد، من را به این فکر انداخت که چرا به خاطر اشغال یک سمت، باید وقت دیگران را در همایش ها گرفت و به رنج بافتن افتاد و آبروی ادب و سیاست را یکجا برد؟!
آن گذشت و پراکنده گویی هایی از همان جناب، گه گاه صادر شد تا آن که باز از سمت گردشگری، به موزه سیاست خارجه رسید و مهرورزی گل کرد تا آن جا که رایحه خوش آن به ملت اسرائیل (؟!) نیز رسید.
اکنون چند نکته کلیدی از نگاه نویسنده این متن، یاری خواهد کرد تا کنش مماشاتی مشایی ، رمزگشایی شده و واکنش مناسب با این پدیده نادر اما مسئله ساز، پیشنهاد گردد:
1. پیروزی دولت مکتبی ، انقلابی و اصول گرای دکتر محمود احمدی نژاد، از سویی امید دل مستضعفان و دلسوزان نظام را زنده کرد و از سویی دلدادگان به آن سوی مرزها را مأیوس ساخت . این خرسندی و دلسردی اما به کشور محدود نشد و هواخواهان انقلاب اسلامی و دشمنان را نیز فرا گرفت . صبر، ابزار دوستان و نیرنگ ، راهکار بدخواهان شد . در این میان هر دستاویزی، برای سنگ اندازی و ندیدن پیشرفت انقلابی کشور، به کار گرفته شد به ویژه رسانه ها نقش،  بزرگنمایی و تخریب را به عهده گرفتند و گاه افرادی را نیز همراه ساخته و در جنگ رسانه ای خود به هماوردی مجازی و دروغین کشاندند . این کار به یقین برای هدر دادن هزینه و دور کردن افق کارگزاران نظام از خواست های حقیقی نلت بوده و هست .
2. دستگاه تبلیغاتی مزدوران و کوته اندیشان خرد، که در همان مبارزات انتخاباتی بازار شایعه و تهمت را کورکورانه داغ می  کردند با آغاز به کار دولت نهم نیز به ادامه انجام وظیفه پرداخته و از هیچ فرصتی دریغ نکردند . فهرست بلندی از اقدامات این آدمک ها را با مرور رسانه ها می توان تهیه کرد . نمونه اخیر آن هم سناریوی پوچ اهانت به نوه محترم حضرت امام (ره) بود که علی رغم صرف هزینه هایی ، با درایت و هوشیاری عقلای قوم، بی نتیجه پایان یافت و ناکامی جریان مستبد را به دنبال آورد .
3. همان گونه که اشاره رفت ، سخنان بی اساس جناب مشایی نیز موردی در ادامه همان فهرست ارزیابی می شود . مهم نیست که نیت چنین افرادی از به زبان آوردن عباراتی چنین چیست و آیا از سر جهل است یا غرض ؛ مهم این است که دستاویز چشم بستن به این همه اقدامات خدمتگزارانه دولت پیدا شده و می توان در بوق و کرنا کرد که دولت از اصول منحرف شد  و وااسلاما و وا ایرانا! گرچه تناقض گویی های اصحاب جناح های سیاسی و ارگان های مطبوعاتی آنان برای اهل خبر، پوشیده نیست اما شاید نیاز به یاری حافظه باشد تا به یاد بیاوریم سخنان جدی و هدفمند عده ای در باره رژیم صهیونیستی و آرزوهای قلبی آنان را که گاه در پس واژگانی ، عنوان شده و ثبت است .
4. جای نگرانی نیست که خط امام و راه امام در باره غده سرطانی اسرائیل چنان واضح و روشن است و  بحمدالله امکان سوءاستفاده رجاله های سیاسی را مرتفع ساخته و امروز نیز سیاست رهبر انقلاب همان است که امام راحل ترسیم کرده اند . پس ما دراین مسئله مشکل راهبرد و اندیشه نداریم بل مشکل ، چگونگی برخورد هشیارانه با یک سخن بیجا از یک دولت مرد است همین !
5. خوب است یاد آوری شود، مسلمانان و جهان اسلام با صهیونیزم ، مشکلی دیرینه، تاریخی و لاینحل دارند . گذشته رفتار نابخردانه این گروه که در قرن ها و هزاره های پیش،  با نام ها و اهداف گوناگون رخ نموده در قرآن کریم مطرح شده است و آینده سبکسری و عناد آنان و سرنوشت محتومشان نیز ذکر شده است . پس بد نیست پیش از هر گونه اظهار نظری ، به قرآن کریم و حتی کتاب مقدس نگاهی انداخته شود . گزارشی از این مطلب در مقاله « قرآن و هشدار به صهیونیست ها » منتشر شده است.
6. آن چه که به عنوان " مردم اسرائیل" از آن یاد شده تا گستره توهم  مهرورزی را به اثبات برساند، اصلا وجود خارجی ندارد ! اگر کسی پذیرفت که مردمی هستند چگونه می تواند دولت منتخب آن مردم را به رسمیت نشناسد ؟ سخن این جاست که پادگانی بزرگ در سرزمین مقدس فلسطین، غاصبانه تشکیل شده و انسان هایی که در آن واحد هم سیاستمدارند هم نظامی هستند و هم شهروند ادعای کشوری خیالی با نام اسرائیل را دارند و با تسلط رسانه ای توانسته اند نظر مثبت دول کشور های غربی را جلب کنند . مهاجران غاصب سرزمین مقدس ادیان آسمانی ، برای اعتقادات افراطی خود دست به هر عمل و حشیانه ای می زنند و به جای پرداخت حق توحش به مردم جهان ، کمک های مالی و معنوی نیز از مستکبران دریافت می کنند. در این پادگان بزرگ ، مرزی میان شهروند آماده رزم با نظامی ساکن در شهرک ها و دولت مردان ارتشی وجود ندارد .
7. نباید گذاشت به بهانه سخنی نابخردانه ، عده ای در داخل و خارج از باز شدن باب رابطه « ملت ـ ملت » چشمانشان برق بزند و یا سیاست بازان دیگر با مقایسه اسرائیل و آمریکا ، فرصت را برای فتح باب گفتگو با دولت مستکبر آمریکا توصیه کنند بی آن که تغییری در رفتار معاندانه آن ها رخ داده باشد به ویژه که در مسئله پیشرفت هسته ای ایران شاهد خصومت های آمریکا هستیم.
8. این نکته عرفانی که ما همه جهان را مظهر لطف الهی ببینیم و حتی عذاب جهنم را پرده ای غفرانی برای پاک شدن انسان ها بدانیم مشکلی ندارد همان گونه که حضرت امام در یکی از سخنرانی های پربارشان ، رئیس جمهور آمریکا را دنبال قدرت مطلق یعنی خدای متعال دانستند . اما این نگاه عارفانه،  تأثیر تاکتیکی در جبهه جنگ یا سیاست خارجه نداشته و ندارد . باز توصیه می شود آموزه های آسمانی دین مبین اسلام در کنار هم دیده شود تا با استناد به بخشی از این معارف از بایسته های  راهبردی خود باز نمانیم و به دستور قرآن به گونه ای سخن نگوییم که موجبات سوء استفاده دشمن ، فراهم گردد.
9. نپرداختن به بحث های بیهوده و کارشناسی نشده و جدل های طاقت سوز و سردر گم کننده ، پافشاری بر مواضع به حق جمهوری اسلامی که بنیان گذار کبیر آن حضرت امام خمینی (ره) ترسیم کرده اند ، تحت رهبری های فرزانه مقام معظم رهبری و حفظ وحدت در برابر دشمنان، امری است که همواره ملت ایران را از بحران های بزرگ رهانده است چه رسد به مسائل کوچکی که به راحتی می توان آن را حل کرد . بنابراین نیکو آن است که همت و توان خود را در یاری رساندن به دولت محبوب ملت و مورد حمایت مقام ولایت صرف کنیم و با غرض های شخصی و حب و بغض های سیاسی و انتخاباتی کام ملت را تلخ نکرده و ساحت مردم شهید پرور ایران را نیالائیم .
10. پیشنهاد این است که رئیس جمهور محترم این بار نیز چون اقدامات انقلابی دیگر خویش، با یک جراحی کوچک، دولت را از هر گونه شائبه ای دور ساخته و از مظان اتهامات تفرقه انگیزانه دور سازند . بدیهی است کنار گذاشتن فردی که درک سخنان ادبی سیاسی و گردشگری اش مجال و هزینه بسیاری می طلبد هرچند دارای نسبت فامیلی باشد از فرزند خمینی کبیر، انتظار می رود گرچه شایسته تر این است که جناب مشایی به جای توجیهات بد تر از گناه ، خود پیش قدم شده و عرصه سیاست و کرسی دولت را به دیگر همسنگران واگذار کرده و دکتر محمود احمدی نژاد را این گونه یاری نماید . باشد که در پیشگاه ملت که هرچه فریاد داشته اند بر سر صهیونیست ها زده اند و ورزشکاران غیوری که به دلیل هماورد نشدن با صهیونیست ها از مقام های ورزشی خود چشم پوشیده اند ایشان را شامل مهروزی و بخشش خود قراردهند.

مزه ربا

1. « علی رغم مصوبه دولت و غیرشرعی دانستن علما و اظهارات قبلی مسئولین بانک مرکزی، مظاهری از مجاز بودن دریافت جریمه دیرکرد خبر داد.
رئیس کل بانک مرکزی بعدازظهر دیروز در جمع خبرنگاران و با تشریح بسته سیاستی بانک مرکزی به سوالات خبرنگاران پاسخ داد. وی در جواب سوال خبرنگار ما که پرسید علیرغم مصوبه دولت چرا نگرفتن جریمه دیرکرد از سوی بانک مرکزی به بانکها ابلاغ نمی شود گفت: کسانیکه تسهیلات دریافت کرده اند و اقدام به پرداخت به موقع نمی کنند باید جریمه آنرا بپردازند. این در حالی است که براساس مصوبه دولت اخذ جریمه دیرکرد ممنوع است و مسئولان بانک مرکزی اعلام کرده بودند: در حال حاضر هیچ مشکلی برای بخشودگی جریمه تاخیر توسط هیئت مدیره بانکها وجود ندارد. » (1)

2. یکی از موضوعاتی که قرآن کریم با حساسیت زیاد از آن یاد می کند و نسبت به آن  هشدار می دهد ، مسئله ربا است .
سیمای ربا خواران در قرآن، بسیار فجیع به تصویر کشیده شده . آشفته سری در قیامت:ادامه مطلب...

شب خبرنگار!

... بالاخره روز خبرنگار رسید و از ده مقاله‏ای آخری که نوشته بودم و به ارشاد فرستاده بودم چندتایی مقبول واقع شد و در آن ضیافت شامی که در حیاط صدا و سیمای مرکز قم برگزار شد نام مرا هم در بخش مقالات در کنار دیگر برگزیدگان خبری خواندند و من هم پاشدم تا از صف طولانی اهدای جوایز ، لوح تقدیر خودم رو بگیرم .

مقاله های برگزیده : اکنون دولت قرآنی و ...

جایزه : لوح تقدیر + ام پی4 (سلاح خبرنگاری) + 20 تومن بن کتاب + قول هزینه سفر به مشهد از طرف استاندار محترم


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >